سخنی در باب اسکندرنامه
ملت هایی که در طی روزگاران دراز در ناحیهای زندگی و با اتفاقات سخت و آسان دست و پنجه نرم کردهاند، فتحها و پیروزیهایی داشتهاند و شکستهایی را تجربه کردهاند، ناچار داستانها و سرگذشتهایی از پهلوانیهای پهلوانان و آزار مهاجمان و تجاوز و تعدی متجاوزان و کشورگشایی کشورگشایان در یادشان مانده است که در واقع خاطراتی از به وجود آمدن و استوار شدن مبانی ملیتی آنها خواهد بود و از همین خاطرات است که چون بر گرد هم آیند داستانهایی که نماینده عظمت و جلال قوم و جانفشانیها و فداکاریهای آنان است پدید میآید و زبان به زبان و سینه به سینه میگردد و با گذشت روزگار و تواتر ایام به جانب کمال و توسعه و ترقی میرود تا سرانجام به دست شاعر یا نویسندهای توانا و وطندوست رسد و او از مجموع آنها و یا قسمتی از آنها اثری عظیم و جاودانی پدید می آورد. چنین اثری را که مشتمل بر افکار پهلوانی و آثار شجاعت و مفاخر قوم است، اثری حماسی و قهرمانی خوانند و از این نوع آثار است که جلال و نبوغ و قوت اقوام و زیبایی و شکوه زبان و ادب آنها آشکار می شود.
مسعودی مروزی اولین کسی بود که روایات حماسی ایرانیان را به نظم کشید که فقط در کتاب البدء و التاریخ ( مطر بن المقدسی) دو بار از این منظومه یاد شده.
دومین منظومه متلق به دقیقی و درباره داستان گشتاسپ و جنگهای مذهبی او با ارجاسپ است(گشتاسپنامه). شاهنامه فردوسی که در شمار عظیمترین و زیباترین آثار حماسی ملل عالم است بزرگتترین و حماسیترین اثر تاریخی ایران است که نخستین داستان مهم قسمت تاریخی در شاهنامه داستان اسکندر میباشد( صفا،1374، ص 175)
بنا به گفته ایرج افشار روایات مختلف و متعددی از افسانه اسکندر در زبانهای گوناگون میان ملل مختلف جهان پراکنده است که بنابر تحقیقات محققان اروپایی از کتابی سرچشمه میگیرد که پس از این که کالیستنس حکیم تاریخ یونان را از سال 387 تا 357 پیش از میلاد نوشت، دنباله آن را در باب فتوح اسکندر و به دستور همو ادامه داد. او در هندوستان به دستور اسکندر زندانی شد و عاقبت در زنجیر درگذشت. کتابی که این شخص نوشت از بین رفت تا آن که در قرن دوم میلادی قصهپردازی از مردم مصر که تعلیم و تربیت یونانی دیده بود اقوال و اخباری را که درباره اسکندر شنیده بود جمع کرد و مجموعهای فراهم آورد که منشا کلیه روایتهای موجود از قصه اسکندر است و امروزه جمیع روایات متعدد را به هر زبان که باشد به نام کالیستنس دروغین میشناسند، یعنی روایتی که این مرد مصری انتشار داد جای کتاب کالیستنس حقیقی را گرفت.
متنی که در صحایف این مجلد ( اسکندرنامه به روایت کالیستنس دروغین) طبع شده است قدیمترین روایت منثور از قصه اسکندر در زبان فارسی است که به ما رسیده و ظاهرا پس از شاهنامه دومین کتابی است که به تفصیل افسانههای مربوط به اسکندر را در بر دارد.
اسکندرنامه کتابی است که به ظن قوی از عربی به فارسی ترجمه شده و ماخذ روایاتش از وهب بن منبه است، جامع یا مترجم این کتاب معلوم نیست،
به همین علل است که روایات اسکندر به صورت های متعدد و مختلف موجود است و حتی در یک زبان هم اخبار مربوط به او به یک شکل مشخص دیده نمیشود. موقعی بر این تفاوتها و اختلافات بهتر وقوف مییابیم که روایات دینی( یعنی آن چه را که از طریق قرآن کریم به کتب دیگر سرایت کرده است) و نصوص تاریخی و مسطورات و منظومات ادبی و قصص انبیاء را با یکدیگر بسنجیم و در هر یک از این روایات مآثر و مظاهر فکری خاص مربوط به ملل مختلف و اعصار متفاوت را جدا جدا مشخص سازیم.
قصه اسکندر در میان ایرانیان و بهتر بگوییم در پهنهای که قلمرو زبان فارسی میدان انتشار معارف ایرانی بوده است، به خوبی مشهور و شناخته شده است. گذشته از آن روایتی عامیانه از این قصه توسط نقالان و قصهخوانان در سر گذرها و در قهوهخانهها و برای پادشاهان و امیران نقل میشده و میشود، سرایندگان و نویسندگان بلندمرتبه، این قصه پرآوازه را به صورتهای متعدد و با روایات مختلف در آثار منظوم و منثور فارسی مندرج ساختهاند و البته هر یک از آنها از مآخذی قدیمتر در پرداختن اثر خود الهام گرفته و مطابق ذوق و اندیشه خود شاخ و برگهایی بدان اضافه کرده است.