کی پاپ مولد دوگانگی هویتی در نسل جدید ایرانی

9 آذر 1404 - خواندن 6 دقیقه - 51 بازدید

(تعارض میان هویت ملی و هویت فراملی در میان نوجوانان)


ظهور جهانی K-Pop، بالیوود و گستره فرهنگ پاپ آسیایی را باید هم زمان پدیده ای فرهنگی، اقتصادی و فناوری محور دانست؛ پدیده ای که از اواخر قرن بیستم با سرمایه گذاری نوعی «صنعت فرهنگ» و از آغاز هزاره سوم با انفجار پلتفرم های دیجیتال به شکل امروزی درآمد. در سطح جهانی این موج به واسطه سه عامل تولید صنعتی شده و سازمان یافته، آمادگی تکنولوژیک توزیع محتوا و جذابیت زیبایی شناختی جدید توانست سریع فراتر از مرزهای زبانی و ملی گسترش یابد. کره ی جنوبی با سیاست گذاری فرهنگی و حمایت از نظام آموزش سرگرمی (آکادمی های تمرین برای هنرمندان، سرمایه گذاری در تولید موزیک ویدئو و کنسرت) و هند با ساختار تولید متن محور و موزیکال بالیوود نمونه هایی از این نظم صنعتی اند؛ اما آنچه تفاوت اصلی را رقم زد توانایی گروه ها و محصولات فرهنگی در استفاده از یوتیوب، شبکه های اجتماعی، پلتفرم های اشتراک گذاری و زیرنویس سازی جمعی بود که مرزها را عملا بی اهمیت کرد.

از منظر زیبایی شناختی و هنجاری، K-Pop و بالیوود تصاویری از استانداردهای زیبایی جدید، رفتارهای نمایشی و شیوه های بدن نمایی (gestures، رقص، آرایش را ترویج کرده اند که با ارزش های محلی در تعاملی ادغام یا در برخی موارد در تضاد قرار می گیرد. برای مثال، رقص های گروهی و پوشش های خاص در فضای عمومی ایران گاه با حساسیت های خاص برخورد می کنند، اما در فضای خصوصی و دیجیتال نوجوانان به سرعت الگوهای بصری را پذیرفته و بازتولید می کنند. این روند فرایند دوگانه می سازد: هم سازگاری فرهنگی(adaptation) که عناصر آسیایی را بومی سازی می کند و هم نوعی تنش میان هنجارهای رسمی و رفتارهای روزمره نسلی که با هویت جهانی تری خود را منطبق می بیند.

نفوذ گسترده ی K-Pop، بالیوود و فرهنگ پاپ آسیایی در ایران، اگرچه در ظاهر با جذابیت های بصری، موسیقایی و روایی همراه است، اما در لایه های عمیق تر فرهنگی و اجتماعی می تواند آسیب هایی جدی به ساختار هویتی و فرهنگی کشور وارد کند. این جریان به ویژه میان نوجوانان و نسل Z با سرعتی چشمگیر گسترش یافته و به دلیل نبود نظام آموزش رسانه ای، نبود مدیریت فرهنگی و ضعف تولیدات داخلی، اثرگذاری آن عمدتا بدون پالایش و بدون فرآیند بومی سازی صورت می گیرد.

مهم ترین پیامد نخستین این موج، تضعیف تدریجی هویت فرهنگی ایرانی است؛ زیرا جذابیت های شرق آسیا از مد و آرایش تا موسیقی و روایت های عاشقانه به تدریج سلیقه زیباشناختی نسل جدید را تغییر می دهد و عناصر بومی هنر ایرانی، موسیقی سنتی و حتی سبک های پوشش محلی را به حاشیه می برد. این فرایند بیش از آنکه یک «انتخاب فرهنگی» باشد، نتیجه ی سلطه رسانه ای و دسترسی بی مرز به محصولات خارجی است.

آسیب دوم، ایجاد استانداردهای غیرواقعی زیبایی و بدن است که در فرهنگ K-Pop به شدت برجسته است. چهره های بی عیب ونقص، لاغری افراطی، آرایش های خاص و هم شکل سازی چهره ها می تواند احساس ناکافی بودن، اضطراب، خودمقایسگی منفی و گرایش به جراحی زیبایی را در نوجوانان افزایش دهد. در فضایی که آموزش سواد رسانه ای وجود ندارد، این استانداردها نه تنها درک واقعیت را مخدوش می کنند، بلکه سلامت روانی نسل جوان را تحت فشار قرار می دهند. در کنار آن، مصرف گرایی ناشی از مد کره ای، لوازم آرایشی آسیایی و ترندهای سریع، بازار غیررسمی و قاچاق را فعال کرده و فشار مالی و هویتی جدیدی بر خانواده ها تحمیل می کند.

از سوی دیگر، این موج فرهنگی موجب تضعیف تولیدات داخلی می شود؛ زیرا سلیقه ی نسل جوان به سوی کیفیت بصری و موسیقایی تولیدات خارجی سوق پیدا کرده و محصولات ایرانی که با محدودیت بودجه، تکنولوژی و آزادی هنری مواجه اند، قدرت رقابت خود را از دست می دهند. این مسئله به تدریج وابستگی فرهنگی ایجاد کرده و مصرف کننده را از تولیدکننده داخلی جدا می کند.

پیامد مهم دیگر، گسترش شکاف نسلی است؛ والدین اغلب قادر به درک دنیای K-Pop یا سریال های کره ای نیستند و نوجوانان در فضایی مجازی و فرهنگی حرکت می کنند که هیچ گونه اتصال طبیعی با زندگی خانوادگی ندارد. این شکاف می تواند روابط خانوادگی، اعتماد و انتقال ارزش ها را با بحران مواجه کند.

در سطح زبانی و ادبی نیز، مصرف زیاد محتوای آسیایی باعث کاهش توجه به زبان فارسی و ادبیات بومی شده است؛ تا آنجا که برای برخی نوجوانان، زبان فارسی «کم هیجان تر» یا «کم جذاب تر» از زبان های آسیایی جلوه می کند. از نظر روان شناختی نیز فرهنگ فندام محور K-Pop گاه به رفتارهای قبیله ای، افراطی و هویتی منجر می شود؛ به گونه ای که عضویت در یک گروه موسیقی خارجی به بخشی از هویت شخصی نوجوان تبدیل می شود و رفتارهایی مشابه وابستگی فرقه ای شکل می گیرد.

این پدیده نوعی دوگانگی هویتی ایجاد می کند: نوجوانان در فضای رسانه ای با ارزش هایی مواجه می شوند که با هنجارهای رسمی ایران ناسازگار است؛ از آزادی ساختاری در روابط گرفته تا مدهای نامعمول و سبک های رفتاری متفاوت. این دوگانگی می تواند احساس بی ثباتی، سردرگمی و فشار روانی ایجاد کند. بنابراین، گرچه فرهنگ پاپ آسیایی حامل نوآوری و سرگرمی است، اما در نبود توازن فرهنگی، ضعف تولیدات داخلی و فقدان نظام نظارتی هوشمند، می تواند زمینه ساز تضعیف هویت بومی، تغییر الگوهای رفتاری، تضعیف زبان فارسی، افزایش شکاف نسلی و گسترش مصرف گرایی شود؛ آسیب هایی که توجه جدی سیاست گذاران، خانواده ها و نظام آموزشی را می طلبد.

در خاتمه، آنچه اهمیت دارد این است که ظهور K-Pop، بالیوود و فرهنگ پاپ آسیایی در ایران را نه صرفا یک مد زودگذر بلکه یک تحول ساختاری در میدان های فرهنگی و هویتی ببینیم؛ تحولی که هم فرصت های فراوانی برای یادگیری، خلاقیت و کسب وکار فراهم می کند و هم پرسش های جدیدی در زمینه هنجارها، سلامت روان و عدالت اقتصادی پدید می آورد. برای پژوهشگران و سیاست گذاران فرهنگی پیشنهاد می شود که به جای مواجهه صرفا ایجابی یا سلبی، سیاست هایی تدوین کنند که از یک سو فضای امن و حمایت شده ای برای کنش گران محلی فراهم آورد و از سوی دیگر اقداماتی برای کاهش پیامدهای منفی آن و یا بازار کار غیرشفاف در نظر گرفته شود.