چالش های سیاست گذاری در سازمان های پست مدرن

17 آذر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 47 بازدید

انواع سیاست گذاری و حوزه های کارکردی در سازمان های مدرن و پست مدرن را می توان به شکل ذیل دسته بندی کرد



همچنین چالش های سیاست گذاری در حوزه های کارکردی در سازمان های پست مدرن را می توان به صورت ذیل بیان نمود



و در نهایت، ارتباطات چالشی و راه های برون رفت از آن را می توان به صورت ذیل مطرح نمود.


از 13 راه برون رفت از چالش ها(براساس جدول قبلی)، 5 مولفه عدالت محوری، غنی سازی اطلاعات و ارتباطات، همسویی ارزش ها بابرنامه، توانمند سازی و پردازش و تفسیر داده ها از بیشترین همپوشانی و تکرار، برخوردار می باشند. برخی از راه های برون رفت از چالش ها در چند حوزه سیاست گذاری جداگانه تکرار شده اند. به عنوان مثال عدالت محوری در حوزه اجتماعی ( در سه بخش رفاهی، بهداشت و درمان و مسکن ) و همچنین در حوزه اقتصادی (بخصوص در بخش پولی ) یکی از قوی ترین راه های برون رفت از چالش های بزرگ سیاست گذاری بشمار می رود. عدالت محوری اگر چه فی النفسه، پاسخگوی نیازهای رفاهی و معیشتی افراد، بشمار نمی رود. لیکن بدلیل جلوگیری از تبعیض و بی عدالتی در توزیع ثروت، اهرم بسیار نیرومندی برای ارتقاء تاب آوری افراد در برابر فقر و تنگدستی بوده و برای مدت قابل توجهی از کاهش انگیزه های خدمت رسانی در سطح سازمان، جلوگیری می کند. غنی سازی اطلاعات و ارتباطات، دومین راه برون رفت چالشی است که در حوزه های اقتصادی ( مالی و پولی ) و فناوری ( تولید و استراتژیک ) تکرار شده و یک ابزار قدرتمند برای تصمیم گیری های مدیریتی ، تعیین خط مشی های سازمانی و تفوق اطلاعاتی برای مدیران سیاست گذار، محسوب می شود. غنی سازی کانال های ارتباطی، علاوه بر بهبود ساختاری مسیرهای ارتباطی غیر رسمی در سازمان های پست مدرن، می تواند باعث سهولت دسترسی به اطلاعات در گردش ( درسطح سازمان ) شده و دورنمای بهتری از افق آتی سازمان و تاثیر پذیری از متغیرهای محیطی را برای مدیران بالا دستی، ارائه نماید. غنی سازی کانال های ارتباطی و اطلاعاتی بر پایه پردازش و تفسیر درست و بهنگام داده ها و مشاهدات صورت گرفته، استوار است . این پردازش و تفسیر داده ها که بطور همزمان در دو حوزه اقتصادی و فناوری ( در بخش تجارت ) صورت می پذیرد، می تواند به شناسایی گلوگاه های اقتصادی ( نرخ بازگشت پایین سرمایه، افزایش هزینه های سربار و کاهش سود ناشی از ریسک سرمایه گذاری) منجر شده و سیاست گذاران در راستای تصمیم گیری و تدوین خطوط مشی جدید، یاری رساند. همچنین در بخش تجارت ( در حوزه فناوری) می تواند باعث تجزیه و تحلیل رفتار رقبای سازمان (تولیدی یا خدماتی) و ترسیم جایگاه آتی سازمان، به روش رگرسیون چند متغیره گردد. چهارمین راه برون رفت پر تکرار، همسویی برنامه های تدوین شده در سطح سازمان با فرهنگ غالب (در سازمان و جامعه ) و آموزش های کوتاه مدت و بلند مدت حرفه ای ( در سطح سازمان ) می باشد. امروزه تجارب جوامع مختلف نشان داده که هر نوع سیاست و خط مشی تدوین شده در سازمان، باید از سوی فرهنگ و خرده فرهنگ های موجود در جامعه و ارزش های مبتنی بر باورهای ملی و اعتقادی، در تعارض نباشد. عدم پذیرش هر نوع سیاست ابلاغی در سازمان های پست مدرن از سوی ارزش های حاکم و غالب در سطح جامعه و سازمان، می تواند به عنوان مانعی بزرگ در مسیر حرکت و تعالی سازمان، عرضه اندام نموده و فضایی دو قطبی را در ذهن افراد، به عنوان چالش جدید، در حوزه کاری رقم بزند. پنجمین و آخرین راه برون رفت پر تکرار، مولفه توانمند سازی می باشد که یکی از مهم ترین خصوصیات سازمان های پست مدرن و رهبری مشارکتی بشمار می رود. توانمند سازی با ارتقاء مهارت های تئوری و عملی در دو حوزه شخصی و حرفه ای در سیاست گذاری آموزشی( در سطح حرفه ای) و سیاست گذاری فناوری ( در بخش تولید)، بطور مستقیم باعث افزایش بهره وری و اثر بخشی در سطح سازمان می گردد. افراد پس از ارتقاء آموزش های حرفه ای، از انجام کارهای تکراری و زمانبر خودداری کرده و با افزایش مهارت های سازمانی، قادر هستند از زمان در دسترس، به بهترین شکل ممکن در راستای خدمت رسانی در سطح سازمان استفاده نمایند.