ارتباط متقابل فرهنگ و اقتصاد

27 بهمن 1401 - خواندن 5 دقیقه - 2275 بازدید

دنیای اقتصاد ؟

ارتباط متقابل فرهنگ و اقتصاد:

ارتباط متقابل فرهنگ و اقتصاد :

 بین فرهنگ و اقتصاد ایران حلقه مفقوده ای وجود دارد که شرایط نامطلوبی را برای فرهنگ این سرزمین بوجود آورده است . 

فعالان فرهنگی به این دلیل نتوانسته اند رابطه قابل تاملی را بین این دو پدیده اجتماعی شکل بدهند ، معمولا با شکست روبرو شده اند و در تنگنا روزگار گذرانده اند . در روزگاری نه چندان دور بسیاری از چهره های برجسته بر این باور بودند که بین اقتصاد و فرهنگ هیچ رابطه ای وجود ندارد و این دو خط هایی موازی هستند که امکان به هم رسیدن آنها هرگز وجود نخواهد داشت . با تغییر معیارهای زندگی در عصر جدید و تاثیر تکنولوژی بر زندگی انسان عصر حاضر، تعاریف بسیاری از پدیده ها تغییر کرد و شکل دیگر گونه ای گرفت .حالا دیگر کسی بر این باور نیست که بین فرهنگ و اقتصاد رابطه ای وجود ندارد. اتفاقا مخالفان این مسئله هم به این نکته رسیده اند که تاروپودهای مسائل فرهنگی با اقتصاد گره خورده اند و رابطه مستقیم دارند . با اجماع بعضی از اقتصاددانان این مقوله را با دو تن از فعالان فرهنگی دنبال خواهیم کرد.

در این رابطه دکتر سعید لیلاز کارشناس اقتصادی می فرماید . در تعریف فرهنگ باید گفت که فرهنگ چیزی نیست جز رفتارهایی که در طول تاریخ و در یک بازه زمانی طولانی تکرار شده اند ؛ اما در توضیح رابطه اقتصاد و فرهنگ باید به رابطه زیربنایی و روبنایی این دو مقوله اشاره کرد؛ فرهنگ در واقع روبنای اقتصاد است . به آن معنا که اولا فرهنگ علت اولیه نیست و رابطه اش با اقتصاد تبعی است و ثانیا اینکه فرهنگ عالم تعیین کننده نیست و عاملی فرعی است ." از این رو نگارنده به شدت با گفتارها و ادعاهایی از این دست که فرهنگ کار و تلاش در بین مردمان ما وجود ندارد یا اینکه ایرانیان رفتارهای صرفه جویانه ندارند و اسراف کارند و ... مخالفم و اینگونه اظهار نظرهای خام و سطحی را دال بر کم دانشی گویندگان آنها میدانم . " در واقع پیش از آنکه به دنبال دلایل فرهنگی برای توجیه رفتارها و کنش های موجود باشیم ؛ بهتر است به علل زیربنایی شکل گیری و تداوم رفتارها توجه کنیم. بنابراین باید تاکید کرد که فرهنگ تابعی از اقلیم و ویژگی های اقتصادی در بستری تاریخی شکل گرفته است. 

و اما نظر آقای علی عبدالهی شاعر و مترجم در این خصوص : آقای عبدالهی ؛ طرز تلقی رایج معمولا فرهنگ را امری معنوی میداند و کمتر کسی به رنجها و گرفتاریهای پدیدآورندگان آثار فرهنگی و هنری فکر میکند . این تفکر همان تلقی قدیمی است که می گوید خوراک شاعران نان و پنیر است . این کهن الگو حتی در جامعه امروز ما نیز کماکان به شیوه های مختلف پابرجاست . کمابیش در همه روزنامه ها ، مجلات ، رادیو و تلویزیون ، وقتی پای پرداخت حق الزحمه پدیدآورندگان اثر به میان می آید ، یا ماجرا با سکوت برگزار می شود یا ابدا به آن فکر نمی کنند . درحالی که در کشورهای پیشرفته برای نقل یک پاراگراف ، یک شعر یا یک عکس در هر سازمان فرهنگی ،هم از پدیدآورنده اجازه می گیرند و هم حقوق مادی او را می پردازند . اجر نهادن به میراث معنوی و فرهنگی در ایران پدیده ای مغفول است که این نکته به کاستی موجود در آموزش برمیگردد . چنین مسئله مهمی باید از کودکی در مدارس به دانش آموزان آموخته شود و بنیادهای فرهنگی در ایران با پیوستن به قانون کپی رایت با روند جهانی رعایت حقوق معنوی و فرهنگی پدیدآورندگان همراه شده و این نکته را بپذیرند که وقتی کسی یادداشتی را در چند ساعت برای روزنامه یا مجله ای می نویسد فقط آن چند ساعت شامل حقوق معنوی نمی شود ، بلکه به تجربه ها و مرارت های زیادی که اهل فرهنگ طی سالها از سر گذرانده اند باید احترام گذاشته شود . رابطه فرهنگ و اقتصاد در جامعه ما باید بازنگری شود و باید با تولیدات فرهنگی همانند یک کالای اقتصادی برخورد شود و پدیدآورنده از حقی که سزاوار آن است بهره مند شود .


منبع: نشریه صبح ایران 23 مرداد 1393