دسته بندی غم در دیوان شمس

1 بهمن 1402 - خواندن 3 دقیقه - 277 بازدید



غم یا ملولی در دیوان شمس به دو دسته تقسیم شده است:

1– غم تجریدی (بی عشقی)، قطع ارتباط با معرفت خاوش و بقایای معرفت خاموش در انسان که ایجاد ملولی می کند.(غزل 1656)

2 – القای ذهن نفس قرین، نفس فضول منجر به ضعف عقول می شود و همچنین سیستم خود اندیشی و خودمهم بینی.( غزل 1352) ، (غزل 2700)

***

[ دیوان کبیر شمس غزل 1656 - هم بدرد این درد را درمان کنم]

هم بدرد این درد را درمان کنم

هم بصبر این کار را آسان کنم

یا بر آرم پای جان زین آبوگل

یا دل و جان وقف دلداران کنم

داغ پروانه ستم از شمع الست

خدمت شمع همان سلطان کنم

عشق مهمان شد بر این سوخته

یک دلی دارم پیش قربان کنم

نفس اگر چون گربه گوید که میاو

گربهوارش من درین انبان کنم

از ملولی هر کی گرداند سری

در کشم در چرخش و گردان کنم

آن ملولی دنبل بی عشقی است

جان او را عاشق ایشان کنم

عاشقی چه بود کمال تشنگی

پس بیان چشمه حیوان کنم

من نگویم شرح او خامش کنم

آنچ اندر شرح ناید آن کنم

***

[ دیوان کبیر شمس غزل 1352 چند ازین قیل و قال عشق پرست و ببال]

چند ازین قیل و قال عشق پرست و ببال

تا تو بمانی چو عشق در دو جهان بیزوال

چند کشی بار هجر غصه و تیمار هجر

خاصه که منقار هجر کند تو را پروبال

آه ز نفس فضول آه ز ضعف عقول

آه ز یار ملول چند نماید ملال

آنکه همیخوانمش عجز نمیدانمش

تا که بترسانمش از ستم و از وبال

جمله سوال و جواب زوست منم چون رباب

میزندم او شتاب زخمه که یعنی بنال

یکدم بانک نجات یکدم آواز مات

میزند آن خوش صفات بر من و بر وصف حال

تصلح میزاننا تحسن الحاننا

تذهب احزاننا انت شدید المحال

[دیوان کبیر شمس غزل 2700]

ز هر چیزی ملول است آن فضولی - ملولش کن خدایا از ملولی

به قاصد تا بیاشوبد بجنگد - بدو گفتم ملولی هست گولی

بخورد آن بازی من خشمگین شد - مرا گفتا خمش دیوانه لولی

نگوید هیچ را بد مرد این راه - مبین بد هیچ را ور نی تو غولی

بگفتم عین انکار تو بر من - نه بد دیدن بود یا بی حصولی

مرا گفت او تناقض های بینا - بود از مصلحت نه از بی اصولی

محالی گر بگوید مرد کامل - تو عین حال دانش ای حلولی

گهی درد که داند گه بدوزد - گهی شاهی کند گاهی رسولی

به تاویلات تو او درنگنجد - که تو هستی فصولی او اصولی

ز خود منگر در او از خود برون آ - که بر بی حد ندارد حد شمولی

خمش ای نفس تازی هم بگویم - دوباره لا تقولی لا تقولی

___

یزدانپناه عسکری

1402/10/1