کیک جهانی قدرت و پاسخ به معمای پارادوکس های رفتاری روسیه و چین

13 دی 1402 - خواندن 5 دقیقه - 118 بازدید

کیک جهانی قدرت و پاسخ به معمای پارادوکس های رفتاری روسیه و چین


در روزهای گذشته موضع گیری روسیه در خصوص جزایر سه گانه موجی از عصبانیت در دولت و ملت را پدید آورد که واکنش های قوی وزارت خارجه و ارکان سیاست خارجی را به دنبال داشت. مشابه این واکنش در خصوص چین چندی قبل تر اتفاق افتاد. این موضوع موجب تحیر و تعجب افکار عمومی و حامیان دولت و از طرفی اظهارنظرهای شاذ و کنایه وار خودباختگان غرب را در پی داشت. اما حقیقت قدرت ایران اسلامی در نظام بین المللی هنوز برای بسیاری مشخص نشده که نوشتار حاضر تحلیلی بر شرایط حاضر است.

امروزه با افول هژمون غربی به رهبری ایالات متحده و متحدان اروپایی آن تغییرات بنیادینی در ساختار قطب های نظام بین الملل در حال وقوع است. در این زمان، کشورهای شرقی و صاحبان اقتصادهای نوظهور امکان آن را یافته اند که در کیک جهانی قدرت سهم خویش را بیفزایند. در توضیح این مطلب باید عنوان کرد؛ از دیدگاه نئورئالیست ها به رهبری کنت والتز، جمیز روزنا و ادوارد سعید، اساسا دولت ها در جامعه بین المللی خودیار هستند و هیچ قوه ناظمه بین المللی برای استیفای حقوق آنها در جهت برقراری عدالت و مقابله با تعدی سایرین و امنیت و صلح بین المللی وجود ندارد و خود باید بقا و امنیت ملی خود را حفظ کنند و از سوی دیگر محدودیت و تزاحم سهم بازیگران دولتی و غیردولتی در جامعه بین الملل به مثابه حاصل جمع جبری صفر در قدرت است به این معنی که افزایش سهم هر بازیگر منجر به کاهش سهم بازیگر دیگر می شود و همین موضوع موجب تنازع بین دولت ها به عنوان اصلی ترین بازیگران جامعه بین الملل هستند.

اما لازم است یادآور شد مهم ترین تفاوت رئالیست (واقع گراها) و نئورئالیست (نوواقع گراها) توجه گروه جدید به سازمان های بین المللی و هنجارهای نظام بین الملل در مرتبه ای بعد از دولت هاست.
یادآوری این موضوع ازاین جهت اهمیت دارد که در چارچوب نظریه های معمول علم روابط بین الملل، نظریه نوواقع گرایی کنت والتز، جمیز روزنا و ادوارد سعید، در تحلیل سیاست خارجی دولت سیزدهم با خصوصیات فوق الذکر کاربست بی نظیری دارد.

در مقابل این دیدگاه، نئولیبرال ها در دو دهه اخیر به رهبری آدام اسمیت، میلتون فریدمن، رابرت کوهن، جمیز بوشانان و آیزک ایچارد قرار دارند که اعتقاد دارند سازوکارهای بین المللی موجود مثل شورای امنیت سازمان ملل به عنوان حافظ صلح و امنیت بین المللی توان مدیریت نظام بین المللی دارد که امروزه خلاف این ادعای واهی برای همه روشن شده است.

در دولت سیزدهم با رویکرد متوازن به سیاست خارجی ایران به شرق و غرب و بیشتر به شرق (برای جبران گذشته) و تغییرات گسترده نظام بین الملل از تک قطبی به چندقطبی یا فرا قطبی، جمهوری اسلامی ایران با سرمایه قدرت راهبردی هوشمند خود که هم عناصر قدرت نرم نظیر هویت ایدئولوژیکی و مقاومت اسلامی مبتنی بر عدالت طلبی و امیدبخشی و آزادگی از استکبار را دارد و هم از طرفی، قدرت سخت نظامی (موشکی و پهپادی) خود سهم قابل توجهی از این کیک قدرت را مطالبه کرده که برای سایر بازیگران بزرگ قدرت، نظیر روسیه و چین گران تمام شده است.

ولی این موضوعی قابل پیش بینی بوده است که علی رغم ضرورت اعتراض بحق دولت به آنها باید تاکید کرد که در شرایط مقابله با هژمون جهانی آمریکایی – صهیونیستی و اتحاد و مشارکت راهبردی ایران با چین و روسیه بروز چنین مسائلی، تاکتیکی و سطحی و غیرراهبردی به نظر می رسد و نشان از قدرت غیرقابل چشم پوشی جمهوری اسلامی ایران در نظام بین الملل و سهم قابل توجه ایران از کیک قدرت نظام بین الملل دارد.

اما متاسفانه در داخل کشور جریان خودباخته غربی با این پیش فرض که ایران ضعیف است و هیچ جایگاهی در ساختار قدرت ندارد و مجبور است در زیر مجموعه یک قدرت شرقی و یا غربی قرار گیرد این واکنش های سطحی و تاکتیکی روسیه و چین را مقایسه با رفتارهای تهاجمی امریکا و متحدانش می کنند و سعی در تطهیر غربی ها دارند و ازآنجاکه خودباخته هستند قدرت هوشمند (سخت و نرم) جمهوری اسلامی وارونه دیده و نشانه ضعف می دانند.

لذا نگارنده به همه هم وطنان عزیز تاکید می کند که این کنش ها و واکنش ها نشان بالندگی ایران اسلامی و نویدبخش نزدیکی به قله های قدرت بزرگ سیاسی و اقتصادی در نظام بین الملل هستیم همان طور که امام خامنه ای بشارت آن را قبلا داده اند.

روابط بین المللروسيهچينايراننوواقعگرايي