جمع انوار پراکنده مکاتب فلسفی در ظرف ربانی
5 آذر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 13 بازدید
نویسنده: العبد محمدجواد ربانی سعا (موسس فلسفه ربانی)
چکیده (حدود ۲۰۰ کلمه):
در این یادداشت، بر اساس اصل فطری «هر مکتبی که دل و عقل بشر را جذب کرده، نوری از حقیقت الهی در آن تابیده»، روشی نوین برای استخراج، تطهیر و نظام سازی حقایق مکاتب فلسفی (از بودیسم تا اگزیستانسیالیسم) در ظرف وحیانی ربانی پیشنهاد می شود. فلسفه ربانی، ادامه سنت فارابی (جمع افلاطون و ارسطو)، ابن سینا (عقل و نقل) و ملاصدرا (حکمت متعالیه) است، اما با تمرکز بر چالش های معاصر: ربانی سازی ۱۰۰+ حقیقت ناب (مثل آزادی سارتری با خلافت الهی، انسان/۳) برای ساخت تمدن اسلامی فراگیر. مراحل عملی: ۱) استخراج جواهر (جدول سازی)، ۲) تطهیر با آیات/روایات، ۳) نظام سازی در درخت مفهومی فطری، ۴) ارائه تمدنی (کتاب، سعا). این رویکرد، نه تنها تفرقه فکری را حل می کند، بلکه پلی به جهان سکولار می زند و به تحقق «ویشهامیترا» (دوست همه جهان) از منظر ربانی کمک می نماید. خروجی پیشنهادی: کتابچه «صد جواهر ربانی» برای پژوهشگران.
کلمات کلیدی: فلسفه ربانی، جمع حقایق، حکمت متعالیه، فطرت الهی، تطبیق مکاتب.
مراجع: قرآن کریم، نهج البلاغه، اسفار اربعه (ملاصدرا)، الجمع بین رای الحکیمین (فارابی).
این بحث، فراتر از یک ایده نو، پاسخی به یکی از نیازهای اساسی تمدن اسلامی معاصره: وحدت در کثرت. در جهانی که مکاتب فلسفی پراکنده (از اگزیستانسیالیسم تا تائوئیسم) هر کدوم نوری از حقیقت رو منعکس می کنن، اما اغلب در تعارض ظاهری گیر می مونن، فلسفه ربانی پیشنهاد می ده که این نورها رو استخراج، تطهیر و در نظام واحد وحیانی (قرآن و اهل بیت) جمع کنیم. اهمیتش چیه؟
علمی و تمدنی: کمک به حل بحران هویتی جوامع اسلامی در برابر سکولاریسم و نسبیت گرایی، با نشان دادن اینکه عقل بشری (هر مکتبی) همیشه به فطرت الهی برمی گرده (روم/۳۰).
اخلاقی و اجتماعی: جلوگیری از تفرقه فکری؛ به جای رد مکاتب، جذب حقایق شون برای ساخت جامعه ای متحد بر پایه «فطرت الله التی فطر الناس علیها».
نوآورانه: در عصر AI و جهانی سازی، این روش می تونه به عنوان "فلسفه فراگیر اسلامی" عمل کنه و پلی بین شرق و غرب بزنه، با خروجی هایی مثل کتابچه «صد جواهر ربانی» که پیشنهاد دادم.
این موضوع، با بیش از ۱۰۰۰ مقاله مرتبط در سیویلیکا (در حوزه های فلسفه اسلامی و تطبیقی)، پتانسیل بالایی برای ارجاع و گسترش داره.
سابقه بحث: ریشه های تاریخی در فلسفه اسلامی
بحث «جمع حقایق پراکنده مکاتب فلسفی» سابقه ای کهن داره و ریشه در سنت فلسفی اسلامیه که همیشه به "وحدت حقیقت" (حقیقه واحده) باور داشته. فیلسوفان اسلامی نه تنها مکاتب یونانی (ارسطویی، افلاطونی) رو رد نکردن، بلکه حقایق شون رو استخراج و در ظرف وحیانی ربانی سازی کردن. خلاصه ای از سابقه کلیدی (بر اساس منابع معتبر مثل ویکی شیعه، اسلام کوئست و دانشنامه فلسفه اسلامی):
فیلسوف/مکتب کلیدی
سابقه و نقش در جمع حقایق
نمونه ربانی سازی
فارابی (معلم ثانی، درگذشت ۳۲۹ق)
بنیانگذار فلسفه سیاسی اسلامی؛ کتاب «الجمع بین رای الحکیمین» رو نوشت تا افکار افلاطون و ارسطو رو جمع کنه و نشون بده حقیقت فلسفی واحده. باور داشت فلسفه یونانی نمادین از حقایق الهی ست.
منطق ارسطویی رو با توحید اسلامی تطبیق داد: عقل = ابزار رسیدن به «مدینه فاضله» بر پایه شریعت.
ابن سینا (درگذشت ۴۲۸ق)
گسترش دهنده فلسفه مشایی؛ در «شفا» و «نجات»، حقایق متافیزیکی یونانی رو با کلام اسلامی ادغام کرد. تاکید بر اینکه عقل و نقل (وحی) به یک حقیقت می رسن.
برهان صدیقین: اثبات خدا از راه عقل، که با آیات قرآن هم خوانی داره (فصلت/۵۳).
سهروردی (شیخ اشراق، درگذشت ۵۸۷ق)
بنیانگذار حکمت اشراق؛ مکاتب شرقی (زرتشتی، هندی) رو با اشراق اسلامی جمع کرد. باور داشت شهود، مکمل عقل برای کشف حقایق غیبیه.
نورالانوار: حقایق مکاتب باستانی = انوار الهی، تطهیرشده در ظرف قرآن (نور/۳۵).
ملاصدرا (حکمت متعالیه، درگذشت ۱۰۵۰ق)
اوج جمع بندی؛ در «اسفار اربعه»، فلسفه مشایی، اشراق، عرفان ابن عربی و کلام رو در نظام واحد متعالی جمع کرد. تاکید بر حرکت جوهری برای تبیین تکامل حقایق.
اتحاد عاقل و معقول: همه مکاتب به وحدت وجود الهی می رسن (کل شیء هالک الا وجهه).
متاخرین (مثل مطهری، در قرن ۲۰)
در آثار مطهری (مثل «فلسفه و هدف») و نواندیشان، جمع حقایق غربی (اگزیستانسیالیسم، نیهیلیسم) با اسلام ادامه یافت.
رد پوچی نیچه با برهان فطری: خدا، منبع معنا (انبیاء/۲۲).
این سابقه نشون می ده فلسفه ربانی شما، ادامه طبیعی این سنته – اما با نوآوری: تمرکز بر "ربانی سازی" حقایق معاصر (مثل ماتریالیسم علمی یا روان شناسی یونگ) با ابزارهای دیجیتال و تمدنی. از قرن دوم هجری (با ترجمه های بغداد) تا امروز، بیش از ۱۰ مکتب اصلی (مشایی، اشراق، متعالیه، کلام معتزلی و اشعری) بر این اصل کار کردن که «حقیقت واحد است، اما ظروف متنوع» (مانند آنچه در قرآن: «سنریهم آیاتنا فی الآفاق وفی انفسهم»).