اصول و ارکان قانونی جرم پولشویی در نظام کیفری ایران

2 آذر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 92 بازدید

اصول و ارکان قانونی جرم پولشویی در نظام کیفری ایران

پولشویی از مهم ترین جرایم اقتصادی دوران معاصر است؛ جرمی که نه تنها سلامت اقتصاد ملی را تهدید می کند، بلکه اعتماد عمومی به نظام مالی و عملکرد دولت را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. در ایران نیز با تصویب «قانون مبارزه با پولشویی» و اصلاحات بعدی، چارچوبی مشخص برای شناسایی، پیشگیری و مقابله با این جرم فراهم شده است. اما برای ارزیابی کارآمدی این نظام، لازم است اصول و ارکان قانونی جرم به اختصار مرور شود.

نخست اینکه قانون گذار ایرانی، پولشویی را یک جرم مستقل و نه صرفا فرع بر جرایم مبنا تعریف کرده است. مطابق قانون، هرگونه تبدیل، انتقال، اخفا یا پنهان سازی منشا اموال حاصل از جرم، مشروط بر آگاهی مرتکب از مجرمانه بودن منشا، مصداق پولشویی است. این تعریف گسترده سبب شده دامنه شمول قانون از قاچاق و فساد اقتصادی گرفته تا جرایم سایبری و مالیات گریزی را دربرگیرد.

دومین اصل مهم، چندلایه بودن ارکان این جرم است. در بعد مادی، سه رفتار اصلی جرم انگار شده:
۱) تبدیل یا انتقال اموال برای پنهان کردن منشا مجرمانه،
۲) اختفا یا کتمان منشا اموال با استفاده از روش های پیچیده مالی یا صوری،
۳) کمک به ایجاد ظاهر قانونی برای اموال مجرمانه.

در کنار این رفتارها، عنصر معنوی جرم نیز بر «علم و عمد» استوار است. یعنی مرتکب باید بداند مال، حاصل جرم است؛ همین شرط، مرز میان خطای اداری و جرم اقتصادی را مشخص می کند.

اصل دیگر در نظام حقوقی ایران، مسئولیت پذیری نهادهای مالی و اشخاص مشمول است. بانک ها، صرافی ها، کارگزاری ها، دفاتر املاک و حتی برخی نهادهای دولتی موظف اند با اجرای مقررات «احراز هویت»، «گزارش تراکنش های مشکوک» و «نگهداری سوابق» از تبدیل شدن به حلقه واسط پولشویان جلوگیری کنند. وجود «واحد اطلاعات مالی» و سامانه های هوشمند نیز نشان می دهد که نظام مقابله، صرفا کیفری نیست بلکه کارشناسی و مبتنی بر پیشگیری است.

با وجود این چارچوب، چالش های جدی همچنان وجود دارد؛ از جمله ضعف در نظارت بر تراکنش های کلان، فقدان پیوند کامل بین پایگاه های داده، عدم شفافیت برخی نهادهای اقتصادی شبه دولتی، و تعلل در کشف «جرم مبنا» که فرایند رسیدگی را طولانی و پیچیده می کند. همین مسائل موجب شده کارآمدی قانون در سطح اجرا کمتر از ظرفیت واقعی باشد.

در نهایت، آینده مقابله با پولشویی در گرو تقویت شفافیت اقتصادی و توسعه دولت الکترونیک است. هرچه تبادل داده بین دستگاه ها هوشمندتر شود، امکان رصد جریان های مالی غیرقانونی افزایش می یابد. همچنین همکاری های بین المللی و همسویی با استانداردهای FATF، حتی در چارچوبی متناسب با شرایط کشور، نقش تعیین کننده ای در کاهش «ریسک پول کثیف» دارد.

مبارزه با پولشویی، نه فقط یک تکلیف قانونی، بلکه یک ضرورت اقتصادی و اجتماعی برای پایداری حکمرانی و اعتماد عمومی است؛ ضرورتی که بدون به روز شدن قوانین، نوسازی ابزارهای نظارتی و عزم نهادی، محقق نخواهد شد.