کمال سالک تهدید پذیر نیست

1 اردیبهشت 1403 - خواندن 2 دقیقه - 139 بازدید



[مولانا جلال الدین محمد بلخی- دیوان شمس- غزل ۲۸۳۷]

هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی - برسد وصال دولت بکند خدا خدایی

ز کرم مزید آید دو هزار عید آید - دو جهان مرید آید تو هنوز خود کجایی

شکر وفا بکاری سر روح را بخاری - ز زمانه عار داری به نهم فلک برآیی

کرمت به خود کشاند به مراد دل رساند - غم این و آن نماند بدهد صفا صفایی

هله عاشقان صادق مروید جز موافق - که سعادتی است سابق ز درون باوفایی

به مقام خاک بودی سفر نهان نمودی - چو به آدمی رسیدی هله تا به این نپایی

تو مسافری روان کن سفری بر آسمان کن - تو بجنب پاره پاره که خدا دهد رهایی

بنگر به قطره خون که دلش لقب نهادی - که بگشت گرد عالم نه ز راه پر و پایی

نفسی روی به مغرب نفسی روی به مشرق - نفسی به عرش و کرسی که ز نور اولیایی

بنگر به نور دیده که زند بر آسمان ها - به کسی که نور دادش بنمای آشنایی

خمش از سخن گزاری تو مگر قدم نداری - تو اگر بزرگواری چه اسیر تنگنایی

***

[یزدانپناه عسکری]

سالک بجز کمال هیچ چیز در دنیا ندارد و کمال، تهدید پذیر نیست.