روانشناسی زن ؟

4 اسفند 1401 - خواندن 5 دقیقه - 742 بازدید

روانشناسی و جامعه شناسی ؟

روانشناسی زن :

 روانشناسی زن ،

 در روانشناسی ، در مورد اصل " روان " " حقیقت روح " و یا وجود و عدم آن ، بحث نمی شود ؛ زیرا این مربوط به فلسفه است ( و ما هم در این مورد بحثی نخواهیم داشت ) بلکه در روانشناسی از روابط میان روح و جسم و روان و تن مورد نظر است . در روانشناسی است که باید معلوم شود نمود و اثر و بعد های روح در رابطه با بدن چگونه است ؟ حالات روان مانند : خشم ، مهر ، عاطفه ، شهامت ، ضعف و ... چگونه بوجود می آید ؟ در روانشناسی حالاتی مانند : زود رنجی ، خشم ، بی تفاوتی ، تحرک ، مقاومت ، و سایر آثار روحی مورد توجه قرار میگیرد تا با ذکر شناخت این مسائل ، بتوان راه تکامل و رشد و تربیت را به دست آورد . پس روانشناسی عبارت است از : تبیین حالات روانی و روابط این حالات و تاثیر آنها در یکدیگر و در بدن . با توجه به این مطلب ، روانشناسی میتواند انواع و اقسام مختلفی داشته باشد مانند : روانشناسی کودک ( که در خصائص و روحیات کودک بحث میکند ، و با بدست آوردن خصلتهای روحی او ، بهتر میتوانیم او را تربیت نماییم )روانشناسی تربیت ، روانشناسی رشد و ....و اما موضوع مورد بحث روانشناسی زن میباشد . زن و احساسات و عواطف : 

خصلتهایی ، در زن شکوفاتر از مرد است و کسی در این مسائل تردیدی ندارد مانند احساسات و عواطف که در زنان بسیار قویتر است : مانند زود گریستن ، زود شاد شدن و .... همچنین علاقه به خانه و فرزند ، در زن بیش از مرد است ، و بسیاری از احساسات و عواطف که در زن وجود دارد ، طبیعی است و احتیاج به پرورش ندارد . 

روانشناسی ؛ گفته است برای درک بهتر یک زن بهتر است که با روحیات زنان نیز آشنا شوید . اگر این توانایی را داشتید که به داخل مغز یک زن سفر کنید آنگاه میدیدید از نظر ساختاری هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد . آنچه تفاوت دارد روحیات یک زن با مرد است . زن ، تاج آفرینش است و خلقت او موهبتی بوده که خداوند آن را نصیب زمین و زمینیان کرده است ، اکثر آدمها فکر می کنند زنان موجوداتی پیچیده هستند با هزار توئی که شناخت زنان را سخت و غیرممکن میکند در حالی که اینگونه نیست .

زن و مرد در مجموع ، مانند دو گل هستند یا دو پرنده زیبا ، که هر دو در سیر خود ، زیبا و پر جاذبه و کامل هستند، نباید گفت : زن توسری خورده ، عقب افتاده ، ضعیف و .... هست ، زیرا او با همه ی عواطف و احساسات و ظرافت ، با هویت انسانی کامل آفریده شده است و از جهت کمال در خلقت ، زن بودن مطرح است نه مقایسه با جنس مخالف ، زن بودن یک ضرورت انسانی و تاریخی است و جامعه ی انسانی منهای زن ساقط خواهد بود ، ( دکتر علی قائمی در کتاب کودکان شاهد ، گفته است ؛ زن انسانی ارزنده و مهم و از نظر وسعت کار و نفوذ در آدمیان از عجایب آفرینش است . او به ظاهر انسانی است چون دیگر افراد ولی در واقع و نفس الامر فرشته ای است آسمانی که با نفوذ معنوی و ملکوتی خود در همسر و فرزندان میتواند در آنان تحول و تغییر پدید آورده ، موجبات رشد یا انحطاط آنان را فراهم آورد . ) او ( زن ) در نقشهای متعددی انجام وظیفه میکند : مادر است ولی میتواند پدر باشد ، معلم باشد ، مدیر کانون باشد ، پناهگاه و امید باشد ، عامل سکونت و آرامش باشد ، همبازی کودک باشد . ولی مهمترین نقش او در مادری خلاصه می شود . زن فرشته ای است که امر پرورش موجودی ضعیف را بدون هیچگونه چشمداشت بر عهده میگیرد . مراقبت مادر از فرزندان به خاطر آن نیست که کودک بعدها بزرگ شده زیر بازویش را بگیرد . او چهره ای دوست داشتنی برای فرزند است .


سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی