عاشق شوریده لارستان؛ بازخوانی تطبیقی کهن الگوی «مجنون» در سیمای «باقر فداغی» (تفاوت های ساختاری و جامعه شناختی)

30 آبان 1404 - خواندن 5 دقیقه - 37 بازدید

عاشق شوریده لارستان؛ بازخوانی تطبیقی کهن الگوی «مجنون» در سیمای «باقر فداغی» (تفاوت های ساختاری و جامعه شناختی)


چکیده اجرایی
روایت عاشقانه باقر فداغی و نرگس در فولکلور جنوب ایران، در نگاه نخست، بازتولیدی از کهن الگوی جهانی و کلاسیک «لیلی و مجنون» به نظر می رسد. اما این یادداشت با رویکردی تطبیقی و جامعه شناختی نشان می دهد که باقر (شاعر عصر صفوی)، اگرچه در «فرم» (عشق به دخترعمو، ممانعت، آوارگی) با مجنون نظامی هم سویی دارد، اما در «محتوا» و «جهان بینی»، مسیری کاملا متفاوت و رئالیستی را طی می کند. در حالی که مانع وصال در لیلی و مجنون، «جنون و آبرو» است، در روایت باقر، مانع اصلی «فقر و ساختار اقتصادی» است. این یادداشت استدلال می کند که باقر فداغی با جایگزین کردن «مبارزه طبقاتی» به جای «انزواطلبی عارفانه»، کهن الگوی عاشق را عرفی سازی کرده و به یک «شیدای معترض» تبدیل شده است.

۱. مقدمه: هم سویی ساختاری با کهن الگو
در لایه نخستین، روایت باقر فداغی (نظام ولی) شباهت های انکارناپذیری با منظومه نظامی گنجوی دارد. هر دو روایت بر پایه عشق به دخترعمو و آشنایی از دوران کودکی شکل می گیرند. باقر خود به این ریشه مشترک اشاره می کند: «اگر من لایق خدمت نبودم / چرا در کودکی کردی پسندم». همچنین، واکنش اولیه هر دو عاشق به ناکامی، پناه بردن به «تپوگرافی اندوه» (کوه و بیابان) است. همان گونه که قیس با ددان دم ساز می شود، باقر نیز هم نشین طبیعت وحشی می گردد: «پلنگ در کوه و آهو در بیابان / همه جفتند و من تنها بگردم»


۲. گسست جامعه شناختی: «آبرو» در برابر «زر»

نقطه جدایی این دو روایت، در ماهیت مانع وصال است. در منظومه نظامی، پدر لیلی به دلیل «جنون» قیس و حفظ «آبروی قبیله» از ازدواج ممانعت می کند؛ اما در روایت باقر، مانع اصلی کاملا مادی و اقتصادی است. باقر طرد می شود نه چون دیوانه است، بلکه چون «مفلس» است. او صراحتا ریشه هجران را در فقر می بیند:
> «چه سازم گر به دستم سیم و زر نیست / به پهلویم نگار لب شکر نیست
> اگر نشنیده ای بشنو ز باقر / که درد از مفلسی چیزی بتر نیست».
> این تغییر ماهیت مانع، داستان را از یک درام «ناموسی-فرهنگی» به یک درام «اقتصادی-طبقاتی» تبدیل می کند.
>


۳. واکنش عاشق: از «زهد» تا «مبارزه»

تفاوت بنیادین دیگر در نوع واکنش عاشق به بحران است. مجنون نظامی، واکنشی انفعالی و درون گرا دارد؛ او جامعه را ترک می کند و حتی پیشنهاد جنگ حامیانش را برای به دست آوردن لیلی رد می کند. اما باقر فداغی، واکنشی فعال و تهاجمی دارد. او جامعه را ترک نمی کند، بلکه با حفظ شغل خود (چاپاری/دژبانی)، علیه رقیب (میرزا) و ساختار ناعادلانه (فلک) می خروشد. او خود را «گرگ گرسنه»ای می نامد که از هی هی چوپان (قدرت حاکم) نمی هراسد:
> «چو گرگ گشنه ای اندر بیابان / که هرگز از هی چوپان نترسد».
> باقر برخلاف مجنون که به «فنا» رضایت می دهد، برای «بقا» و اثبات حقانیت خود می جنگد و حتی با ساختارشکنی، به عنوان خدمتکار وارد خانه رقیب می شود تا به معشوق نزدیک باشد.
>


۴. نتیجه گیری

باقر فداغی، نسخه بومی و رئالیستی مجنون در جنوب ایران است. او با زمینی کردن عشق و تبدیل «تقدیر آسمانی» به «جبر اقتصادی»، نشان می دهد که در زیست جهان طبقه فرودست، عشق نه یک سفر عرفانی، بلکه نبردی برای بقا و عدالت است. او قهرمانی است که با سلاح «شعر و نقد»، در برابر استبداد ثروت ایستاد و نام خود را نه به عنوان یک «دیوانه»، بلکه به عنوان یک «شهید راه عشق و عدالت» در حافظه فولکلوریک جاودانه کرد.







منابع و مآخذ:
* انجم روز، عباس. (بی تا). دوبیتی های باقر فداغی لارستانی.
* حبیبی، احمد. (۱۳۷۸). فرهنگ عامه و مردم شناسی حوزه خلیج فارس در شعر شاعرانش. فصلنامه فرهنگ عامه.
* سید علاء الدین مورخ لاری. (بی تا). تاریخ لارستان (منبع اشاره به رنج باقر).
* نریمانی، فاضل. (۱۳۹۸-۱۴۰۴). مجموعه اشعار شفاهی و منسوب به باقر فداغی. (گردآوری میدانی).
* همایونی، صادق. (۱۳۶۹). دوبیتی های باقر لارستانی. شیراز: انتشارات نوید.