سخنی در باب اسکندرنامه

1 اسفند 1402 - خواندن 5 دقیقه - 96 بازدید

ملت ­هایی که در طی روزگاران دراز در ناحیه­ای زندگی­ و با اتفاقات سخت و آسان دست و پنجه نرم کرده­اند، فتح­ها و پیروزی­هایی داشته­اند و شکست­هایی را تجربه کرده­اند، ناچار داستان­ها و سرگذشت­هایی از پهلوانی­های پهلوانان و آزار مهاجمان و تجاوز و تعدی متجاوزان و کشورگشایی کشورگشایان در یادشان مانده است که در واقع خاطراتی از به وجود آمدن و استوار شدن مبانی ملیتی آنها خواهد بود و از همین خاطرات است که چون بر گرد هم آیند داستان­هایی که نماینده عظمت و جلال قوم و جان­فشانی­ها و فداکاری­های آنان است پدید می­آید و زبان به زبان و سینه به سینه می­گردد و با گذشت روزگار و تواتر ایام به جانب کمال و توسعه و ترقی می­رود تا سرانجام به دست شاعر یا نویسنده­ای توانا و وطن­دوست رسد و او از مجموع آنها و یا قسمتی از آنها اثری عظیم و جاودانی پدید ­می آورد. چنین اثری را که مشتمل بر افکار پهلوانی و آثار شجاعت و مفاخر قوم است، اثری حماسی و قهرمانی خوانند و از این نوع آثار است که جلال و نبوغ و قوت اقوام و زیبایی و شکوه زبان و ادب آنها آشکار می شود.

مسعودی مروزی اولین کسی بود که روایات حماسی ایرانیان را به نظم کشید که فقط در کتاب البدء و التاریخ ( مطر بن المقدسی) دو بار از این منظومه یاد شده.

دومین منظومه متلق به دقیقی و درباره داستان گشتاسپ و جنگ­های مذهبی او با ارجاسپ است(گشتاسپ­نامه). شاهنامه فردوسی که در شمار عظیم­ترین و زیباترین آثار حماسی ملل عالم است بزرگت­ترین و حماسی­ترین اثر تاریخی ایران است که نخستین داستان مهم قسمت تاریخی در شاهنامه داستان اسکندر می­باشد( صفا،1374، ص 175)

بنا به گفته ایرج افشار روایات مختلف و متعددی از افسانه اسکندر در زبان­های گوناگون میان ملل مختلف جهان پراکنده است که بنابر تحقیقات محققان اروپایی از کتابی سرچشمه می­گیرد که پس از این که کالیستنس حکیم تاریخ یونان را از سال 387 تا 357 پیش از میلاد نوشت، دنباله آن را در باب فتوح اسکندر و به دستور همو ادامه داد. او در هندوستان به دستور اسکندر زندانی شد و عاقبت در زنجیر درگذشت. کتابی که این شخص نوشت از بین رفت تا آن که در قرن دوم میلادی قصه­پردازی از مردم مصر که تعلیم و تربیت یونانی دیده بود اقوال و اخباری را که درباره اسکندر شنیده بود جمع کرد و مجموعه­ای فراهم آورد که منشا کلیه روایت­های موجود از قصه اسکندر است و امروزه جمیع روایات متعدد را به هر زبان که باشد به نام کالیستنس دروغین می­شناسند، یعنی روایتی که این مرد مصری انتشار داد جای کتاب کالیستنس حقیقی را گرفت.

متنی که در صحایف این مجلد ( اسکندرنامه به روایت کالیستنس دروغین) طبع شده است قدیم­ترین روایت منثور از قصه اسکندر در زبان فارسی است که به ما رسیده و ظاهرا پس از شاهنامه دومین کتابی است که به تفصیل افسانه­های مربوط به اسکندر را در بر دارد.

اسکندرنامه کتابی است که به ظن قوی از عربی به فارسی ترجمه شده و ماخذ روایاتش از وهب بن منبه است، جامع یا مترجم این کتاب معلوم نیست،

به همین علل است که روایات اسکندر به صورت های متعدد و مختلف موجود است و حتی در یک زبان هم اخبار مربوط به او به یک شکل مشخص دیده نمی­شود. موقعی بر این تفاوت­ها و اختلافات بهتر وقوف می­یابیم که روایات دینی( یعنی آن چه را که از طریق قرآن کریم به کتب دیگر سرایت کرده است) و نصوص تاریخی و مسطورات و منظومات ادبی و قصص انبیاء را با یکدیگر بسنجیم و در هر یک از این روایات مآثر و مظاهر فکری خاص مربوط به ملل مختلف و اعصار متفاوت را جدا جدا مشخص سازیم.

قصه اسکندر در میان ایرانیان و بهتر بگوییم در پهنه­ای که قلمرو زبان فارسی میدان انتشار معارف ایرانی بوده است، به خوبی مشهور و شناخته شده است. گذشته از آن روایتی عامیانه از این قصه توسط نقالان و قصه­خوانان در سر گذرها و در قهوه­خانه­ها و برای پادشاهان و امیران نقل می­شده و می­شود، سرایندگان و نویسندگان بلندمرتبه، این قصه پر­آوازه را به صورت­های متعدد و با روایات مختلف در آثار منظوم و منثور فارسی مندرج ساخته­اند و البته هر یک از آنها از مآخذی قدیم­تر در پرداختن اثر خود الهام گرفته و مطابق ذوق و اندیشه خود شاخ و برگ­هایی بدان اضافه کرده­ است.