هنری تحت عنوان مدیریت استراتژیک

3 خرداد 1403 - خواندن 4 دقیقه - 360 بازدید

 امروزه مدیریت استراتژیک مستلزم شناسایی، اجرا، کنترل و ارزیابی مسیر اقدامی است که باید انجام شود تا اطمینان حاصل شود که یک شرکت به اهداف تعیین شده خود دست می یابد. مدیریت استراتژیک می تواند هم علم باشد و هم هنر.تدوین و آزمون فرضیه ها به جنبه علمی مدیریت استراتژیک نیاز دارد. از سوی دیگر، جنبه هنری مدیریت استراتژیک در مرحله اجرا به وجود می آید که ساخت برنامه ها حیاتی است. با توجه به این موضوع.مدیریت استراتژیک را می توان مجموعه ای از اقدامات و تصمیمات مدیریتی تعریف کرد که یک شرکت برای عملکرد بلندمدت خود به آن وابسته است.استدلال می کند که مدیریت استراتژیک می خواهد محیط بیرونی یک کسب و کار را با فعالیت های آن هماهنگ کند. و فعالیت های برنامه ریزی جامع را برای متغیرهای مختلف یک شرکت در نظر می گیرد که ممکن است در دستیابی به اهداف و اهداف تعیین شده کمک کند.مدیریت یک علم است.مدیریت استراتژیک علم و هنر تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات متقابل کارکردی برای کمک به شرکت ها در دستیابی به اهداف بلندمدت خود است این امر مستلزم شناسایی چشم انداز و ماموریت یک شرکت، تدوین برنامه ها و سیاست هایی است که در نهایت آنها را به برنامه ها و پروژه ها تبدیل می کند و تخصیص منابع حیاتی برای اجرای چنین برنامه ها و سیاست هایی را شامل می شود.برای دستیابی به تمام اهداف و مقاصد یک شرکت، همه این فعالیت ها باید با هم عمل کنند. با در نظر گرفتن مفاهیم فوق در مورد مدیریت استراتژیک، نیاز به ارزیابی اینکه آیا مدیریت استراتژیک یک علم است یا یک هنر وجود دارد.جنبه هنری مدیریت استراتژیک در مرحله اجرا به وجود می آید که ساخت برنامه ها حیاتی است. در اینجا، مدیران با در نظر گرفتن این واقعیت که در این مرحله ممکن است نیاز به اصلاح برخی از استراتژی ها برای تسهیل اجرای صحیح باشد، از انعطاف پذیری اجرا برخوردار می شوند.علاوه بر این، برای اجرای یک برنامه، سبک و ویژگی های شخصیتی یک مدیر ضروری است، زیرا مدیران مختلف دارای شخصیت های متفاوت و سبک های منحصر به فرد اجرای برنامه ها هستند. در نتیجه، عملکرد مدیران مختلف به دلیل ویژگی ها و شخصیت منحصر به فرد آنها متفاوت است.اغلب اوقات از مدیران خواسته می شود تا فعالیت های اجرای استراتژی ها را بهبود بخشند. با این حال، سرعت اجرای چنین فعالیت هایی با مشکلات زیادی همراه است. تحت شرایط خاص، آنها در حین حرکت به سمت اجرای استراتژی ها، ناچارند اهداف اولیه را فراموش کنند. در نتیجه، یک شرکت ممکن است حرکت اولیه قبل از تحقق نتایج پیش بینی شده را از دست بدهد

از سوی دیگر، مدیریت استراتژیک می تواند به عنوان یک علم در نظر گرفته شود، زیرا در مرحله تدوین، هر دو عنصر داخلی و خارجی باید ارزیابی شوند و این امر مستلزم تجزیه و تحلیل گسترده داده های کیفی و کمی است. مرحله فرمول بندی مستلزم آزمایش و تدوین مفروضات مختلف است.علاوه بر این، گزینه های مختلف نیز به منظور ارزیابی نتایج مختلف با در نظر گرفتن عوامل مختلف دخیل ابداع شده است. اگر یک شرکت بخواهد استراتژی های مورد نظر را با موفقیت اجرا کند، ابتدا باید بازار عملکرد خود را بشناسد. چنین تفاهمی مستلزم اطلاعات به موقع و دقیق و همچنین ابزارهای بررسی و انتقال اطلاعات به دست آمده به مقامات مربوطه است که باید تصمیم حیاتی را اتخاذ کنند.با وجود اینکه فرآیند تحقیق یک فعالیت زمان بر، پرهزینه و پیچیده است، اما این نباید نشانه ای از این باشد که یک شرکت باید منزوی بماند و نسبت به دنیای اطراف خود ناآگاه بماند. ما باید این واقعیت را در نظر بگیریم که راه های ساده سازی شده ای برای دریافت اطلاعات و داده های مورد نیاز داریم .به این ترتیب، ورودی های استراتژی حیاتی ناشی از ارزیابی محیط های خارجی و داخلی به منظور تدوین و اجرای استراتژی بسیار مهم هستند. در نتیجه، اقدامات استراتژیک موثر برای دستیابی به بازیابی های بالاتر از حد متوسط ​​و همچنین نتایج رقابتی استراتژیک پیش بینی شده حیاتی هستند.