کارخانه ساختمان سازی تبریز نیازمند معمار یا معماری؟

1 آذر 1404 - خواندن 8 دقیقه - 26 بازدید

جهان بگردد لیک نگردد این احوال
نبود شهر در آفاق بهتر از تبریز( آذر بیگدلی)

در شهر قدم می زنم و ساختمان ها و فعالیت انسان ها را می بینم. مراکز خرید بزرگ و مدرن، که در نزدیکی بازار بزرگ تبریز برپا شده اند، بافت تاریخی و تجاری شهر را تحت الشعاع قرار داده اند. شهر با سرانه پایین فضای سبز دست وپنجه نرم می کند، که البته این کمبود با کاشت فضای سبز در حاشیه شهر (کوه ها) جبران شده است! حتی ساختمان اصلی شهرداری بر روی یکی از پارک ها ساخته شده است، گویی ارزش ها، چه بافت تاریخی و چه فضای سبز، در برابر توسعه بی رویه فدای ساخت و ساز شده اند. تبریز، شهری که روزگاری الهام بخش معماری بود و معمارانش آوازه داشتند، امروز گویی شهری شده که در آن کارخانه ای برای تولید ساختمان تاسیس شده است؛ ساختمان هایی با ظاهر، کیفیت، پلان و متریال یکسان، که تنها در مقیاس با هم متفاوت هستند و حالا به تولید انبوه رسیده اند، دفاتر معماری به جای شکل گیری بر مبنای اندیشه، گاه به مراکزی برای ارائه ی بسته های آماده طراحی تبدیل شده اند.

حتی ساختمان های به اصطلاح کلاسیک نیز آرام آرام به دل بازار بزرگ تبریز نفوذ کرده اند؛ جایی که باید مصون ترین بخش هویت شهری باشد. به نظر می رسد این روند همچنان ادامه خواهد داشت، و شاید زمانی چشم باز کنیم که دیگر روح تبریز را از دست داده ایم. آری، ما خودمان در حال فرسودن روح این شهر هستیم؛ در حال تخریب هویتی که ریشه در تاریخی عمیق و بی بدیل دارد. گویی در منطق سرمایه داری، تاریخ و حافظه یک شهر ارزشی ندارد؛ تنها زمین و تراکم است که قیمت پیدا می کند.

این وضعیت تقصیر کیست؟ آیا گسترش و توسعه شهر صرفا تابع نظر سرمایه است، یا مطالعات و برنامه ریزی هایی که ارزش ها و هویت تبریز را در نظر می گیرند؟ آیا کسی به آینده شهری فکر کرده که روح و تاریخش را حفظ کند، یا همه چیز فدای سرعت و سود کوتاه مدت شده است؟ آیا ساخت پاساژها در اطراف بازار بزرگ تبریز، ناخواسته یا عامدانه، به تضعیف و سپس محو تدریجی آن منجر نخواهد شد؟ آیا این روند انبوه سازی تجاری، در نهایت ستون های یک میراث جهانی را هدف نمی گیرد؟ آیا ساخت و سازهای عمومی با نماهای کلاسیک که حالا به تولید انبوه رسیده اند، هویت شهر را مخدوش نمی کنند و سیمای آن را تحت تاثیر قرار نمی دهند؟ نقش معماران در این میان چیست؟ آیا آنان صرفا با جریان های سرمایه همراهی می کنند، یا تلاش می کنند هویت و روح تبریز را زنده نگه دارند؟ هدف ما ایجاد شهری یکدست یا رقابتی میان ساختمان ها نیست؛ منظور این است که ساختمان ها نباید برای «برتری» یا «نمایش تفاوت» با هم درگیر باشند و سعی کنند یکدیگر را کنار بزنند، بلکه باید هر بنا با حفظ هویت خود و احترام به بافت شهری، در خدمت زندگی و فرهنگ شهر باشد. مسئله اصلی، تولید انبوه و بی هویت ساختمان هاست که نه تنها سیمای شهر و روح تاریخی آن را تهدید می کند، بلکه ارزش های فرهنگی، کیفیت زندگی شهری و هویت اجتماعی تبریز را نیز تحت فشار قرار می دهد. در این میان، معماران معاصر تبریز با چالشی بزرگ مواجهند؛ باید میان فشارهای اقتصادی، الزامات سرمایه گذاری و مسئولیت حفظ هویت شهری تعادل برقرار کنند. برخی به سادگی تابع جریان های رایج شده اند و طرح های تولید انبوه و بی هویت ارائه می کنند. عده ای به کوچ روی آورده اند، و برخی از پروژه های مهم شهری نیز نه بر اساس شایستگی حرفه ای، بلکه تحت تاثیر سازوکارهای غیرشفاف واگذار می شوند. در چنین فضایی، دانشجویانی که آموزش و الگوهای حرفه ای را تنها از همین زاویه دریافت می کنند، ناگزیر وارد چرخه ای می شوند که به جای تفکر، عمق و خلاقیت، سطحی نگری و تکرار را تقویت می کند؛ چرخه ای که اگر اصلاح نشود، چشم انداز روشنی برای آینده معماری تبریز باقی نمی گذارد. اما برای فهم بهتر این بحران، باید نگاهی به خود شهر بیندازیم؛ به ریشه هایی که هنوز زنده اند و یادآور ظرفیت های واقعی معماری تبریز هستند.

بازار تبریز خود همچون شهری در دل شهر است؛ مجموعه ای که در هر جزء آن معماری جریان دارد؛ معماری ای تاریخی که هنوز زنده و پویاست.شاید در نوشته ام بارها از تاریخ و هویت سخن گفته باشم، اما منظورم هرگز این نیست که باید آن ها را کورکورانه تکرار کنیم، یا تمام ساختمان هایمان را به شکل سنتی بازسازی کنیم، یا همه چیز را «خاص» و نمایشی طراحی کنیم، خیر. آن الگوهای تاریخی متعلق به زمان خود بودند و تاریخ مصرفشان به گذشته گره خورده است؛ بازتولیدشان بدون درک عمیق، نه درست است و نه در شان تبریز.مشکل امروز معماری تبریز جای دیگری است: معماری امروز بیش از آن که حاصل اندیشه و درک باشد، شبیه یک بازی بی چالش از ترکیب بندی ها و چیدن کارکردها در دل فرم هاست. همه چیز به کنار هم گذاشتن احجام و ساختن یک کالبد ظاهری تقلیل یافته است، بدون روح، بدون پرسش، بدون کشف.

معماران تبریز میان دو پرتگاه معلق مانده اند: تقلید ناآگاهانه از گذشته ی معماری شهر، و تقلید سطحی از گذشته و گرایش به فرم های مد روز بدون توجه به زمینه یا بدتر، برداشت های سطحی از آثار معماران ستاره، که بدون فهم زمینه، بستر و منطق شکل گیری آن ها، تنها به پوسته هایی بی معنا و نامرتبط با شهر تبدیل می شوند و حقیقت تلخ این است که هیچ یک از این دو، معماری نیست.

و حتی می توانم این ادعا را فراتر از تبریز و درباره بسیاری از دفاتر معماری در ایران نیز مطرح کنم: دفاتری که ابتدا فرم نهایی را می سازند و بعد، برای توجیه آن، به سراغ سناریوسازی و تولید دیاگرام می روند؛ گویی معماری نه فرایند اندیشیدن، بلکه ساختن یک نتیجه و سپس خلق داستانی برای پوشاندن ضعف های آن است.

جمله تبریز معماری دارد، اما معمار ندارد به این معناست که در مقایسه با جمعیت و گستردگی شهر، تعداد معماران واقعا تاثیرگذار بسیار کم است؛ نه اینکه اصلا وجود نداشته باشند. در این میان، معمارانی هم هستند که معماری را به راستی درک کرده اند و با وجود تمام محدودیت ها و چالش ها، برای ارتقای جایگاه معماری در هویت و سیمای شهری تبریز تلاش می کنند و ثابت می کنند که هنوز امکان تغییر مسیر و بازسازی روح شهر وجود دارد. با این همه، در نهایت به پرسشی می رسیم که اصل ماجرا را روشن می کند. شاید اکنون وقت آن باشد که به سوال تیتر پاسخ دهیم: «تبریز نیازمند معمار است یا معماری؟» به نظر من، پاسخ هر دو است. ما در بخش معماری گذشته ی شهر، تاریخی غنی و ارزشمند داریم، اما در بخش معاصر، گرچه ساختمان های خوبی1 ساخته شده اند، معماری ای که جان و هویت تبریز را بازتاب دهد و خلاقیت را در خود داشته باشد، در آثار امروزی کمتر به چشم می آید. معماران نسل گذشته در وضعیت امروز شهر نقش دارند، اما ما نیازمند پروژه هایی هستیم که دانشجویان، معماران جوان و حتی کارفرماها بتوانند آن ها را ببینند، از آن ها بیاموزند و سطح سلیقه و درک خود را ارتقا دهند.دعوت و مشارکت معماران حرفه ای و صاحب نظر در پروژه ها، گامی موثر و رو به جلو است. این حضور نه تنها کیفیت پروژه ها را افزایش می دهد، بلکه الگوی حرفه ای و خلاقانه ای در اختیار نسل آینده قرار می دهد و استانداردهای معماری معاصر را در تبریز ارتقا می بخشد. بنابراین، برای پیشرفت و بازسازی هویت شهری، تبریز هم به معماران خلاق و مسئول نیاز دارد و هم به معماری معاصر اصیل و تاثیرگذار.