قهرمان درون: سرمایه روانشناختی: نگاهی به زندگی استیون هاوگینگ

22 آبان 1404 - خواندن 12 دقیقه - 42 بازدید

#سرمایه روانشناختی (قهرمان درون): با نگاهی به زندگی استیون هاوکینگ 


همه ما یک خود فعلی داریم که گویای وضعیت و جایگاه فعلی ماست و همچنین یک خود ممکن که گویای آرزوها، تمایلات، شرایط یا جایگاهی است که مایل هستیم در آینده به آنها برسیم. اما ما برای رسیدن به خود ممکن با موانع و دشمن های زیادی روبرو هستیم که مانع از موفقیت ما در حرکت به سمت خود ممکن ما می شوند.

 جالب اینکه خود ممکنی که ما برای خودمان در نظر می گیریم بستگی کامل به وضعیت روان شناختی ما دارد؛ مثبت باشیم خود ممکن ما جاه طلبانه و مطلوب تر خواهد بود و اگر منفی باشیم نامطلوب و شکننده. اما ما باید برای شکست دادن دشمن ها و عبور از سد موانع خودمان را مجهز کنیم و قهرمان درونمان را پرورش دهیم. 


سرمایه روان شناختی یک مفهوم قابل توسعه متشکل از چهار بعد مفهومی امید، خودکارآمدی، تاب آوری (انعطاف پذیری) و خوش بینی است. لوتانز به منظور بیان قدرت و اهمیت این مفاهیم در نتایج فوق العاده ای که در مسیر موفقیت خلق می کنند با استفاده از سرواژه های انگلیسی مولفه های سرمایه روان شناختی از واژه H.E.R.O استفاده می کند که به معنای "قهرمان" درون است {1} این قهرمان درون به عنوآن یک ظرفیت مثبت روان شناختی تلویحات کاربردی بسیار زیاد و مهمی برای جنبه های مختلف زندگی در پی دارد، به ویژه هنگامی که می بینیم یک فرد، گروه یا تیم، سازمان یا کشوری به موفقیتی دست یافته، اولین پرسشی که به ذهن ما خطور می کند این است که چطور توانست؟ و بهترین پاسخی که می توانیم برای آن بیابیم مربوط به میزان بالای سرمایه روان شناختی آنهاست{2}.

 بهتر است برای فهم بهتر تاثیر سرمایه روان شناختی در موفقیت و کامیابی برویم سراغ یکی از چهره های موفق و بسیار خاص دنیا، استیون هاوکینگ.


#استیون هاوینگ 


استیون هاوکینگ در فیزیک و کیهان شناسی چهره ای شناخته شده و تاثیر گذار است که صد البته نظریه ها و دیدگاه های مختلف او محل بحث اندیشمندان قرار داشته و ممکن هم هست نقدهای جدی به دیدگاه های علمی او وارد دانست. اما چیزی که برای ما در اینجا اهمیت دارد جنبه های روان شناختی زندگی اوست که سبب شده او بتواند به رغم بیماری سخت خود به موفقیت های بزرگی در زندگی دست یابد.

هاوکینگ در سال 1963 به بیماری نادر و درمان ناپذیر ALS مبتلا شد، تمام اندام های او به جز دو انگشت چپش ازکارافتاده بود. بدن او خم و راست نمی شد و نمی توانست هیچ حرکتی بکند، او فقط زنده بود! و البته با توجه به بیماری خاصش باید خیلی زودتر از سن 76 سالگی از دنیا رخت بر می بست! 

تقریبا پیش بینی می شد که او سه سال بیشتر زنده نمی ماند (یعنی از شروع بیماری در سن 21 سالگی، تقریبا 24 سالگی باید فوت می کرد). او به دلیل بیماری خاصش قدرت تکلم نیز نداشت و با استفاده از تکنولوژی هوش مصنوعی می توانست از طریق دستگاه، صدای روباتیک از خود تولید کرده و با دنیای بیرون ارتباط برقرار کند.

قهرمان درون هاوکینگ سبب شد او بتواند هم بر خلاف پیش بینی ها عمر طولانی داشته باشد (52 سال بیشتر از پیش بینی اولیه درباره مرگش) و هم با وجود تمام محدودیتها و با تکیه بر نقاط مثبت و روشنی که در زندگی داشت، بتواند پتانسیلهای خود را محقق ساخته و در مسیر تحقق خود ممکنش گام بردارد. در ادامه مبتنی بر مولفه های سرمایه روان شناختی زندگی این چهره خاص فیزیک را تحلیل می کنیم تا ببینیم که چطور سرمایه روان شناختی می تواند در موفقیت ما و تحقق خود ممکنمان نقش ایفا کند.


#خودکارآمدی/ اعتماد به نفس

 بندورا خودکارآمدی را به عنوان اعتقاد راسخ فرد بر توانایی هایش برای بسیج منابع انگیزشی و شناختی و راهکارهای مورد نیاز برای اجرای موفقیت آمیز وظایف خاص در موقعیت های معین تعریف می کند (3).

 شاید وجود همچین بیماری ای یا حتی ساده تر و خفیف تر از آن برای هر انسان معمولی ای باعث شود رو به انزوا بگذارد و افسرده و ناتوان شود. حتی شاید برای کسانی که اعتماد به نفس کمتری دارند حضور چند جوش صورت ساده، سبب شود آنها خودشان را حبس و از حضور در اجتماع امتناع کنند. اما هاوکینگ نه بر روی نقاط ضعف خود، بلکه بر روی نقاط قوت خود تمرکز کرده بود و هرگز اعتماد به نفسش را به خاطر مشکل جسمی از دست نداد. او استاد دانشگاه کمبریج بود، به رستوران و پارک می رفت با دانشجویانش شوخی می کرد. او من هستم و من می توانم را از نو معنا کرد. او حتی از اینکه با صدایی روباتیک با دیگران ارتباط بگیرد نیز ابایی نداشت.

 او تمام مشکلاتش را پشت موفقیت ها و ایده های علمی اش پنهان کرد تا هیچ فرصت و بهانه ای برای اینکه دیگران او را تمسخر کنند و اعتماد به نفسش را کاهش دهند نگذارد. در مجموع، خودکارآمدی سبب می شود ترس و تردید از میان برود و جای خود را به قوت قلب و اطمینان بدهد؛ یعنی همان چیزهایی که برای موفقیت لازم هستند و هاوکینگ کامل به آنها مجهز بود.


#تاب آوری (انعطاف­ پذیری)

 تاب آوری عبارت است از مقاومت و پایداری فعال دربرابر تغییرات مثبت و منفی زندگی و حتی فراتر از آن توانایی جهش و بهبودی بالاتر و فراتر از وضعیت قبلی (3). افرادی که تاب آور هستند در مقابل شرایط جدید (به ویژه شرایط منفی) دست و پای خود را گم نمی کنند و دلسرد و نا امید نمی شوند، ثبات و تعادل خود را حفظ می کنند و به این فکر می کنند که چگونه می توان از دل بحران ها به موفقیت رسید. برای خیلی از این افراد مصائب و مشکلات سبب یک خود شناسی عمیق در خصوص توانمندی­ها و استعدادهایشان می شود و اینکه چگونه می توان تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد.

زندگی پر از فراز و فرود است؛ یک روز در اوج هستیم و یک روز .... به ویژه برای افراد موفق همواره تاریخچه ای سخت از شکست و ناکامی وجود داشته و البته تاب آوری فقط مربوط به موفقیت و شکست در راه اهداف نیست، بلکه می تواند شامل از دست دادن خیلی چیزها باشد از جمله مال، عزیزان و حتی همچون مورد هاوینگ سلامتی. در واقع، روال زندگی انسان همیشه یک شکل نیست، بلکه تغییر همواره وجود دارد. البته انقدر منفی هم نگاه نکنیم. گاهی اتفاقات خوش آیند هم می توانند ما را از روال عادی زندگی خارج کنند. اما افرادی ثبات خود را حفظ می کنند که تاب آوری بالایی داشته باشند.

هاوکینگ که بزرگترین سرمایه زندگی خود یعنی سلامتی اش را در اوج جوانی - 21 سالگی- از دست رفته می دید مرگ را سایه به سایه خود حس می کرد، به خوبی توانست در سایه بردباری و استقامت خود زندگی عبرت آموز و الهام بخشی داشته باشد. او ازدواج کرد و صاحب سه فرزند نیز شد و می کوشید با حس مسئولیت پذیری بالایی بهترین امکانات را برای زندگی و تحصیل فرزندان خود فراهم آورد. داشتن روابط مثبت و حمایتی نقش مهمی در افزایش تاب آوری افراد و مواجهه موثرتر آن ها با مشکلات دارد؛ چیزی که هاوکینگ به آن توجه ویژه ای داشت.


#امید

 امید به عنوان داشتن تفکر مثبت نسبت به آینده تعریف شده است. اما فراتر از این، اسنایدر سه مولفه برای امید در نظر گرفته است: (1) هدفمداری، (2) قدرت اراده و (3) قدرت راهکار 

قطعا هاوکینگ که درنهایت به یکی از اندیشمندان بزرگ قرن تبدیل شد زندگی هدفمندی برای خود در ذهنش ترسیم کرده بود. به ویژه او علاقه شدیدی به شناخت جهان هستی داشت. هدف مداری در زندگی انگیزه و انرژی زیادی به آدمی داده و حتی باعث ارتقای سلامتی و رفتارهای مرتبط با سلامت می شود (4). هدفمنداری به طورکلی باعث می شود انسان دلیل و بهانه ای برای زندگی و ادامه فعالیت داشته باشد. هاوکینگ آنچنان امیدوارانه زندگی کرد که مجالی برای خود نمایی مرگ قریب الوقوعش در همان سنین جوانی نداد. همچنین، هاوکینگ مظهر اراده است. از دست دادن سلامتی آنهم به این شکل، برای هر انسانی یک چالش سخت است. او اهل مبارزه بود و به جنگ با بیماری رفت و دنبال این بود که چگونه می تواند بر این مشکل جدید غلبه کند. قدرت اراده آهنین هاوکینگ کمک کرد تا به رغم بیماری سختی که داشت دست از تلاش برندارد و اهداف خود را در زمینه فیزیک به بهانه بیماری کنار نگذارد.

اگر در زبان روزمره خود و در سخن بزرگان ادبیات فارسی دقت کنیم امید به نور تشیبه شده است، برای مثال نظامی شاعر پر آوازه ایران زمین می­گوید در نومیدی بسی امید است. پایان شب سیه سپید است. بر این اساس می­توان گفت ناامیدی نوعی نابینایی روانی است که طی آن ذهن ما قادر به دیدن هیچ امکان و احتمالی برای تحقق اهداف و رفع موانع و چالش­ها نیست. اما امید باعث می­شود راهکارها و احتمالات مختلف برای ما شفاف و روشن شود و به جای بهانه تراشی و غصه خوردن به فکر روش­هایی برای داشتن یک تجربه زندگی بهتر باشیم. هاوکینگ نیز پس از مواجه با بیماری سخت خود این نور امید را در خود شعله ور نگاه داشت تا بتواند آینده ای تاریخ ساز برای خود رقم بزند، به فیزیک و کیهان شناسی خدمت کند و یک پدر و همسر خوب برای خانواده خود باشد.

#خوش بینی

 خوش بینی یکی داشتن انتظار مثبت نسبت به آینده است و دیگری نوعی سبک تفکر و دیگری احساس کنترل بر شرایط و اوضاع (3). هاوکینگ هرگز مقهور شرایط نشد و شرایط و تجربه جدیدی را از طریق سرمایه گذاری بر آن وجهه های از زندگی و توانمندی هایش که می توانست تحت کنترل بگیرد پیش گرفت. درواقع، یکی از مشخصه های اصلی بدبین ها همین این است که احساس می­کنند حقیقتا کاری از دستشان برنمی آید و ما هر تلاشی هم که بکنند بی فایده است این افراد درنهایت دچار درماندگی می شوند. اما هاوکینگ که متوجه بیماری پیش رونده و سخت خود شده بود، اجازه نداد تا این تفکر و باور در او شکل بگیرد که وضع من هرروز بدتر از قبل خواهد شد، من واقعا انسان بدبخت و تیره روزی هستم، بالاخره این مریضی من را از پای درخواهد آورد، من تقدیر شومی دارم، چرا من چنین هستم و هرروز من ممکن است بدتر از قبل شود. برعکس هاوکینگ خودش را به خاطر شرایط شماتت نمی کرد و مسئولیت زندگی اش را برعهده گرفته بود. اما قطعا چشم انداز روشنی برای خود و آینده علمی اش ترسیم کرده بود که این چنین مشتاقانه تلاش می کرد، سخنرانی می کرد، مقاله و کتاب می نوشت و چندین جایزه مختلف علمی دریافت کند. زندگی برای هاوکینگ جریان داشت ....

نتیجه گیری

سرمایه روان شناختی امروزه به عنوان یکی از روش های توسعه فردی توانمند محور اهمیت بسیار زیادی در بافت سازمانی و غیرسازمانی پیداکرده است. یکی از روش های شناخت تاثیر سرمایه روان شناختی در شرایط واقعی و همچنین توسعه آن در خودمان الگو گیری و مطالعه داستان افرادی است که توانسته اند به موفقیتی دست یابند. در این یادداشت کوتاه به تحلیل جنبه های روان شناختی زندگی هاوکینگ پرداختیم، فردی که نشان داد حتی اگر همه اندام بدنت هم ازکارافتاده باشد و توسط ربات بتوانی حرف بزنی، بازهم اگر میل به شدن در تو وجود داشته باشد بی هیچ بهانه ای در مسیر شدن گام برمی داری و به خود شکوفایی دست می یابی.

 افزون بر این ها، بیماری هاوکینگ بسیار کشنده بود و ازاین رو بعد از شروع بیماری در سن 21 سالگی، شانس کمی برای زنده ماندن داشت، بااین حال او به واسطه قدرت بالای قهرمان درون خود، حتی به نوعی توانست بیماری مهلک خود را نیز شکست دهد و 76 سال عمر کند که اگر بار دیگر به بیماری او توجه کنیم متوجه می شویم که عمر بسیار طولانی ای هم داشته. ازاین رو، سرمایه روان شناختی نه تنها برای موفقیت و رسیدن به خود شکوفایی نقشی حیاتی دارد، بلکه حتی می تواند از طریق تاثیرگذاری بر بدن، عمر طولانی تر و سالم تری را نیز برای ما به ارمغان بیاورد.

نکات کلیدی

 

  1. سرمایه روان شناختی برخلاف ویژگی های شخصیتی ثابت نیست و قابل رشد و توسعه است،
  2.  سرمایه روان شناختی برای دارنده آن یک مزیت منحصربه فرد ایجاد می کند
  3.  سرمایه روان شناختی بین افراد قابل سرایت است
  4.  سرمایه روان­شناختی قابل سنجش و اندازه گیری است و
  5.  سرمایه روان­شناختی در قلمروهای مختلف زندگی (همچون سلامت جسمی و روانی، ارتباطات، عملکرد تحصیلی، شغلی، خانواده و غیره) تاثیر دارد.


منبع:

محمدفروهر (1397). پیش به سوی موفقیت. ماهنامه سپیده دانایی. پیاپی 123-124 (آذر و دی 1397). 70- 68