عقل هیولانی

[سهراب سپهری – هشت کتاب]
چشمان یک عبور
آسمان پر شد از خال پروانه های تماشا .
عکس گنجشک افتاد در آب های رفاقت .
فصل پرپر شد از روی دیوار در امتداد غریزه .
باد می آمد از سمت زنبیل سبز کرامت .
شاخه مو به انگور
مبتلا بود .
کودک آمد
جیب هایش پر از شوق چیدن .
( ای بهار جسارت ! امتداد تو در سایه کاج های تامل پاک شد.)
----
کودک آمد میان هیاهوی ارقام .
( ای بهشت پریشانی پاک پیش از تناسب !
خیس حسرت ، پی رخت آن روزها می شتابم . )
کودک از پله های خطا رفت بالا .
ارتعاشی به سطح فراغت دوید .
وزن لبخند ادراک کم شد.
***
ای کاش بازگشته به دامان کودکی - من قاییدیب ، بیرده اوشاق اولئیدیم
یک گل شکفتمی به گلستان کودکی - بیر گول آچیب ، اوندان سورا سولئیدیم
***
ای بهار جسارت «بچگی» ، کاهش انرژی بر اثر مشکلات روزمره زندگی
عبور از عقل هیولانی . ای خوشی کودکانه ای که پیش از مدرسه رفتن و خواندن درس حساب داشتیم.
_____________
1- هشت کتاب ، سهراب سپهری – تهران : انتشارات طهوری 1385 - ص 446 ؛ - 4:135
- عقل هیولانی
- Tabule rasa