احساس، ادراک، ابراز و اثبات وجود در رسانه / پست می کنم، پس هستم

16 بهمن 1401 - خواندن 4 دقیقه - 628 بازدید

میل به دیده شدن در انسان ازلی و ابدی است. وی پاداش اصلی کارش را با دیده شدن دریافت می کند. جنگیدن بدون حضور ناظران و شاهدان موید جنگی بیهوده است. جدال گلادیاتورها در تمرین لذت چندانی نداشته، چنان که در زمان حال نیز برد یک تیم فوتبال معروف در ورزشگاهی بدون دوربین و تماشاگر تا حد زیادی برایشان فرقی با باخت ندارد. از همین روست که از قدیم الایام همواره سلاطین توسط جارچیان و شاعران و نویسندگان با نشر دفتری یا دیوانی ابراز وجود می کردند. حال چرا باید تعجب کنیم از این که با پیشرفت فناوری، هر کاربر فضای مجازی دوربین تلفن همراهش را روشن کرده و با زبان بی زبانی رو به تمام دنیا فریاد می زند «به من نگاه کنید». این همان اقتصاد توجه[1]است که در رسانه از آن سخن می گویند. توجه، حلقه گمشده بین آشفتگی و همهمه انفجارگونه (اصطلاحی که ویلیام جیمز[2] برای توجه به کار برده است) دنیای اطراف ما و تصمیم ها و کنش های ضروری برای بهتر ساختن دنیا است. امروزه، توجه سکه رایج واقعی کسب و کارها و افراد است. اقتصاددانان توجه را یک نوع «سرمایه اجتماعی[3]» یا «پول رایج اجتماعی[4]» دانسته اند؛ که بسیاری از مشخصات پول را دارد. کسانی که آن را ندارند، آن را می خواهند. حتی کسانی که دارند بیشتر می خواهند[5]. می توانید آن را تجارت کنید؛ می توانید آن را بخرید.

«پرحرفی، خودافشاگری و عدم تحمل تنهایی، جلب توجه، حرکات نمایشی، برانگیختگی های جنسی، رفتار توجه طلبانه، دروغ، تظاهر و صفت همه چیز دانی[6]» آسیب های فضای مجازی در این روزها هستند. هر چند شبکه های مجازی تنها مقصر نیستند، اما شتاب دهنده ای هستند که جنون دیده شدن را هم تسریع می کنند.[7] جدای از مقوله روان شناختی عدم تحمل تنهایی که باعث می شود اعضای یک خانواده حتی نتوانند با تلویزیون خاموش در کنار یکدیگر شام بخورند، در فضای مجازی صفاتی وجود دارد که باعث می شود محتوای دیجیتال (در مقایسه با محتوای چاپی) بی اندازه وسوسه انگیز[8] و در عین حال حواس پرت کن[9] باشد:

فوری بودن[10] (در کسری از ثانیه)، شخصی بودن[11](هر طور که شما راحت هستید)، در دسترس بودن[12](همیشه، همه جا)، ارزان بودن[13](تقریبا رایگان)، متنوع بودن[14](فیلم، عکس، صوت، نوشته، جدول، اینفوگرافیک و…) و فراوان بودن[15](بیش از همیشه) بستر رسانه ها و فضای مجازی را نسبت به سایر رسانه ها و فضاها مستعدتر و مناسب تر کرده است. بدیهی است که با چنین امکاناتی حتی دونالد ترامپ نیز در این نبرد همه جانبه، حساب توییتر شخصی خود را به تمامی دیگر رسانه ها و پلتفرم ها ترجیح داده و به جای مصاحبه با خبرگزاری های مختلف، تریبون شخصی خود را داشته و فریاد می زند «به من نگاه کنید».

در مجادلات مجازی هم، غیر از هزار انگیزه گوناگون، انگیزه هزار و یکمی همچون دیده و شنیده شدن وجود دارد. همانگونه که در شایعه، اهمیت ضرب در ابهام می تواند تاثیرگذار باشد در آشوب نیز یک فرد کوچک تر می تواند با تهمت زدن و ظاهرا افشای مسائلی درباره یک فرد معروف یا مسئله ای حائز اهمیت برای خود اعتبار بخرد. در گزارشی که چندی پیش هافینگتن پست با عنوان «آسیب های شبکه های اجتماعی» منتشر کرده، این طور آمده: «پیش از ظهور شبکه های اجتماعی در زندگی مردم، چیزی به اسم حریم خصوصی بیشتر معنا داشت. با آمدن شبکه های اجتماعی و به واسطه نام های کاربری تقلبی، بازگویی خیلی اتفاقات به امری عادی بدل شد. کسانی که با نام هایی غیر از نام اصلی خودشان در شبکه های اجتماعی فعالیت می کنند طبعا نگرانی بابت قضاوت دیگران ندارند، هر اتفاقی را به راحتی بازگو کرده و با راه اندازی موج های مختلف لایک جمع می کنند. آن طرف دیگرانی هم که با نام اصلی خودشان در این شبکه ها حاضر هستند، برای به دست آوردن لایک بیشتر و جریان سازی به بهانه دیده شدن، دست از حریم شخصی خود شسته اند و حاضرند به هر قیمتی شده روایت های شان را بازگو کنند تا از خلال هر کدام فالوئر هایی جذب کنند.»

امروزه گویی مفاهیمی همچون احساس و ابراز وجود در رسانه به بهترین شکل در این کلام خیام تجلی می یابد:

انگار که هرچه هست در عالم نیست

پندار که هرچه نیست در عالم هست

[1] The Attention Economy

[2] William James

[3] Social Capital

[4] Social Currency

[5] البته این نکته بسیار ظریفی است، چراکه سلبریتی ها و سیاستمداران نیز هرگز از توجه سیراب نمی شوند تا جایی که گاه بدنام بودن را به گمنام بودن ترجیح می دهند.

[6] Know-all

[7] http://www.stnews.ir/content/news/79802

[8] Tempting

[9] Distracting

[10] Instant

[11]Personal

[12]Available

[13]Economic

[14]Diverse

[15]Muchness



دانشگاه تهران هومن قاپچی