اهمیت انتقال دانش ضمنی و آشکار در قراردادهای انتقال تکنولوژی

16 دی 1402 - خواندن 5 دقیقه - 254 بازدید

متن اصلی: یکی از تقسیم بندی ها از دانش به اینصورت است:

1. دانش آشکار یا صریح (Explicit Knowledge) 2. دانش ضمنی یا تلویحی (دانش Know how یا Tacit Knowledge) 

1) دانش آشکار یا صریح (Explicit Knowledge): دانشی است که به راحتی قابل بیان، ذخیره و انتقال است. معمولا این دانش از طریق مستندات، کتابها، مقالات و ابزارهای دیگر از قبیل: صدا، عکس و ... قابل انتقال به دیگران است. یادگیری دانش آشکار معمولا در زمان کوتاهتری صورت می گیرد.

2) دانش ضمنی یا تلویحی (Know how): دانشی است که معمولا از طریق مستندات، کتابها، مقالات و ابزارهایی که در دانش آشکار استفاده می شد، قابل انتقال و یاد دادن نیست. دانش ضمنی معمولا در ذهن انسانها قرار دارد و شاید بتوان گفت تجربیات و مهارتهای یک متخصص در حوزه ای، دانش ضمنی است. لذا برای انتقال آن به دیگران، ابزارهای دیگری لازم است. به طور مثال دانشی که یک مکانیک موتور خودرو به شاگرد خود در طول سالهای زیادی، و با تکرار زیاد منتقل می کند، دانش ضمنی است. در واقع دانش ضمنی را نمی توان با نوشتن یک کتاب به دیگران منتقل نمود و اصطلاحا باید به صورت اوستا شاگردی و طی زمان طولانی تری منتقل نمود. یکی از مثال های دیگر در خصوص دانش ضمنی، یادگیری زبان جدید به عنوان زبان دوم است. چون کسب مهارت در یک زبان جدید، نیازمند این است که علاوه بر یادگیری قوانین زبان جدید (به عنوان دانش آشکار)، سالهای زیادی با تمرین نمودن و آموزش توسط اساتید آن زبان، وقت صرف یادگیری نمود. نمونه دیگری از دانش ضمنی، استفاده از شهود در تصمیم گیری های مختلف زندگی است. وقتی ما می گوییم از شهود برای گرفتن تصمیم استفاده می کنیم، یعنی بدون استفاده از قوانین فرآیندی یا ریاضی، منطق و ...، سریع و بصورت لحظه ای تصمیم مقتضی را مبتنی بر تجربه زیاد می گیریم که معمولا هر چقدر از قبل دارای تجربه و تمرین زیادی باشیم، قضاوت های شهودی بهتری خواهیم داشت. لذا انتقال این دانش شهودی مطرح شده به دیگران از نوع دانش ضمنی است و زمان طولانی باید صرف نمود تا این دانش شهودی را به شخص دیگری منتقل نمود. زمان انتقال دانش ضمنی نسبت به دانش آشکار، معمولا طولانی تر است. دانش ضمنی معمولا فرموله نمی شود، ولی یکی از عوامل موفقیت شرکت ها می باشد. البته لازم به ذکر است که دانش آشکار و ضمنی مکمل یکدیگر هستند، بخصوص زمانی که بخواهیم دانشی جدید را از شخصی یا سازمانی یاد بگیریم، لازم است که هر دوی آنها را یاد گرفته باشیم.


نتیجه گیری : تفکیک نمودن این دو نوع دانش در قراردادهای انتقال تکنولوژی حائز اهمیت است. به طور مثال در قراردادهای سرمایه گذاری مشترک (Joint Venture)، سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI)، و ... باید دقت شود که علاوه بر یادگیری دانش آشکار از طریق مستندات کشور یا شرکت انتقال دهنده تکنولوژی، دانش ضمنی را نیز از آنها کسب نمود. در این خصوص دو مرحله فعالیت مهم لازم است انجام شود:

گام اول: باید دقت نمود که کارشناسان متخصص گیرنده تکنولوژی، با ممارست زیاد، ابتدا دانش ضمنی را از کارشناسان متخصص کشور یا سازمان انتقال دهنده تکنولوژی دریافت نمایند.

گام دوم: سپس همین دانش ضمنی دریافت شده را با تکنیک های مختلف به دانش آشکار در سازمان خود تبدیل نمایند تا بتوانند به راحتی به طیف وسیعی از پرسنل سازمان خودشان و همچنین در زمان کوتاهتری منتقل نمایند تا بیشترین مزایای آن دانش ضمنی به سازمان گیرنده تکنولوژی برسد.

بدیهی است در این زمینه باید سازمان گیرنده تکنولوژی، روشهای بهره برداری بهینه از دانش ضمنی کارکنان و تبدیل آن به دانش آشکار را یاد بگیرد. به طور نمونه، نانوکا و تاگوچی (2005) چهار نوع استراتژی برای تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار را معرفی نموده اند از قبیل: الف) اجتماعی سازی (Socialization): دستیابی افراد به درک متقابل از طریق تعاملات اجتماعی چهره به چهره و هم اندیشی. ب) برونی سازی (Externalization): یعنی تدوین دانش ضمنی توسط افراد به صورت انفرادی، و به اشتراک گذاری با دیگران سپس با دیگران. ج) ترکیب سازی (Dissemination ): ترکیب دانش ضمنی از طریق مستندات، جلسات، مکالمات تلفنی و تبادل اطلاعات و سپس ایجاد دانش جدید از طریق روشهای مختلف بصورت دانش آشکار. د) درونی سازی (Internationalization): یعنی یادگیری دانش، حین انجام آن. مثلا متخصصان جدید، دانش یک پروژه را با مطالعه مستندات بایگانی شده آن، بازیابی نمایند.

البته مدلهای دیگری نیز برای تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار نیز وجود دارند.

نظر شما فرهیخته گرامی در این خصوص چیست؟

نویسنده : حمید حنیفی / پژوهشگر حوزه مدیریت تکنولوژی

دانش آشكاردانش ضمنيانتقال تكنولوژيقراداد سرمايه گذاري مشترك(Joint Venture)قرارداد سرمايه گذاري مستقيم(FDI)