نقد اجتماعی واژه «کسان» به مثابه پرسونای یونگ در کلام بهبهانی
کنفرانس بین المللی آلمان
چکیده
در پهنای ادبیات معاصر ایران، سیمین بهبهانی علاوه بر اینکه تجربه زیستی خود را با کلامی روشنگر روایت می کند، ساختارهای اجتماعی را نیز به تصویر می کشد. او با کلام نمادین، نقدی روان شناختی بر جامعه ای ارائه می دهد که در آن روابط انسانی با نقش های نمایشی آسیب دیده اند. در جامعه امروز، قدرت رسانه ها، دنیای مجازی و فشارهای روانی کهن الگوی «پرسونا» را پررنگ تر می سازند و به تبع موفقیت افراد نیز اغلب نه بر پایه صداقت درونی، بلکه بر اساس توانایی در ایفای نقش های اجتماعی معنا می یابد؛ اما آن که نقابی بر چهره ندارد و از نقش پذیری سر باز می زند، اغلب با موضع گیری های اجتماعی مواجه است. وقتی این نقاب ساختگی با حقیقت درونی او در تضاد باشد، دچار گسست روانی شده و خود واقعی اش سرکوب می گردد. چنین پدیده ای، در شعر این شاعر، به ویژه در کاربرد واژه «کسان»، بازتابی شاعرانه و روان تحلیلی دارد. در نظریه یونگ، می توان آن را نقابی دانست که فرد را به انزوا، سکوت یا مقاومت وادار می کند. هدف پژوهش حاضر، تبیین نسبت میان هویت فردی، نقاب اجتماعی و تجربه طرد شدن افراد است که نشان می دهد کسان در شعر بهبهانی، چه نوع پرسونایی بر چهره دارند و بازنمایی آن در اشعار او چه تاثیری بر رابطه فرد با نقش های اجتماعی و بحران های هویتی دارد. طبق یافته ها، «کسان آسیب زننده» و «پرسونای ساطه گر» بالاترین بسامد را داشته است؛ زیرا این نوع پرسوناها برای بقای خود نیازمند فرمانبرداری اند. آن ها با سلطه گری مانع رشد خود وجودی می شوند و به کسان آسیب می زنند. این پرسونا بر پایه سرکوب و بهره کشی از دیگران استوار است؛ اما باید گفت که در برابر نیروهای روانی و اخلاق مداری انسان ها ناتوان اند. از دید یونگ، پرسوناها به تنهایی در مواجهه با سایه و خود وجودی فرد فرو می ریزند. بنابراین، اشعار بهبهانی می تواند مکانی برای بازشناسی چهره واقعی کسان از ناکسان و درک هرگونه بحران هویتی با رویکرد روان تحلیل گرانه باشد.