حی و حیوان

23 خرداد 1403 - خواندن 2 دقیقه - 260 بازدید



[ابوسعید ابوالخیر] (1)

معشوقه موحدان آن سر پاک است و این سر باقی بود آن سر به نظر حق قایم است و حق راست و از نصیب خلق پاک است و درین قالب عاریتی است هر کرا آن سر هست حی است و هر کرانیست او حیوانست.

***

مولانا به زیبایی این نکته را در دیوان شمس توضیح می دهد:

[مولانا جلال الدین مولوی] (2)

غزل 729 ینک آن جویی که چرخ سبز را گردان کند) :

اینک آن خضری که میر آب حیوان گشته بود زنده را بخشد بقاء و مرده را حیوانکند

غزل 603 (گویند به بلاساغون، ترکی دو کمان دارد) :

جز غمز چشم شه ، جز غصه خشم شه و الله ! که نیندیشد ، هر زنده که جان دارد.

زنده = حیوان . جان دارد = حی . در اینجا در این شعر حی یک مرتبه بالاتر از حیوان است و شاعر اشاره کرده که خیلی از زنده ها جان ندارند.


یزدانپناه عسکری

1403/3/23

________

1 - اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید تالیف محمد بن منور ابی سعد بن ابی طاهربن ابی سعید میهنی، بخش اول مقدمه، تصحیح و تعلیقات دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی –تهران : انتشارات آگاه 1385

2 - کلیات دیوان شمس تبریزی ، مولانا جلال الدین محمد بلخی به کوشش دکتر ابوالفتح حکیمیان – تهران: انتشارات پژوهش 1383 غزل 729