مقدمه ای بر شعر موج نو و شعر حجم
جریان موج نو مهم ترین و پرآوازه ترین و درواقع یک جریان اصلی، بعد از جریان شعر نو بود که طرفداران مخصوص به خود پیدا کرد و از بطن آن چند جریان فرعی به وجود آمد. اگر به دنبال دوره ی تاریخی برای این جریان باشیم باید گفت، اندکی بعد از نظریه ی شعر نو نیما، چند نفر اشعاری به سبک این جریان سرودند. منشا اصلی افکار آن ها، تقلیدی از شعر غرب بود. اولین شعر این جریان را محمد مقدم در سال ۱۳۱۴ سروده است. مقدم بعد از بازگشت از آمریکا، سه مجموعه ی شعر با عنوان های «راز نیمه شب»، «بانگ خروس» و «بازگشت به الموت» را منتشر کرد و ادعا نمود سبکی نو را در شعر فارسی رقم زده است؛ اما جدی گرفته نشد. پس از او «تندرکیا» در سال ۱۳۱۸ از فرانسه به ایران بازگشت و در همان سال بیانیه ای با عنوان «نهیب جنبش ادبی شاهین» صادر کرد و به زعم خود به حیات شعر سنتی فارسی خاتمه داد. وی اشعار منثور خود را «شاهین» نام نهاد و خود را مبدع شیوه ای تازه در شعر فارسی معرفی کرد؛ ولی کسی به شعر او نیز اهمیتی نداد. بعد از او علی شیرازی پور (شین. پرتو) نیز پس از بازگشت از فرانسه، در سال ۱۳۲۵ سه مجموعه شعر با نام های «ژینوس»، «دختر دریا» و «سمندر» را تحت تاثیر اشعار سپید شاعران فرانسوی منتشر کرد. شعر او نیز مورد توجه جامعه ی شعری قرار نگرفت. تا اینکه تلاش جدی تری در این زمینه را «هوشنگ ایرانی» از خود نشان داد. او در فرانسه و اسپانیا تحصیل کرده بود، پس از بازگشت به ایران، تحت تاثیر شعر مدرن اروپا به شعر منثور روی آورد و در فاصله ی سال های ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۵ مجموعه های متجددانه ی «بنفش تند بر خاکستری»، «خاکستری»، «شعله ای پرده را برگرفت و ابلیس به درون آمد» و «اکنون به تو می اندیشم، به توها می اندیشم» را منتشر کرد. غیرازاین مجموعه ها، شعری از او با عنوان «کبود» چاپ شد که پرسروصدا بود؛ ولی شعر او نیز مورد تمسخر قرار گرفت (حسین پور، ۱۳۸۲: ۱۶۱)؛ اما مجموعه های ایرانی زمینه ی اصلی را برای ظهور این جریان فراهم کرده بود.
در آغاز دهه ی چهل، احمدرضا احمدی، مجموعه ی «طرح» را منتشر کرد. از همین رو خیلی ها آغاز تاریخی جریان را سال ۱۳۴۰ می دانند. این مجموعه با استقبال بسیاری از جوانان سنت گریز و تجددطلب همراه شد. این آغاز جدی جریان بود و باعث شد شعر موج نو با نام او شناخته شود. بعدها «فریدون رهنما» یکی از شخصیت های دهه های سی و چهل ادبیات معاصر فارسی عنوان این جریان را با تاثیر از موج نوی فرانسه که در آن سال ها هوادار فراوانی در ایران داشت، «موج نو» پیشنهاد کرد (لنگردی، ۱۳۷۷)؛ البته محمد حقوقی می گوید این اصطلاح را «نوری اعلا» به کاربرده است (حقوقی، ۱۳۷۷: ۴).
در ادامه ی موج نو، شعر حجم از درون آن بیرون آمد و سردمدار آن «یدالله رویایی» بود که به همراه پیروانش سعی کرد تا اندازه ای شعر موج نو را که شالوده ی شعر سنتی و شعر نو را ویران کرده بود مهار کند و جهت گیری منطقی بدان ببخشد. «ایرادی که رویایی بر شعر شاعران موج نو وارد می کند، پیروی نکردن این شاعران از اصول و فرم مشخص است و اینکه او به فکر تهیه ی بیانیه می افتد و بدین وسیله سعی می کند تا شاعران موج نو را که خود نیز یکی از آن هاست، زیر پرچمی واحد گرد هم آورد» (قنبری عبدالملکی، ۱۳۹۳: ۱۴۴)؛ بنابراین با صدور بیانیه و قطعنامه و شناسنامه شعری توانست یک رسمیت و هویت به شعر موج نو بخشد و به نوعی آن را در لباس جدید باز آفرینی کند و این جریان به عنوان «شعر حجم گرا» نامیده شد.
رویایی در طی چند سال به تدوین این جریان پرداخت و سرانجام در سال ۱۳۴۸ نخستین بیانیه ی آن را صادر کرد. علاوه بر رویایی و شاعران موج نو، در تدوین این بیانیه، چند نویسنده و سینماگر و همچنین برخی دیگر از شاعران، ازجمله هوشنگ آزادی ور، سیروس آتابای، فیروز ناجی، احمدرضا چنگی، فریدون رهنما و رضا زاهد نیز نقش داشته اند که البته رویایی در این میان نقش محوری داشته است و بعدها نیز شاعرانی چون علی قلیخانی، هوشنگ صهبا، حسین مهدوی (م. موید) و هوشنگ چالنگی بدین گروه می پیوندند (حسین پور، ۱۳۸۲: ۱۶۹).