سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی
361386 : Researcher ID نویسنده و پژوهشگر مبانی جرم شناسی و روانشناسی اجتماعی Author and resear
195 یادداشت منتشر شدهوجدان چیست ؟ آیا وجدان میتواند به جای مذهب قرار گیرد
وجدان چیست ؟ آیا وجدان میتواند به جای مذهب قرار گیرد...

قبل از هرچیز باید در باره حقیقت وجدان و چگونگی فعالیت و نحوه تاثیر آن در اعمال و رفتار انسان، سخن به میان آوریم .
تردیدی نیست که هر کس نیروی مرموزی را در درون خود احساس میکند که بر تمام اعمال و گفتار او و حتی بر اندیشه ها و افکار او نظارت دارد ؛ گرچه مردم در این احساس با هم تفاوت بسیار دارند ولی کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که اصل وجود آن را انکار کند ( مگر افراد استثنایی و احیانا بیمار ! )
این قوه مرموز هرگز راحت نمینشیند و همه احساس میکنیم که همیشه با تذکرات پی در پی خود ما را به کارهای خوب تشویق میکند و از کارهای بد باز می دارد ، و به ما می گوید :
پیمان شکنی مکنید ، ظلم و سمت روا مدارید ، نسبت به یکدیگر مهربان باشید ، ناتوانان را دستگیری و حمایت کنید ، در برابر کسانی که بر شما حق پرورش و تعلیم دارند خضوع نمائید، و حق شناس و پاکدامن و راستگو باشید .
اگر تصمیم بر انجام علم خلافی بگیریم وجدان ما به جنگ با ما بر می خیزد و در درون وجود ما طوفان و انقلابی برپا می سازد ، آثار این انقلاب درونی به صورت رنگ پریدگی ، عصبانیت ، پراکندگی حواس و بیخوابی در وجود ما خود نمائی میکند . آیا هرگز در مقابل تصمیم بر یک کار چنین حالاتی را در خود مشاهده میکنیم ؟ نه ، هرگز ... چرا چون وجدان ما با آن هم آهنگ است و در آن حال در محیط روح ما آرامش کامل حکمفرما است .
اگر تذکرات وجدان سودمند نیفتاد و عمل خلاف انجام گرفت ، وجدان شروع به سرزنش و ملامت میکند ! سیل اعتراض خود را متوجه فکر انسان می سازد ، و با این کار او را آشفته و متاثر می گرداند ، او را در دادگاه خود محکوم کرده ، مجازات میکند ، شلاق بر روح او میزند ، و او را وادار به توبه می سازد . بسیار دیده شده است که افراد جنایتکار پس از انجام عمل خود به شدت پشیمان میشوند ، در درون وجود خود شعله های سوزانی را احساس می کنند که به جان آنها افتاده و آنها را شکنجه میدهند ، گویا دستگاه مخصوصی از جنایت هولناک آنها فیلمبرداری کرده و مکرر در مقابل چشم آنها نمایش داده می شود ، و ناله های جانخراش مظلوم بی گناهی که در لحظات آخر با لحن تضرع آمیزی به آنها التماس میکرد در نوار مخصوصی ظبط شده ، و نوار آن را مکرر برای او می گذارد ، و در همان حال او را تازیانه می زنند و شکنجه می دهند ! لذا برای شکنجه دردناک وجدان بسیار می شود که خود را به دادگاه بشری معرفی می کنند و گردن خود را زیر شمشیر قانون می گذارند ، شاید آسوده شوند . داستان افسری که در جنگ جهانی دوم بمب اتمی روی شهر " هیروشیما" در ژاپن انداخت و در چند لحظه شهر آبادی را به تل خاکستری تبدیل نمود و ده ها هزار نفر از افراد بیگناه ، کودکان شیرخوار ، بیماران بیمارستان ، و حیوانات بی زبان را نابود کرد ، و اما بر اثر فشار و شکنجه وجدان دیوانه شد ، نمونه ای از مجازات وجدان است . این افسر جنایتکار را که مجری فرمان جنایتکاران دیگری بود چه دیوانه کرد ؟ فشار و شکنجه وجدان !
اما به عکس هنگامی که انسان تصمیم به کار نیکی گرفت وجدان او را تشویق میکند ، و پس از انجام عمل نیک از وی تقدیر و تحسین مینماید ، و تا آخر عمر هر گاه خاطره ی آن عمل در نظر او تجدید می شود مورد نوازش وجدان قرار میگیرد ، لذا احساس یک نوع خوشحالی و انبساط و غرور و سربلندی در خود میکند . در همان لحظاتی که انسان مشغول انجام یک عمل نیک یا بد است " وجدان " آرام نمینشیند و با کمال قدرت می کوشد ، در صورت اول انسان را تقویت و در صورت دوم تضعیف نماید . شجاعتی را که انسان هنگام انجام کارهای خوب در خود احساس میکند ، و تزلزل و سرافکندگی و لکنت زبان و رنگ پریدگی و لرزش دست که هنگام انجام کار بد در خود می بیند همه از اثر فعالیت وجدان است .
شاید ما نتوانیم برای " وجدان " تعریف جامعی جز از راه همین آثار پیدا کنیم ، اصرار زیادی هم برای این کار نداریم ، زیرا وجدان هم مانند سایر قوای درونی ما و خود روح ما حقیقت مرموزی دارد که فقط از راه آثار میتوان آن را شناخت . شاید حقیقت وجدان جلوه ای از " عشق به کمال " و " فرار از نقصان " باشد که جزئی از سرشت آدمی است ، اما آنچه در هر حال جای تردید نیست این است که چنین نیرویی با چنان آثار درخشانی در نهاد آدمی وجود دارد . شکی نیست که همه ی انسانها از نظر قدرت وجدان یکسان نیستند ، حتی افرادی که ظاهرا در شرائط مساوی پرورش یافته و در یک محیط زندگی می کنند و از نظر سن و مقدار معلومات هم یکسان نیستند ، بسیار می شود که از نظر قدرت و ضعف وجدان متفاوتند ، و در برابر پیش آدمهایی که تماس با وجدان دارد عکس العمل های مختلفی نشان میدهند .

رابطه وجدان با عادات و رسوم ؟
وضع محیط و عادات رسوم که در آن متداول است نیز نقش مهمی در قضاوت وجدان دارد . بسیار می شود که کارهای غلط و خلافی در یک محیط رائج می گردد و بر اثر رواج پیدا کردن قبح آن از بین می رود ، در چنین محیطی کمتر کسی پیدا می شود که از انجام آن کار وجدانش ناراحت شود ( مگر آن افرادی که زنجیر عادت و رسوم را از دست و پای عقل خود گشوده و قادر به قضاوت صددرصد منطقی و آزاد میباشند. ) اما در محیط دیگری که این عمل رائج نشده و به صورت رسم و عادت در نیامده وجدان هرکس از انجام آن متاثر می گردد ، این خود دلیل بر این است که قضاوت وجدان بستگی به وضع محیطها و چگونگی عادات و رسوم آن دارد . این که می گویند رواج یک عمل زشت در یک محیط قبح آن را کم میکند تقریبا اشاره به همین معنی است . این وجدان ماست که در چنین محیطهائی بدعادت می شود و شمشیر برنده قضاوت آن زنگ میزند . بنابراین تردیدی در این موضوع باقی نمی ماند که قضاوت وجدان بستگی زیادی به وضع عادات و رسوم محیط دارد ، و روی این حساب برای مبارزه با عادات و رسوم غلطی که در یک محیط وجود دارد نمیتوانیم از حربه ی وجدان استفاده کنیم..." آیا میتوان وجدان را فریب داد ؟
این سوآل مهمی است و پاسخ آن حتما مثبت است ، یعنی بسیار می شود که انسان باصطلاح سر وجدان خود کلاه می گذارد و او را گول میزند . به این ترتیب که ما در عین زشتی و بدی علمی را در اعماق عقل و فکر خود دریافته ایم و واقعا به آن ایمان داریم برای فرار از سرزنش و فشار وجدان توجیه و تفاسیری برای آن تراشیده و مطلب را در برابر وجدان خود وارونه نشان می دهیم و چنین وانمود میکنیم که عملی صحیح و پسندیده است ! از " ترومن " رئیس جمهور سابق آمریکا نقل می کنند که برای توجیه عمل صددرصد انسانی خود !! یعنی فرمان انداختن بمب های اتمی روی دو شهر بی پناه ژاپن در جنگ جهانی دوم و کشتن هزاران نفر بیگناه و کودکان شیرخوار گفته است " اگر این کار را نمی کردم ناچار بودیم جنگ را ادامه دهیم و افراد بیشتری کشته میشدند ! بنابرین من از این فرمان ناراحت نیستم !! اما چرا مجبور بودند جنگ را ادامه دهند باید از خودشان پرسید ؟ ! روشن است که آقای رئیس جمهور برای فریب وجدان خود یا دیگران متوسل به چنین عذری شده والا چگونه میتوانست از مجازات دردناک وجدان خود آسوده بماند و عمری زندگی کند ، حال اگر افسری که مامور این کار بوده از شدت ناراحتی وجدان دیوانه شده ، یا آنقدر سیاست مدار نبوده که بتواند چنین عذری برای وجدان خود بتراشد ، و یا وجدانش بیدارتر از این بوده که به این منطق ضعیف و بی پایه اغفال گردد .؟ گرچه وجدان بیدار یک عالم موثر معنوی در وجود ماست و میتواند اعمال ما را تا حدودی کنترل کند ، ولی چنان نیست که بتواند همواره بر اعصاب ما مسلط باشد و حکومت کند و برا هی که می خواهد واگذارد .بلکه بسیار می شود که در کشاکش وجدان و سایر غرائز و امیال ( مانند خودخواهی ، جاه طلبی ، شهوت جنسی ،مال پرستی و ... ) وجدان ، شکست خورده و مجبور به عقب نشینی می شود . مثال ! جوانی که بر اثر طغیان غریزه جنسی به ناموس دیگری خیانت و تجاوز میکند چنان نیست که وجدان او مرده باشد ، بسا وجدان زنده و بیداری هم دارد که او را از ارتکاب این عمل در تمام مراحل بر حذر میدارد، اما قدرت غریزه جنسی در او بیش از نیروی وجدان بوده است . چرا این اتفاق میافتد زیرا از تعالیم مذهبی و دینی به دور مانده است .بدیهی است موارد شکست وجدان در افرادی که بهره کافی از تربیت خانوادگی و همچنین تعالیم مذهبی ندارند بسیار زیاد است و در افراد تربیت یافته کمتر..

آیا وجدان میتواند به جای مذهب قرار گیرد..
کسانی که مدعی هستند وجدان میتواند به جای مذهب بنشینند در حقیقت نه مذهب را کاملا شناخته اند نه وجدان را ؛ و به عبارت دیگر نه موقعیت فردی و اجتماعی مذهب را ارزیابی کرده اند و نه حدود تاثیر وجدان را . ؟ آیا وجدان میتواند در نقش یک معلم بزرگ آسمانی قرار گیرد و علومی را که برای سعادت فردی و اجتماعی ما لازم است و از طریق مطالعات عادی نمیتوان آنرا دریافت نمود به ما بیاموزند ؟
آیا وجدان میتواند اصول و قوانینی را که برای اداره اجتماع ما لازم است به ما تعلیم دهد و قوانین موجود را اصلاح کند ؟
پاسخ سوآل به طور مسلم منفی است ، زیرا همانطور که قبلا عرض شد وجدان جنبه تعلیمی ندارد ، بلکه در قضاوتهای خود ناچار است از تشخیص و ذکر نیروی عقلی ما استفاده کند ولذا گمراهی های عقل در تشخیص مطالب موجب گمراهی و اشتباه وجدان می شود . با این حال چگونه میتواند در مورد حقایقی که عقل از درک آن عاجز است ما را راهنمایی کند ؟! جای انکار نیست که وجدان یک نیروی مراقبت درونی برای بشر محسوب می شود ، از این نظر میتوان نام آن را " پیامبر باطن " نهاد و یکی از آثار مهم ایمان به خدا و تعالیم مذهبی بوجود آوردن چنین حالتی است . ولی وجدان در صورتی که متکی به اساس ایمان و تعالیم مذهبی نباشد این وظیفه را به طور ناقص و نارسا انجام میدهد در حالی که اعتقادات مذهبی آن را بصورت کاملتری انجام خواهد داد و آنچه را که رضای خداوند متعال در آن است انجام خواهیم داد . و کلام آخر: نظارت و مراقبت دائمی وجدان گرچه ممکن است در پاره ای از موارد انسان را از انجام کارهای خلاف و تجاوز به حقوق دگران باز دارد ، ولی هنگامی که آن را با مراقبت و نظارت اعتقادات مذهبی و تعلیمات پیامبران و امامان می بینیم بسیار نا چیز است . نتیجه اینکه وجدان با مذهب یک وجه مشترک دارد و آن موضوع نظارت در اعمال و رفتار ما میباشد .
وجدان اخلاقی:
وجدان اخلاقی مشعل فروزانی است که خداوند در باطن تمام انسانها برافروخته تا راه تاریک زندگی بر بشر روشن کند و صفات خوب و بد را بنمایاند . وجدان اخلاقی راهنمای واقع بین و راستگویی است که از اعماق جان ما سخن می گوید و پیوسته به راه فضائل اخلاقی هدایتمان مینماید. خلاصه وجدان اخلاقی ندای الهی و معیار شناسائی خوی پسندیده و ناپسند است که در پیر و جوان ، روستایی و شهری ، تحصیل کرده و بی سواد ، در سفر و حضر و در بیماری و سلامت همواره با ماست و تا آخرین لحظات زندگی از ما جدا نمی شود . اولیاء گرامی در راه اصلاح اخلاق جامعه و شناساندن صفات خوب و بد ، از نیروی وجدان اخلاقی استفاده نموده و مکرر خاطرنشان فرموده اند که هر انسانی موظف است در برخورد با مردم از ندای درونی خود پیروی کند و خواهش فطریش معیار عمل با دیگران باشد . حضرت علی ( ع ) به شیخ شامی فرمود : برای مردم آن را بخواه که برای خود میخواهی و با دگران طوری رفتار کن که مائلی در باره ات آنچنان کنند .
اگر مردم عملا از وجدان اخلاقی خود پیروی کنند و تمایلات غریزی خویش را با آن هم آهنگ سازند روابط اجتماعی محکم می شود . انسانها نسبت به یکدیگر وظیفه شناس و مهربان خواهند شد و جوامع بشری از صفا و صمیمیت برخوردار می گردد . با احیاء وجدان اخلاقی ملکات پاک انسانی و صفات فاضله همواره در جهان انسان ، زنده و پایدار میماند و موجبات خوشبختی فرد و جامعه فراهم می آید . برعکس اگر مردم به ندای وجدان اخلاقی توجه نکنند و پیرو بی قید و شرط تمایلات غریزی خود باشند ، اگر عملا وجدان را سرکوب کنند و تنها از خواهشهای نفسانی خویش اطاعت نمایند رفته رفته سجایای اخلاقی فراموش می شود و اساس فضائل انسانی از میان میرود ، مردم به خوی درندگی متخلق میکردند و به حدود و حقوق هم تجاوز می کنند و به نابودی یکدیگر همت میگمارند و سرانجام با دست خود موجبات فساد و بدبختی و فناء و نابودی خود را فراهم می آورند .
منبع: مجموعه بحث های آیت الله مکارم شیرازی...چاپ 1342