تفکر استراتژیک

30 اردیبهشت 1403 - خواندن 4 دقیقه - 213 بازدید


تفکر استراتژیک صرفا یک فرآیند فکری عمدی و منطقی بوده که بر تجزیه و تحلیل عوامل و متغیرهای حیاتی متمرکز است که بر موفقیت بلندمدت یک تجارت، یک تیم یا یک فرد تاثیر می گذارد(Geier, 2024). لذا، تفکر استراتژیک شامل پیش بینی دقیق و منطقی تهدیدها و آسیب پذیری ها و فرصت هایی برای پیگیری بهتر فرآیندها است(Booth, 2021). در نهایت، تفکر استراتژیک منجر به مجموعه ای واضح از اهداف، برنامه ها و ایده های جدید مورد نیاز برای بقا و شکوفایی در یک محیط رقابتی و متغیر برای یک سازمان می شود(Teboul & Damier, 2023).

این نوع تفکر باید واقعیت های اقتصادی، رقبای بازار و منابع موجود را در نظر بگیرد.از همین رو، سازمان ها با گنجاندن تفکر استراتژیک روزمره در فرآیندهای کاری سازمان، در پیش بینی و استفاده از فرصت ها مهارت بیشتری خواهند داشت(Alatailat et al., 2019). همچنین در سطح فردی، تفکر استراتژیک به افراد این امکان را می دهد که سهم بیشتری در سازمان داشته باشند. لذا، تفکر استراتژیک نیازمند تحقیق، تفکر تحلیلی، نوآوری، مهارت های حل مسئله، مهارت های ارتباطی، رهبری و قاطعیت است(Chang, 2024). در واقع، رهبران، مدیران و ذینفعان سازمان از تفکر استراتژیک استفاده نموده تا تصمیم بگیرند که چه ترکیب محصولی را ارائه دهند، با چه چشم انداز وسیعی رقابت کنند (یا در آن رقابت نکنند)، و چگونه منابع محدودی مانند زمان و سرمایه را به فرآیندهای موردنظر تخصیص دهند(Ledi et al., 2024). علاوه بر این، رهبران و مدیران باید تصمیم بگیرند که چگونه کارکنان را به بهترین نحو استخدام نمایند تا به اهداف مهم دست یابند و از قرار دادن منابع در معرض خطر بی مورد، جهت از دست دادن آنها اجتناب کنند(Ashmore & Ashmore, 2019).

سازمان ها در یک کارگاه آموزشی با استفاده از متفکران استراتژیک با کیفیت راهی سریع برای بهبود مهارت های تفکر استراتژیک یا کمک به کارکنان خود در توسعه آنها از طریق تمرینات تفکر استراتژیک می پردازند(Iagăru et al., 2023). متفکران استراتژیک تاثیرگذار دارای مهارت های ارتباطی و رهبری قوی بوده که آنها را قادر می سازد دیدگاه های استراتژیکشان را بیان کنند، منابع را بسیج کرده و الهام بخش عمل نمایند. بنابراین، رهبران، مدیران و سازمان ها از این طریق می توانند با پرورش یک ذهنیت استراتژیک، با چابکی و انعطاف پذیری، عدم قطعیت ها را برطرف کنند(Srivastava & D’Souza, 2021). همچنین، تفکر استراتژیک برای دستیابی به موفقیت بلندمدت، تقویت سازگاری، کاهش خطرات، شناسایی فرصت ها، بهینه سازی منابع، حل مشکلات، تصمیم گیری صحیح و پرورش رهبری موثر ضروری است(Gilinsky, 2023).

تفکر استراتژیک در جنبه های مختلف زندگی فردی و سازمانی مهم است(Al-Abbadi et al., 2024). تفکر استراتژیک افراد و سازمان ها را قادر می سازد تا تغییرات در محیط خارجی، اعم از پیشرفت های تکنولوژیکی، روندهای بازار، یا تغییرات نظارتی را پیش بینی کرده و به طور موثر به آنها پاسخ دهند(Grüning & Krueger, 2021). علاوه بر این، تفکر استراتژیک با شناسایی زودهنگام تهدیدها، افراد و سازمان ها می توانند اقداماتی را برای کاهش خطرات، محافظت در برابر اختلالات و موانع احتمالی اجرا کنند(Alomari, 2020). 

از طرفی، تفکر استراتژیک افراد را به مهارت های تحلیلی و ذهنیت خلاق لازم برای حل موثر مسئله مجهز می کند. با رویکرد استراتژیک به چالش ها، مدیران و کارکنان می توانند علل ریشه ای مسائل را شناسایی کرده، راه حل های جایگزین را بررسی نموده و مداخلات استراتژیک را برای رسیدگی به مسائل پیچیده اجرا کنند (Alhosseiny, 2023).

همچنین، تفکر استراتژیک چارچوبی ساختار یافته برای تصمیم گیری استراتژیک فراهم می کند؛ مدیران و کارکنان با سنجیدن نتایج و پیامدهای بالقوه دوره های مختلف، می توانند تصمیمات آگاهانه ای اتخاذ نمایند که با اهداف و اولویت های کلی همسو باشد(Shaik & Dhir, 2020). همچنین، تفکر استراتژیک یک ویژگی بارز رهبران با نفوذ است(Alzghoul et al., 2023). با پرورش مهارت های تفکر استراتژیک، افراد می توانند الهام بخش و انگیزه دیگران باشند، نوآوری را تقویت کنند و چالش های سازمانی را با اطمینان و واضح هدایت نمایند(Sautmann, 2024).