مدیریت شهری و جامعه شهری

30 دی 1402 - خواندن 2 دقیقه - 158 بازدید

جامعه شهری [در تبریز] در حالات مختلف (یا فازهای مختلف) به سر میبرد!


در حالت ابتدایی(فاز اول)؛

جامعه شهری دچار پریشانی، «فقر شهری» و در یک کلام، دچار «فروپاشی» شده است و مردم از مدیریت شهری بیش از این توقع ندارند که؛ «متمرکز بر خدمات روزمره شهری باشد»! به این معنی که شهر تمیز باشد و فضای سبز آبیاری شود و زباله ها حمل شوند! و...

در این فاز، مدیریت شهری در بهترین حالت عملکردش، به خدمات شهری می بالد...!


در فاز دوم، وقتی جامعه شهری حال بهتری پیدا می کند، توقع دارد که فعالیت های عمرانی بنیادی تری انجام شود!


در فاز سوم، به میزان بهتر شدن احوال شهر، شهروندان در پی مطالبه مسائل انضباطی و حقوقی و شفافیت و... هستند، که در این حالت است که «شهرسازی» به ویترین عملکرد شهرداری تبدیل می شود!


در فاز چهارم، وقتی شرایط جامعه شهری کاملا بهبود پیدا می کند، شهروند توقع دارد که مدیریت شهری در کنار فعالیت های قبلی، به مسائل فرهنگی و اجتماعی بپردازد!

یعنی چهره شهر از بی عدالتی ها پاک شود و رونق در جریان زندگی شهری اتفاق بی افتد!


به زعم من، جامعه شهری ما در فاز چهارم و یا حتی بالاتر به سر میبرد!

اما سوال اساسی این است که؛

آیا مدیریت شهری «هم فاز» و همراه با مطالبات جامعه شهری حرکت می کند؟!


مدیریت شهری هم باید رویکرد «جامعه شهری» را داشته باشد، نه اینکه در قامت فازهای قبلی ظاهر شود! البته نباید اقدامات قبلی را تعطیل کرد اما برخی کارها و فعالیتها باید دچار «تغییر اساسی» شود...!


اگر مدیریت شهری بخواهد همچنان هنر خود را با ساختن ابرپروژه ها و کارهای تقویمی و نمایشی نشان دهد، به این معنی است که؛ مدیریت شهری یک اختلاف جدی با احوالات جامعه شهری دارد و همراه و موافق با آن حرکت نمی کند!