تاثیرات مدیریت علمی در لایه های سطحی جامعه در عصر حاضر

1 خرداد 1403 - خواندن 4 دقیقه - 599 بازدید

بر اساس تئوری مدیریت، مدیریت علمی به استراتژی هایی اطلاق می شود که برای تعیین بهترین عملکرد یک شغل خاص در یک سازمان استفاده می شود. و همچنین می تواند از نظر فنی به عنوان تفکر مدیریتی تعریف شود که در درجه اول به کارایی فیزیکی یک کارگر مربوط می شود.و رویه ای است با هدف تولید فناوری غیرانسانی که بر کارمندان یا کارگران یک سازمان کنترل می کند." امروزه بیشتر سازمان های صنعت از مدیریت علمی استفاده می کنند.برخی از این سازمان ها شامل بیمارستان ها، صنایع ماشین سازی و کامپیوتر، کارخانه های فرآوری، هتل ها و رستوران ها و غیره هستند. علیرغم انتقادات و نظریه های فراوانی که ارتباط مدیریت علمی در دوران مدرن را رد می کند،در اینجا تاثیر مدیریت علمی در قرن بیست و یکم مورد تحلیل قرار میگیرد.اگرچه مدیریت علمی تاثیر مثبت و بزرگی در قرن حاظر داشته است اما معایبی نیز دارد. این ممکن است مدیریت علمی در محیط های کاری فعلی را تحت تاثیر قرار دهد و منجر به ناکارآمدی شود.تحلیل انتقادی مدیریت علمی تیلور که از او به عنوان پدر مدیریت علمی یاد می شود، نظریه مدیریت علمی را توسعه داد. قبل از اختراع این نظریه، اکثر سازمان های تجاری از قانون سرانگشتی استفاده می کردند. اینجاست که کارگر ابتکار و کنترل داشت.در به کارگیری قاعده سرانگشتی، این تلاش کارگر بود که نتایج بهره وری کسب و کار را، خواه موفقیت یا شکست، به همراه داشت. به گفته او قاعده سرانگشتی ناکارآمد است به طوری که نمی تواند نتایج مطلوب را مطابق انتظارات صنعت به دست آورد." هدف و حرکت او برای توسعه تئوری مدیریت علمی جایگزینی قاعده سرانگشتی بود که بی ثمر و ناکارآمد بود. در اصول بنیادین مدیریت علمی اصول کلیدی وجود دارد. برخی از این اصول شامل مطالعه زمان، سرآمدی عملکردی، و استفاده از تجهیزات و ادوات با استاندارد بالا در تجارت، استفاده از اقدامات استاندارد کارگران و استفاده از عملکردهایی است که به طور منحصر به فرد برنامه ریزی شده اند و بسیاری دیگر.اصل کلیدی مدیریت علمی در جهت حصول اطمینان از این است که کارمندان و کارفرمایان به حداکثر شکوفایی می رسند. مدیریت علمی نه تنها درآمدهای زیادی را برای شرکت تضمین می کند، بلکه تضمین می کند که هر شاخه از کسب و کار به سطح عالی خود رسیده است.مجددا، مدیریت علمی نه تنها دستمزد دریافتی کارمند را بالاتر از دستمزد معمول کلاس خود تضمین می کند، بلکه توسعه هر کارمند را برای حداکثر کارایی تضمین می کند. تیلور استدلال می کند که باید یک عملیات ماشین مانند در یک سازمان وجود داشته باشد که توسط کارکنان به تصویر کشیده شود تا از کارایی اطمینان حاصل شود که مستقیما با سودآوری متناسب است.تئوری مدیریت علمی ادعا می کند که کارگران باید آموزش ببینند و به طور علمی انتخاب شوند. این امر باعث افزایش سودآوری در یک سازمان می شود. به این دلیل که یک کارگر بسیار آموزش دیده و واجد شرایط به معنای تولید با کیفیت است. همچنین طبق تئوری مدیریت علمی، کارفرما باید اطمینان حاصل کند که حداکثر همکاری با کارمند وجود دارد. این اطمینان از کمال کار را می دهد. علاوه بر این، هر کاری که توسط هر کارمند انجام می شود باید مورد آزمایش قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود که از بهترین روش استفاده کرده است. این امر تولید کار با کیفیت و در نتیجه سودآوری بالا را تضمین می کند.