هوش افزوده و قضاوت انسانی، عامل حیاتی حکمرانی در پروژه های تحول دیجیتال

10 آبان 1404 - خواندن 3 دقیقه - 57 بازدید

وسوسه اتوماسیون کامل در استقرار راهکارهای هوش مصنوعی سازمانی، بزرگترین چالشی است که امروز با آن روبرو هستیم. بسیاری از سازمان ها به دنبال سیستمی هستند که وظایف را به طور کامل از انسان بگیرد؛ غافل از آنکه این رویکرد، در نهایت منجر به شکاف پاسخگویی هوش مصنوعی می شود. یک ماشین، هرگز نمی تواند بار مسئولیت قانونی، اخلاقی و قضاوتی یک تصمیم با ریسک بالا را بر عهده بگیرد.

وظیفه ما به عنوان مشاوران این حوزه، تغییر این پارادایم به سمت مفهوم هوش افزوده است. هوش افزوده یک مبنای نظری محکم است که بر حفظ حاکمیت تصمیم گیری در دستان انسان تاکید دارد، در حالی که ماشین را به یک شتاب دهنده شناختی بی نظیر تبدیل می کند.

مدلی که در مقالات مختلف بر آن تاکید دارم، مدل هوش افزوده ، برای تضمین این همکاری طراحی شده است. در این مدل، کارمندان هوش مصنوعی صرفا وظیفه تحلیل حجم عظیمی از داده ها را از سند ثبت حقیقی (SST) بر عهده دارند و بر اساس پروتکل خط مشی سازمانی محدود می شوند. این پروتکل، مرزهای اخلاقی و قانونی سازمان را به محدودیت های فنی و اجرایی برای سیستم تبدیل می کند و تضمین می نماید که خروجی های هوش مصنوعی همیشه عاری از سوگیری های ممنوعه باشند.

اهمیت هوش افزوده در این است که خروجی نهایی هوش مصنوعی را به صورت یک بسته توصیه طبقه بندی شده و نه یک فرمان اجرایی مستقیم به مدیر تحویل می دهد. این حلقه نظارت انسانی، حیاتی ترین بخش معماری هوش افزوده است.

 مدیر، با در اختیار داشتن بینش های سریع و عمیق ماشین، قضاوت انسانی، بستر سازمانی و همدلی لازم را اعمال کرده و نهایتا، فرمان اجرایی نهایی را صادر می کند. در این لحظه، مسئولیت قانونی تصمیم به وضوح بر عهده مدیر می افتد و حلقه پاسخگویی به طور کامل بسته می شود.

هوش افزوده صرفا یک اصطلاح فنی نیست؛ یک فلسفه مدیریتی است که تخصص انسانی را در عصر ماشین، نه تنها حفظ، بلکه تقویت می کند. با پیاده سازی صحیح هوش افزوده می توانیم نه تنها کارایی سازمان را افزایش دهیم، بلکه پایداری و اخلاقی بودن سیستم های هوشمند را در درازمدت تضمین کنیم. این مسیر، تنها راهکار عملی برای دستیابی به تحول دیجیتال مسئولانه است.