عرفان فتوحی
لیسانس فقه و حقوق،ارشد حقوق پزشکی،پژوهشگر تخصصی،عضو کمیسیون حقوقیINSCO
6 یادداشت منتشر شدهنقد فمینیست

این نوشته درتلاش روشن سازی در بحث فمینیست ایران هست
مقدمه
در جوامع غربی از دیرزمان باورهای اجتماعی تبعیض آلودی درباره زنان بوده که نشاندهنده ارزش و منزلت پایین زن نسبت به مردان است . بخشی از این باورها از اندیشه تحریف شده یهودیت و مسیحیت برمی خیزد. در تورات وجود زنان تلخ تر از مرگ پنداشته شده است و در دعای روزانه یهودیان است که سپاس خدای را که مرا مرد آفرید یا در تعلیمات اصحاب معبد و کلیسا، زن خادم مرد و مرد ارباب اوست و گاه زن را به اقتضای سرشت خود در موقعیت بردگی قرار میدادند (گرو، 1379 : 51-70).
در فلسفه یونان و الهیات یهودی – مسیحی، زن همچون همدمی ناقص برای مرد تنها برای مرد و تنها برای رفع نیاز مردان تعریف شده است. مردان با عقلانیت، تمدن و امور بزرگ مرتبط میشوند؛ اما زنان با امور غیرعقلانی، شهوت و طبیعت ربط می یابند (بیسلی، 1385: 51 -70). نمونه هایی از نگرش اجتماعی به موقعیت زنان را می توان در آراء فیلسوفان عصر جدید در غرب مشاهده کرد. شوپنهاور زن را حیوانی می داند با گیسوانی بلند و افکار کوتاه. از نظر نیچه زن موجودی است که برای خدمت کاری آفریده شده است و فقط در حالت فرودستی به کمال می رسد (گرو، 1379: 80 -84).
محرومیت های اجتماعی زنان ، فقدان شخصیت حقوقی، نابرابری شغلی و نداشتن حق رای، مهمترین چالش های زن غربی بود که نخستین موج فمینیسم را به هدف برابری با مردان و بهره مندی از حقوق و مزایای یکسان به وجود آورد. این مرحله به شکل افراطی در برخی آثار مدافعان جنبش زنان تا مردستیزی و گاه خانواده ستیزی هم پیش می رفت و این نشان می دهد که فمینیست ها در اهداف تساوی خواهانه خود حاضر بودند به همان ستیز جنسیتی دچار شوند که مردان مبتلا بودند و بدین ترتیب، بنیادی ترین هسته اجتماعی؛ یعنی خانواده را نادیده بگیرند (مشیرزاده، 1382: 61 -75)
تاریخچه فمینیسم
تاریخ فمینیسم از زمان آگاهی بشر آغاز می شود؛ یعنی هر جا که زنان تحت ظلم و ستم بودهاند، افرادی نیز بوده اند که آن را مورد اعتراض قرار داده اند که غالبا خود زنها بوده اند. پس به یک معنا همیشه نوعی چشمانداز فمینیستی وجود داشته است.
مهمترین روایت فمینیستی در جامعه معاصر و غرب، جنبش آزادی زنان است که به دنبال مبارزات طولانی مدت زنان از قرن ها قبل و بالاخص در اعتراض به مردسالاری حاکم بر اعلامیه حقوق بشر فرانسه در سال 1789 شکل گرفت؛ زیرا این اعلامیه حقی برای زنان در نظر نگرفته بود. از آن پس دانشمندانی چون آگوست کنت در سال 1869 و جان استوارت میل در سال 1869 نظریه برابری زن و مرد را در چارچوب حقوق فردی و اومانیستی مطرح کردند.
انتشار کتاب ماری ولستون کرافت با عنوان: اثبات حقوق زنان به عنوان نخستین بیان سیستماتیک فمینیستی و سنگ بنای فمینیسم مدرن پذیرفته شده و در زمره مهمترین حوادث تاریخ اندیشه فمینیست به شمار می رود (رستمی، 1379 :24).
فمینیسم در قرن نوزدهم و بیستم، آشکارا وجهه سیاسی – اجتماعی پیدا کرد و احتمالا مهمترین اثر فمینیستی قرن نوزدهم، رساله جان استوارت میل به نام «انقیاد زنان» است که در سال 1865 منتشر شد. میل در این رساله، انقیاد هر یک از دو جنس را نسبت به دیگری رد کرده، از اصل برابری کامل دفاع می کند (استوارت میل، 1379: 69).
در سال 1949 اجلاس سازمان آموزشی – علمی- فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) در خصوص موقعیت زنان برای تامین حقوق برابر سیاسی و فرصت های آموزشی برای زنان در دنیا تاسیس شد و در سال 1960 به خصوص در آمریکا فمینیسم تولدی دوباره داشت و سازمان ملی زنان NOW در سال 1966 تشکیل شد و فعالیت این گروه ها و سازمان ها تا امروز همچنان ادامه دارد. در واقع، فمینیست ها افرادی هستند که تحت ستم بودن زنان، مناسبات نابرابر مرد و زن در خانه، اشتغال و.... را که به دلیل جنسیتشان به وجود آمده، مورد توجه قرار می دهند و خواستار تغییر مناسبات نابرابر میان زنان و مردان هستند (رستمی، 1379: 24-25).
بدین ترتیب، محور تفکر و رفتار فمینیسم، جنسیت است و وجه اصلی تمامی تفاسیر و گونه های آن، این باور است که زنان به دلیل جنسیتشان گرفتار تبعیض هستند و هدفشان محو هر گونه نابرابری بر پایه تفاوت های جسمی و فیزیکی است (آقاجانی، 1388 :18).
موضوع هایی که از اواخر دهه 1960 از سوی فمینیست ها مطرح شد، مانند: سقط جنین، رپ، ناهمجنس خواهی اجباری، هرزهنگاری، فنآوری تولیدمثل که در اصطلاح به آن مادر میانجی میگویند و پیشنهاد سوسیالیسم جنسی و خانواده گسترده به جای خانواده هسته ای و ...، جایی برای تعهدات اخلاقی باقی نگذاشته است (حسینی،1380: 171).
امواج فمینیسم
الف )موج اول فمینیسم
مرحله اول از سه مرحله تکامل جنبش فمینیسم از سال 1850 تا 1920 است که به آن موج اول یا دستیابی به حق رای اطلاق می شود و آغاز آن را به کتاب اثبات حقوق زن ماری ولستون کرافت نسبت می دهند. جنبش فمینیستی در آمریکا در سال 1920 موفق به کسب حق رای برای زنان شد و این حقی بود که مبنای تحرک سیاسی زنان موج اول را شکل داد. از نویسندگان موج اول ماری استل، نویسنده انگلیسی بود که زنان را وامی داشت از ازدواج بپرهیزند و از زندگی عاری از وابستگی به مردان لذت ببرند و جان استوارت میل که با کتاب انقیاد زنان برابری حقوق زن و مرد را مطرح کرد. پیامدهای مهم موج اول: 1- حق رای زنان؛ 2- شناساندن خویشتن زن به خودش و 3- ارتقای آگاهی و وحدت زنان بود (سعید بهشتی، 1385 : 50)
ب ) موج دوم فمینیسم
موج دوم فمینیسم به دنبال تغییرات اجتماعی و آموزشی سال های 1960-1950 ایجاد شد. در این دوره که گنز آن را انقلاب برابری نامیده است، اعتراض ها علاوه بر عدم تساوی زنان در قلمرو حقوق سیاسی، عرصه های اجتماعی و اقتصادی را نیز دربرگرفت. مهمترین اثر فمینیستی در این دوران، کتاب جنس دوم اثر سیمون دوبوار در سال 1949 بود. در این دوران، آموزش و پرورش زنان در سراسر اروپا و آمریکا؛ به ویژه از دهه 1940 به طور گستردهای رشد یافت. زنان به طور شایسته ای مشاغل متعددی را که در گذشته در انحصار مردان بود، به دست آوردند. اقداماتی همچون: پرداخت دستمزد تقریبا مساوی به زنان و حقوق مدنی برابر، گستردگی امکانات، کنترل زاد و ولد و.... که به آزادی انتخاب زنان در عرصههای عمومی و خصوصی زندگی افزود. فمینیست های این دوره خواهان برابری کامل زن و مرد در تمامی زمینه ها، از جمله: آموزش، سیاست و نظایر آن بودند و مدعی بودند که هدف زنان نباید این باشد که مثل مردان شوند، بلکه آنان باید با ایجاد حقوق و اسطوره شناسی نوین، زنان را هدف قرار دهند. در دهه هفتاد فمینیست ها با رد کلیت ازدواج و تاکید بر تجرد و حرفه اقتصادی، شاغل بودن زن در خارج خانه را از جمله مهمترین آرمان های خود مطرح کردند . شعار «زنان بدون مردان، با رفتارهای مردانه» مربوط به همین دوره است (لچست، 1379: 241-242).
بدین ترتیب، موج دوم که از دهه 60 آغاز شده بود تا اوایل دهه80 ادامه یافت و در این سال ها از مسیر خود به انحراف کشانده شد و از جمله عوارض آن کاهش ازدواج و زاد و ولد و افزایش آمار طلاق و تضعیف نظام خانواده بود.
ج ) موج سوم فمینیسم
از اوایل دهه 90 جهان غرب به نقش های سنتی و نهاد خانواده رویکردی دوباره داشته است و سازمان ملل متحد سال 1994 را سال خانواده اعلام کرد (بهشتی، 1385: 52).
در موج سوم بحثی توسط جین بتکه الشتین مطرح شد که به «احیای مادری» مشهور است. او به دفاع از زندگی خصوصی و خانواده فرزندمحور می پردازد و مادر بودن را فعالیتی پیچیده، پر زحمت و شادی آفرین می داند که زیستی، طبیعی، اجتماعی، نمادین و عاطفی است (بستان، 1383: 80). در این موج که تا امروز ادامه دارد، نگرش های موج دوم تعدیل شد و تعدد و انشعاب در نگرشهای فمینیستی رخ داد؛ اما آثار موج دوم همچنان تاثیر خود را در بسیاری از جاها حفظ کرده است (بهشتی، 1385: 52)؛ از جمله این آثار، تاثیر فمینیسم رادیکال بر نهاد خانواده است که در این جا به بررسی آن می پردازیم.
فمینیسم رادیکال
فمینیست های رادیکال خانواده را صحنه ای نابرابر می دانند که در آن زنان به انقیاد و بند کشیده می شوند )رودگر، 1388 :85) و این کار توسط دو ساختار در خانواده انجام میشود:
1- جایگاه زن در نقش همسر و مادر؛
2- روند تربیتی خانواده که رفتارهای زنانه و مردانه را در فرزندان نهادینه می کند و فرودستی زنان را تداوم می بخشد.
این جنبش، زنان را در موقعیتی قرار داد که دیگر میل و رغبتی برای مادر شدن و مادری کردن نداشتند. آنها درگیر مسائلی جذاب تر از بارداری، زایمان، شیردهی و تربیت فرزند شده بودند که نتایج زودبازده تری به همراه داشت. موقعیت اجتماعی، درآمد منظم و تضمین شده، سرگرمی های لذت بخش خارج از منزل و ارضای خواسته های تن و روح، از جمله عوامل مشوق زنان در خودداری از مادری بود. هدف اولیه مبارزه آنان، تنزل جایگاه زنان خانه دار در خانواده و اجتماع و سوق دادن آنها به سوی بازار کار بوده است (منصورنژاد، 1381: 247-248).
این گرایش بیشتر تحت تاثیر حال و هوای انقلابی و رادیکال دهه شصت قرن بیستم در امریکا و از درون جنبش های دانشجویی، چپ نو ، حقوق مدنی و.... جوشید. این جنبش به شدت تحت تاثیر مارکسیسم و در عین حال، منتقد آن است. از نظر فمینیست های رادیکال، زنان تحت ظلم و ستم قرار دارند و وضعیت نامطلوب زنان، محصول نظام مقتدر و جهان شمولی موسوم به نظام مردسالاری است که در آن، زنان تحت سلطه مردان قرار دارند. هدف کلی فمینیسم رادیکال شکست نظام مردسالار است و راه حل را در محو آن و تثبیت وضعیت دو جنسیتی دانستند. جامعه دوجنسیتی آمریکا که جامعه آرمانی رادیکال های اولیه است، جامعه ای است که افراد آن به گونه ای، خصوصیات زنانه و مردانه را به صورت به هم آمیخته با هم دارند که هیچ گونه تفکیک نقش یا تمایز رفتاری ناشی از جنسیت در آن مشاهده نمی شود. فمینیست های ذات گرا، آرمان دو جنسیتی را به دلایلی، از قبیل: ایستایی، فقدان کارایی سیاسی و ابهام رد کردند و در عوض، جامعه آرمانی را جامعه ای با خصوصیات اصیل و حقیقی زنانه دانستند. این گروه قایل به برتری زنان و خصوصیات زنانه بودند و یکی از مهم ترین شعارهایشان، آینده مونث است و برای رسیدن به این هدف راهکارهایی را پیشنهاد می دهند؛ از جمله : افزایش آگاهی، جدایی طلبی، خواهری، لزبینیسم (همجنس گرایی زنان)" (رودگر، 1388: 82-85).
چالش های فرهنگی – اجتماعی فمینیسم
جنبش فمینیسم در حوزه فرهنگی – اجتماعی، عامل چالش های بسیار زیادی بوده، این امر در حوزه خانواده چشمگیرتر است. برخی از این چالش ها عبارتند از :
الف) انکار مادری: فمینیسم با تکیه بر اعتقادات دوبوار، به انکار کلیه ساختارهای سنتی خانوادگی و اجتماعی در خصوص زنان پرداخت و علاوه بر این، خصوصیات بیولوژیک زنان را نیز انکار کرد و حتی غریزه مادری را نتیجه تربیت سنت های پدرسالارانه دانست و دوبوار اصرار داشت اثبات کند که غریزه مادری وجود ندارد (رودگر، 1388: 123).
ب )خانواده تهی از مردانگی: مردانی که با فرهنگ فمینیسم تربیت شدند، دشمنان بسیار خطرناکی برای زنان جویای همسری و مادری به شمار می آمدند؛ زیرا مردان زن صفتی بودند که مایل به ازدواج و داشتن فرزند نبودند و بدون هیچ توجیهی از زیر بار مسوولیت ازدواج و تشکیل خانواده شانه خالی می کردند (حسینی مجرد، 1391: 1223).
ج ) تغییرات ساختاری در نهاد خانواده: امروزه در غرب ایدئولوژی آزادی فردی یا قاعده اخلاقی خوش باش که بسیار تهی از ارزش است، بر مفهوم احساس وظیفه در برابر همسر، خانواده، فرزندان و جامعه غالب شده است. آزادی جنسی سبب شده تا بنیان خانواده سست شود و زنان پشتیبانی مالی مردان در تامین هزینه های خانوار را از دست بدهند. از نظر غرب، خانواده نهادی ناموفق و کودکان قربانیان آن هستند. آنها مدارس دولتی را به جای نهاد خانواده و مددکاران اجتماعی را جایگزین والدین می دانند. بر پایه این مبنای فکری، ارزش های اخلاقی در غرب دگرگون شده است و فضایل انسانی، مثل: پاکدامنی، سخاوت، حیا، مهرورزی و.... زیر سوال برده می شود؛ مثلا پاکدامنی را بازداشتن بی جهت از خواهش های نفسانی و لذات طبیعی می دانند و یا حیا را مانع مطالبه حقوق انسان قلمداد می کنند؛ در حالی که در سایه کسب همین فضایل است که بشر می تواند به سعادت نائل شود (طباطبایی، 1384 : 110).
د) افزایش طلاق: افزایش روزافزون طلاق، نتیجه قهری تغییرات اجتماعی؛ به خصوص سیطره فمینیسم بر جامعه زنان بوده است. (حسینی مجرد، 1391: 1226). در دهه 1990 ازدواج و طلاق به لحاظ حقوقی به صورت قراردادی مطرح شد که از خرید و فروش خودرو نیز آسانتر بود. این تبلیغات مخرب و تحریکات اجتماعی تاثیرات ویرانگر خود را به سرعت بر اروپا و آمریکا گذاشت؛ به طوری که میزان فروپاشی خانواده و طلاق را به وضع اسفباری رساند.
ه) افزایش سن ازدواج – تجرد قطعی : تحقیر و تمسخر ازدواج و مساوی دانستن آن با نوعی برده داری و تعبیرهای سخیف دیگر، القای فرهنگ تجرد است تا سودجویان مسیر دیگری را برای حفظ منافع و افزودن سرمایه های خود داشته باشند. افزایش میکده ها و خانه های مجردی نشان دهنده همین تفکر است. گرایش به تاخیر ازدواج به همراه رشد میزان شرکت در دانشگاه ها و رشد طلاق بیانگر آن بود که تعداد رو به رشدی از بزرگسالان، دوره های ممتدی از زندگی بلوغ جنسی خود را بیرون از ازدواج می گذرانند (حسینی مجرد، 1391: 1226).
ر) سقط جنین: انقلاب جنسی برای موفقیت خود نیاز به قبح زدایی از سقط جنین داشت؛ زیرا با این کار وابستگی به کودک را کاهش می داد که باعث تحکیم پیام فمینیسم بود (حسینی مجرد، 1391: 1227).
ز) فحشا - قاچاق زنان: هم اکنون تجارت دختران و زنان جوان، توسط باندهای قاچاق انسان از نقاط مختلف جهان به اروپا و دیگر مناطق جهان، ابعاد بسیار گسترده ای پیدا کرده است و این تجارت تا به امروز هیچ گاه این گونه پول ساز نبوده است. زن در غرب به کالایی برای تجارت تبدیل شده است، وسیله تجارت در رسانه و مطبوعات، رقاص خانه ها، شرکت های سکس، مصرف کننده لوازم آرایش و وسایل لوکس زندگی و به طور خلاصه، وسیله ای شده برای کسب ثروت و شهرت است (اشتری، 1385: 32).
خانواده از منظر اسلام
از نظر اسلام خانواده و سلامت آن، تاثیر زیادی در پیشرفت جامعه داشته، در اداره کشور و انسانیت منشا خیراتی عظیم است. قرآن کریم به عنوان برترین نسخه زندگی و عالی ترین راهنمای بشر برای دستیابی به حیات طیبه، بخش عظیمی از آیات را به تنظیم وتعدیل روابط اعضای خانواده، حقوق و وظایف همسران و فرزندان اختصاص داده و در نگاهی کلی تمامی احکام و دستورات اسلام به نوعی ناظر بر صیانت از خانواده است. بخشی از آن برای تزکیه و تطهیر فرد و بخشی پیرامون اصلاح جامعه و حفظ سلامت آن وضع شده است. در نظام ارزشی اسلام، برقراری رابطه محبت آمیز بین مسلمانان پیوسته مورد تاکید قرار گرفته است. این توصیه ها در خانواده و نسبت به نزدیکان شکل موکدتری به خود گرفته تا علاوه بر پیوند، رشته محبت زن و شوهر با یکدیگر، زیر بنای استحکام خانواده قرار گیرد. علاوه بر رابطه عاطفی زوجین، ارتباط عاطفی والدین و فرزندان با یکدیگر نیز مورد توجه است؛ به گونه ای که بوسیدن فرزند توسط پدر ومادر باعث افزایش درجات آنها در بهشت می شود و از سوی دیگر، نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادر را عبادت می داند (حرعاملی، 1347، ج21: 485).
در فرهنگ اسلام خانواده کانون مهر، امنیت و ایمان است و سایه گسترده خانواده، اعضای آن را در مقابل ناملایمات روزگار مصون می دارد و نیازهای عاطفی و روانی آن را تامین می نماید. قرآن، خانواده را یک مجموعه متعالی برای تامین اهدافی مقدس می داند که برای رساندن او به آن اهداف برنامه ریزی و حقوق و وظایف افراد را تعیین می کند. آیات زیر نمونه ای از این گونه است:
سوره روم آیه 21: "و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون" که این آیه زن را مایه آرامش مرد معرفی می کند.
سوره احقاف آیه 15: "و وصینا الانسان بوالدیه احسانا، حملته امه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلاثون شهرا و.........." که در این آیه رابطه سه نسل را با یکدیگر بیان می کند و در ابتدا انسان را به احسان به والدین سفارش می کند و رنج مادر در زمان حمل، زایمان زنان و شیردادن را یادآور می شود.
نقد دیدگاه های فمینیسم از منظر اسلام
از محوری ترین آرمان های فمسنیسم، اصل برابری کامل و یکنواخت، به دور از هرگونه تفاوت بین حقوق زنان و مردان است. پیشگامان این نهضت، آزادی زن، تساوی حقوق او را با مرد، مکمل و متمم حقوق دانسته، مدعی هستند که بدون تامین آزادی زن و تساوی حقوق او با مرد، سخن از آزادی و حقوق بشر بی معناست. آنها همه مشکلات خانوادگی را ناشی از عدم آزادی زن و عدم تساوی حقوق او با مرد می دانند و این در حالی است که اسلام احیا کننده حقوق زن است و گام های بلندی در این راستا برداشته است، ولی هرگز به نام احیای زن به عنوان انسان و شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانی، زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نسپرده است. چون اسلام به فطرت و طبیعت زن توجه داشته، هماهنگی کامل میان دستورهای آن وجود دارد. اسلام برای زنان و مردان در برخی حقوق، وظایف، مجازات ها و تفاوت هایی را قایل شده است که از نظر فمینیسم علت این امر نگاه تحقیر آمیزی است که در این دین نسبت به زن وجود دارد (بهشتی، 1385: 73) شهید مطهری در جواب می نویسد : "اصلی که در این استدلال به کار رفته، این است که لازمه برابری زن و مرد، حیثیت و شرافت انسانی، یکسانی، یکنواختی و تشابه آنها در حقوق است" (مطهری، 1375 : ص111).
تمهیدات اسلام برای استحکام خانواده
اسلام برای ایجاد استحکام و تقویت بنیان خانواده و در راس آن، حمایت از زن به عنوان زیربنای اساسی آن تمهیداتی ارائه نموده است که در ظاهر شاید با این هدف مغایرت داشته باشد؛ ولی در اصل همه در جهت حمایت از زن است. بعضی از این راهکارها عبارتند از :
الف ) ریاست مرد بر خانواده و حضانت او: در اسلام مساله ریاست مرد بر خانواده و حضانت پدر اهمیت بسیاری دارد و عدم نظارت پدر و حفظ نکردن جایگاه پدر موجب می شود که تمام بارها بر دوش زن باشد و در این میان، مادر و فرزندان آسیب های جبران ناپذیری را متحمل می شوند؛ اتفاقی که هم اکنون غرب با آن دست به گریبان است و از عوارض جنبش فمینیسم است (روح افزا، 1391: 1241).
در آیه 34 سوره نساء به این موضوع اشاره شده است : "الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم و...: مردان سرپرست و نگهبانان زنانند، به خاطر برتری هایی که خداوند برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر انفاق هایی که از اموالشان می کنند و....." (نساء : 34)
ب) تمکین زن: اسلام برای ایجاد استحکام در خانواده تاکید بسیاری بر طهارت محیط دارد و برای ایجاد این طهارت و پاکی در محیط، ابتدا غریزه جنسی را در کانون خانواده قرار می دهد و زن و مرد را مایه آرامش و سکونت یکدیگر معرفی می کند؛ زیرا وقتی این غریزه به جامعه آورده نشد و زن و مرد، تسکین و ارضای این نیاز را فقط در محیط خانه دیدند امنیت در جامعه برقرار خواهد شد. از این روست که یکی از بزرگترین حقوق مرد را تمکین همسرش قرار می دهد و زن را به انجام آن امر می کند (سلطان محمدی، 1391: 1107 و 1122).
پیامبر گرامی اسلام در این زمینه می فرماید : «ان من شر نسائکم ..... و اذا خلا بها بقلها تمنعتمنه تمنع الصعبه عند رکوبها» : از جمله زنان بد، زنی است که چون شوهرش با او خلوت کند، شوهرش را مانع شود و مانند شتر چموش بد رکابی کند (مجلسی، 1404، ج103: 235).
ج) نفقه: نفقه که در اسلام به آن پرداخته شده، از دیگر تدبیرهای اسلام برای تثبیت و تحکیم خانواده است که مورد انتقاد بسیار زیاد جوامع غربی و حامیان فمینیسم است و زن را از این که به اصطلاح نانخور مرد باشد، بر حذر داشته، آن را مایه ذلت زن می دانند، درحالی که اسلام مرد را مسوول تامین مایحتاج زن و فرزند قرار داده (روح افزا، 1391: 1242) و پیامبر مکرم اسلام در این زمینه می فرماید: "واتقوالله فی النساء فانهن عواری عندکم اتخذتموهم بامانه الله واستحللتم فروجهن بکلمه الله و لهن علیکم رزقهن و کسوتهن بالمعروف" (بیهقی، 1975، 7 : 304).
پیامبر(ص) خوراک و پوشاک زوجات را بر شوهرانشان واجب کرده است و چنان که ملاحظه می گردد، شرط تمکین در امر به معاشرت به معروف، ظهور ندارد و اگر بگوییم انفاق نکنید؛ مگر بعد از این که تمکین کند، از دلالت شرط به دور است (فروغ پارسا، 1381: 74-75).
این مساله باعث می شود که از زن در جامعه استفاده جنسیتی و ابزاری نشود و فرزندان تحت تربیت والدین قرار گیرند و در این نظام، زن زیر چتر حمایتی همسرش قرار دارد و با خیال آسوده به وظایف مادری و همسری اش رسیدگی می کند.
د) برخورد قاطع با افراد زناکار: در اسلام با زنا و روابط نامشروع برخورد بسیار قاطع و حد سختی جاری می شود و این مساله در مورد زنای محصنه به اوج خود می رسد؛ زیرا نتایج این روابط در جامعه که شامل : معلوم نبودن پدران، سردرگمی و بی پناهی فرزندان، افسردگی و مشکلات عدیده زنان و .... بسیار مخرب است (طباطبایی، 1384: 86-105).
ه) حجاب و پوشش زنان: فلسفه حجاب، صیانت روحی و معنوی جامعه است. بدن زن به طور طبیعی برای جنس مخالف جاذبه دارد. حال اگر علاوه بر زیبایی های طبیعی، زن به آراستن خود بپردازد و اندام آراسته خود را در معرض دید عام قرار دهد، طبیعی است که از بسیاری سلب آرامش نموده، موجب تحریک جنسی می شود. در این میان، برخی وادار به فساد می شوند، از برخی سلب آرامش روحی شده و در مواردی موجب گسستن پیوند خانواده و سست شدن رشته الفت بین زوج ها و مفاسد دیگر می شود که در واقع، ضرر آن متوجه خود زن می شود و اوست که تکیه گاه مطمئن خود را از دست می دهد. مراعات درست حجاب از امور ضروری در پیشگیری از این مفاسد است و به طور چشمگیری مصونیت فردی و اجتماعی به وجود می آورد. در قرآن و روایات نیز بر این موضوع تاکید بسیاری شده است؛ از جمله: «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن، ذلک ادنی ان یعرفن فلایوذین» : ای پیغمبر، به همسران و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو روپوش هایشان را به خودشان بپیچند. این مناسبتر است که آنان را بشناسند و آزارشان نکنند" (احزاب : 59).
همچنین، قرآن بنیانگذار پدیده برهنگی را شیطان می داند و او را نخستین کسی می داند که باعث برهنگی شد (سوره اعراف، 26).
ر) امر به معروف و نهی از منکر : اسلام برای حفظ ارزش ها در جامعه و جلوگیری از تخلف عده ای معدود، امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان وظیفه ای برای همه مسلمان قرار داده تا اگر در جایی با منکری مواجه شدند، مانع آن شوند و به این وسیله جامعه را از آسیب های مختلف محافظت کنند.
ز) کنترل نگاه: مساله نگاه از اساسی ترین مسائل در تنظیم روابط پاک و سالم میان زنان و مردان است و قرآن کریم قبل از هر چیز ابتدا به مردان، دستور کنترل نگاه می دهد : «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم ان الله خبیر بما یصفون»: بر مردان با ایمان بگو دیده از نامحرمان فرونهند و پاکدامنی خود را حفظ کنند که این برای آنها پاکیزه تر است؛ همانا خدا به آنچه می کنند، آگاه است" (سوره نور، 30). بنابراین، طبق این آیه فرونهادن نگاه واجب است. برخی از مفسران بر این عقیده اند که مقصود از آیه شریفه برگرفتن نگاه از دامان و عورت دیگران است؛ چرا که در ادامه آیه امر به پوشاندن عورت از نگاه دیگران شده است. به بیان ایشان، آنجا که مقابله میان «یغضوا و یحفظوا» است نشان می دهد که مراد از حفظ عورت، ستر و پوشش آن از نظر است (طباطبایی، 1417ق، ج 15، ص 1112). امام صادق نیز تعبیر بسیار لطیفی در این زمینه دارند که می فرمایند : "عفوا عن نساءالناس تعف عن نسائکم: چشم پوشی کنید از زنان مردم، تا مردم از زنانتان چشم بپوشند" (شیخ صدوق، 1370، ج6 : 288).
س) حیا: در اسلام به مساله حیا بسیار توجه شده و حیا از شرم کاملا تفکیک شده است. حیا حالتی است که قبل از انجام عمل خود را نشان می دهد. از دید علمای اخلاق، حیا محدودیت و در تنگنا افتادن نفس در ارتکاب محرمات شرعی و عقلی و عرفی، از ترس نکوهش و سرزنش است. دانشمندان غربی مثل مونتسکیو، شرم را حجب و خجالتی می دانند که شخص از نقص و عدم کمال خود دارد و ویل دورانت، شرم رویی را نوعی عقب نشینی مدبرانه می داند که از ترس و پاکی می زاید و با لطف و زرنگی گسترش می یابد. حیا از دید امام صادق(ع) نوری است که جوهر آن ایمان است و یک حالت بازدارندگی و خویشتنداری در برابر هر چیزی که با توحید و معرفت ناسازگاری داشته باشد، در انسان ایجاد می کند (بانکی پورفرد، 1384: 9-12).
از جمله جلوه های حیا در جامعه عفت و پاکدامنی، حیا در گفتار و حیای شنیداری است که رعایت آن می تواند راه حل بسیاری از معضلات و چالش های اجتماعی در دنیای کنونی باشد.
مطالب بیان شده در بالا و برخی دیگر از دیدگاه ها به صورت جدول (1) ارائه و در آن دیدگاه های اسلامی و فمینیستی مقایسه شده است.
مقایسه دیدگاه های فمینیسم رادیکال و اسلام در مورد خانواده و نقش زن در آن
دیدگاه های فمینیسم رادیکال و آثار آن
خانواده مکانی برای انقیاد زنان
خانواده میدانی نابرابر
تبلیغ برای فروپاشی خانواده
انکار مادری
بالارفتن سن ازدواج
افزایش تمایل به تجرد و زندگی مجردی
بالا رفتن آمار طلاق
افزایش بی بند و باری و فحشا (ترویج آزادی جنسی برای زن و مرد و نه در کانون خانواده)
استقلال مالی زن و مرد از یکدیگر در تامین هزینه های زندگی
کودکان بی سرپرست – تربیت کودکان به وسیله مراکز مشخص
فرهنگ برهنگی
تجارت زنان
مجاز بودن سقط جنین
اشکال مختلف خانواده (هر دو مرد، هردو زن، زن و مرد)
دیدگاه های اسلام و آثار آن
خانواده کانون مهر و مودت (موده و رحمه)
زن و مرد مکمل یکدیگر
خانواده اساس زندگی و مایه آرامش (لتسکنوا الیها)
تکریم مادری (بهشت زیر پای مادر)
تشویق به عدم تاخیر در ازدواج (با تشکیل خانواده نیمی از دین محافظت می شود)
نهی شدید مجرد زیستن
طلاق مبغوض ترین حلال
سفارش به تمکین زن؛ عاملی برای از بین بردن و کاهش بی بند و باری (زیرا وقتی نیازها در محیط خانه تامین شد، در بیرون از خانه به دنبال آن نمی روند) و کنترل نگاه برای آسوده نگه داشتن دل
قرار دادن حق نفقه برای زن تا بدون دلواپسی مالی به تربیت فرزندان بپردازد.
تکلیف ریاست مرد بر خانواده تا امور خانواده را مدیریت کند و دست بیگانگان را از حریم خانواده دور کند- تاکید مکرر بر ادای حقوق فرزند توسط والدین
دستور حجاب و حیا برای کاهش جاذبه زن برای مصون نگه داشتن زن از دست درازی مردان هرزه
حرام بودن زنا
قایل بودن حق حیات برای جنین و حرام دانستن سقط جنین مگر در موارد خاص
حرام دانستن لواط و ممنوع بودن ازدواج همجنس.
ادامه متن قبل از مقایسه : با توجه به مطالب فوق و با نگاهی موشکافانه و منصفانه به متون دینی به این باور می رسیم که نه تنها فمینیسم با مفاهیم و آموزه های دینی منطبق نیست، بلکه تعارض میان اسلام و گرایش های فمینیستی به قدری ریشه ای و عمیق است که سازش و مصالحه میان آن دو به معنای قربانی کردن یکی به سود دیگری است .
ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی متاثر از تغییر و تحولات ناگهانی و چالش ها و بحران هایی است که فرایند توسعه و پیشرفت آن را به مخاطره انداخته است. چالش های مربوط به گذر از جامعه سنتی به جامعه مدرن در قبل از انقلاب اسلامی و همچنین، تطبیق شرایط از دوران مدرن به نظام مبتنی بر ارزش های دینی در پس از انقلاب، بیشترین سطح تحول و دگرگونی را در میان زنان ایجاد نموده است. لذا درک این شرایط و ضرورت شناخت چالش های موجود، تاثیر بسزایی در جلوگیری از وقوع بسیاری از نابسامانی های اجتماعی دارد. در این میان، بررسی میزان نفوذ تفکر فمینیستی و ریشه یابی آن در جامعه ایرانی؛ مخصوصا زنان اهمیت ویژه ای می یابد. در این مقاله سعی شده به بررسی میزان نفوذ این تفکر و تاثیر آن بر زنان در جامعه و مقایسه آن با نفوذ اسلام بپردازیم.
روش تحقیق
روش انجام پژوهش در این مقاله به صورت کیفی و ابزار گردآوری مصاحبه ساختار یافته است. گردآوری داده ها در پژوهش کیفی به شیوه های گوناگونی انجام می گیرد و پژوهشگر با توجه به مساله پژوهش و راهبردی که برای اجرای پژوهش انتخاب کرده است، از روش های گوناگونی، مانند: مصاحبه، مشاهده، بررسی اسناد و پیشینه ها برای گردآوری داده های مورد نیاز استفاده می کند. بهترین رویکرد گردآوری داده ها در مورد پژوهش، رویکردی است که داده های حاصل از آن در پاسخگویی به پرسش پژوهش و تحقق اهداف مطالعه بهترین کارکرد را داشته باشد. با توجه به این امر، مصاحبه بهترین رویکرد انتخابی پژوهش حاضر است. پژوهشگر از میان انواع مصاحبه، از مصاحبه ساخت یافته استفاده کرده است .
هدف پژوهشگر در استفاده از روش کیفی تدوین نظریه نیست و به همین علت، از راهکار مقوله بندی استفاده می کند. "مقوله بندی به خلاصه کردن مفاهیم عام و آشکار کردن روابط میان مفاهیم اطلاق می شود" (فلیک، 1387: 330)
در این پژوهش، با روش نمونه گیری در دسترس با 20 نفر زن و دختر در محدوده سنی 18 تا 70 سال شهر اصفهان مصاحبه شد که از نظر تحصیلات، از تحصیلات ابتدایی تا فوق لیسانس بودند. با مشخص کردن دقیق طرح تحقیق و محدود کردن جامعه مورد تحقیق سعی کردیم روایی را در تحقیق حاضر بالا ببریم.
یافته های تحقیق
در این تحقیق، هدف از انجام کار بررسی برخی ریشه های تفکر فمینیستی (به ویژه رادیکال) در زندگی زن ایرانی بود و این که جامعه ایرانی با بن مایه های تفکر اسلامی تا چه اندازه از این جریان تاثیر گرفته است و تا چه اندازه آن را در زندگی اجرایی کرده است. برای این کار، سوال هایی طراحی شد (مصاحبه ساختار یافته) و پس از انجام مصاحبه با افراد مختلف، مفاهیم صحبت های آنها به صورت کدهای اولیه استخراج و پس از جمع بندی مفاهیم در قالب کدهای متمرکز در جداول بیان شد. به برخی از مفاهیم استخراج شده در زیر اشاره می شود:.
مظلومیت زن
مظلومیت زن مضمونی است که فمینیسم رادیکال سعی در القای آن دارد؛ یعنی زن را به صرف زن بودن و انجام وظایف مادری و همسری، مظلوم و مورد ستم می داند و با ترویج این اندیشه سعی بر حذف این نقش اساسی دارد. البته، در جامعه ایرانی به علت ریشه دار بودن اندیشه های مردسالاری، این تفکر مورد توجه قرار گرفته و سعی در تلفیق این دو مطلب شده است؛ ولی چیزی که در اسلام وجود دارد، چیزی غیر از این است و تفکر اسلامی سعی در برقراری برابری بین این دو جنس دارد. با توجه به مصاحبه های انجام شده 70درصد از زنان قایل به مظلوم بودن و توسری خور بودن زن و 30 درصد از زنان به رد این مطلب می پردازند.
مظلومیت زن
مظلومیت زن مضمونی است که فمینیسم رادیکال سعی در القای آن دارد؛ یعنی زن را به صرف زن بودن و انجام وظایف مادری و همسری، مظلوم و مورد ستم می داند و با ترویج این اندیشه سعی بر حذف این نقش اساسی دارد. البته، در جامعه ایرانی به علت ریشه دار بودن اندیشه های مردسالاری، این تفکر مورد توجه قرار گرفته و سعی در تلفیق این دو مطلب شده است؛ ولی چیزی که در اسلام وجود دارد، چیزی غیر از این است و تفکر اسلامی سعی در برقراری برابری بین این دو جنس دارد. با توجه به مصاحبه های انجام شده 70درصد از زنان قایل به مظلوم بودن و توسری خور بودن زن و 30 درصد از زنان به رد این مطلب می پردازند.
زن موظف به سرویس دهی
65 درصد از زنان معتقد بودند که تمامی اعضای خانواده از آنها انتظار دارند به آنها سرویس دهند و نیازهای آنها را حتی به قیمت زیر پا گذاشتن حقوق خودشان بر آورده کنند و35 درصد معتقد بودند زنان موظف به انجام هر کاری نیستند، بلکه تنها موظفند وظایفی را که اسلام برای آنها واجب کرده است، انجام دهند و مابقی را اگر تمایل داشته باشند (برای کمک به خانواده) انجام دهند.
اشتغال زن
50 درصد از زنان معتقد بودند که مردان با اشتغال آنها مشکلی نداشته، حتی از آن استقبال می کنند و آن را عاملی برای رشد اجتماعی و اقتصادی خانواده می دانند؛ ولی آن را تا جایی مفید می دانند که به کانون خانواده آسیب نرساند. 50 درصد از زنان معتقد بودند که مردان برای این که زنان را از نظر اقتصادی به خود وابسته نگه دارند، بر سر راه اشتغال آنها مانع تراشی می کنند.
پذیرش آقایی کردن مرد از جانب زن
65 درصد از زنان مورد تحقیق معتقد بودند که اگر آقایی به معنای مدیریت همراه با همدلی (مد نظر اسلام) باشد، ایراد ندارد، ولی اگر قلدرمآبانه باشد، زن نباید قبول کند؛ ولی 35 درصد از زنان معتقد بودند که زن مجبور به قبول کردن آقایی مرد است.
رشد زن
50 درصد از زنان معتقد بودند که رشد زن در زمینه های مختلف در صورتی که با مصالح خانواده تناقض داشته باشد درست نیست و مصالح خانواده در درجه اول قرار دارد؛ ولی 40 درصد از زنان این امر را درست نمی دانستند و می گفتند زن در هرشرایطی باید رشد خود را در اولویت قرار دهد (تفکر فمینیستی) و در کنار این نظرها، نظر معتدل تری وجود داشت که در حدود 10درصد از افراد مورد تحقیق به آن اعتقاد داشتند و آن انجام دورکاری و کارهای خانگی است.
ازدواج
65 درصد از زنان تاخیر در ازدواج را به صلاح ندانسته، معتقد بودند در دین ما به ازدواج سفارش بسیار زیادی شده و تاخیر انداختن آن بسیار کراهت دارد و در عمل نیز ازدواج و رشد، منافاتی با هم ندارند و با برنامه ریزی صحیح می توان به رشد مناسب در هر دو زمینه دست یافت؛ ولی 35 درصد از زنان معتقد بودند که برای رسیدن به یک شرایط مطلوب اجتماعی – اقتصادی می توان ازدواج را به تاخیر انداخت و یا از آن صرف نظر کرد.
ریاست مرد بر خانواده
ریاست مرد بر خانواده که در اسلام عنوان شده و به عنوان حقی برای مرد گفته شده، در واقع، چتری حمایتی برای زن است تا در پرتو آن به وظیفه اصلی خود که تربیت فرزند است، بپردازد و با احساس داشتن حامی قدرتمند خود را در هر شرایطی قرار ندهد و زمینه سوء استفاده از او فراهم نشود. 45 درصد از زنان به این امر معتقد بودند و می گفتند اگر ریاست به معنای صحیح؛ آن طور که اسلام گفته باشد؛ یعنی مدیریت و نه دیکتاتوری، خود باعث حمایت بیشتر از زن و آرامش خیال او می شود؛ ولی 55 درصد از زنان صرف ریاست مرد را عاملی برای دیکتاتوری او می دانستند.
تبعیض جنسیتی
40 درصد از زنان معتقد بودند که تبعیض جنسیتی تحت هر شرایطی باید حذف شود، چون در جامعه کنونی زنان قادرند همه کارهایی را که مردان انجام می دهند، انجام دهند. پس دلیلی برای تبعیض وجود ندارد، ولی 60 درصد هم معتقد بودند خداوند زن و مرد را با خصوصیات و ویژگی های متفاوت آفریده؛ پس داشتن انتظارات یکسان از هر دو باعث ظلم به آنها می شود و وجود تبعیض در بعضی موارد ضروری است.
حجاب و حیا
از جمله پیامدهای فمینیسم، فرهنگ برهنگی است. وقتی از زنان در خصوص حجاب و حیا که لازمه حضور اجتماعی زنان در اسلام است، سوال نمودیم؛ غالبا داشتن حجاب را در حدی که در اسلام بیان شده، لازم می دیدند؛ اما متاسفانه خود آنها این حدود را رعایت نمی کردند. نمی توانیم صرفا بگوییم از حدود مطرح شده در اسلام اطلاعی ندارند، چون به محض اینکه داشتن حجاب را عنوان می کردند، شروع می کردند به مرتب کردن روسری های خود و این نشان از غفلت و بی توجهی به دین و یا فراموش کردن مسوولیت ها دارد. 65 درصد کسانی که با آنها مصاحبه شد، چادری بودند؛ اما تنها چند مورد در حدود 30 درصد حجاب را در حد و حدود اسلامی آن رعایت کرده بودند و حدود 60 درصد مصاحبه شوندگان حتی با وجود داشتن چادر، آرایش داشتند و داشتن آرایش را منافی با حجاب اسلامی نمی دانستند و متاسفانه حدود 9 درصد از این زنان با وجود اعتقاد به دین اسلام هیچ اعتقادی به حجاب نداشتند.
عدم جایگاه رفیع اصول اسلامی در جامعه
100 درصد زنان مورد تحقیق معتقد بودند که اصول اسلامی در جامعه درست محقق نشده و اسلامی که مردم می شناسند، همراه با بسیاری از تفکرات سنتی و خرافی است که به اسم اسلام به کار گرفته و تاکید می شود و این دقیقا مصداق آن سخن ائمه است که می گویند وقتی حضرت مهدی ظهور کنند، مردم می گویند دین تازه ای آورده اند. در واقع، نسل جوان اسلام را به درستی نمی شناسد و تهاجم فرهنگی هم به عدم شناخت، دامن زده و اسلامی خشن، ضد زن و .... را ارائه کرده که باعث کاهش تمایل نسل جوان به مبانی آن شده است.