بتول قربانی سینی
34 یادداشت منتشر شدهدست باز شعرا در بیت ها در مقابل دست بسته نویسندگان در جملات؛ تبعیضی که قرنها نادیده گرفته شد
در این نوشتار به نقد نوع نگاه به شعر و.... نسبت به متن های فلسفی و جملات دیگر، می پردازم، وقتی شاعری چون مولانا و حافظ و سعدی در شعرهایشان با کنایه یا با صنایع ادبی دیگر آنچه را که می خواهند بیان می کنند؛ از می و مطرب گرفته تا یار زیبا رو و... بیان می کنند و همگان شهادت می دهند که این بزرگان، شعرشان عرفانی و سرمنزل مقصودشان، عشق به خداست؛ البته ذکر این نکته ضروریست که در این نوشتار نمی خواهم به واژگان می و مطرب و... بپردازم بلکه در مورد دورویی انسانها و نقاب هایی که به چهره دارند و این بزرگان بسیار در غزلیات و مثنوی ها و... خود به آن پرداخته اند، سخنی دارم؛ بعنوان مثال حضرت مولانا که اکثر افراد به ایشان ارادت دارند می فرمایند: آه از این زشتان که مه رو می نمایند از نقاب...(غزل شماره 298) و.....
و یا حضرت حافظ می فرمایند: دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم(غزل 347)
بشارت بر به کوی می فروشان که حافظ توبه از زهد ریا کرد( غزل شماره 130)
و....
یا امام اول مسامانان حضرت علی فرمودند.: کسی که بی جهت از تو تعریف کند شایسته است که بی جهت و با تهمت زنی از تو بدگویی کند(فهرست غرر، ص362) و....
و یا امام صادق فرمودند: کسی که در نزد تو از دیگران بدگویی کند حتما نزد دیگران نیز از تو بدگویی کند.( تحف العقول ص ۳۲۹)
و.....
از بیان فقط چند بیت و جمله از صدها بیت و جمله در مورد دو رویی از تنها چند تن از شاعران و پیشوایان می خواهم به نقد نظر کسانی بپردازم که اگر نویسنده ای از زیاد بودن نقاب و دو رویی در جامعه سخن بگوید او را نویسنده ای شکاک خطاب می کنند و به او خورده می گیرند مثلا عده ای به شوپنهاور و صادق هدایت که بسیاری موارد را بی پرده و صادقانه بیان کرده اند القابی چون نویسنده شکاک،پدبین و... داده اند در حالیکه حافظ، مولانا، سعدی و... و نیز امامان و پیشوایان مسلمانان به کثرت در مورد دورویی تاکید کرده اند! سوالم این است آیا این حضرات را هم بدبین و شکاک می یابید یا چون در لفافه و به کنایه سخن رانده اند خودتان را به کوچه دیگری می زنید؟! آیا وقتی حدیثی بیان می کند که کسی که بی جهت از تو تعریف یا از دیگران بدگویی می کند در نزد دیگران نیز از تو بدگویی و تهمت خواهد زد؛ در مورد این حدیث ها هم همین نظرها را دارید و می گویید همیشه اینگونه نیست و کسانی که ما با انها یا انها با ما به غیبت و بدگویی می پردازیم چنین نیستند؟! یا با تعقل خود درستی آن را در می یابید؟! یا به تقلید بسنده می کنید؟! که اگر جمله ای را فقط بخاطر اینکه بزرگی گفته بپذیری اما جمله درست دیگری را نپذیرد به دلایل نامعقول خودتان آیا همین دورویی نیست؟!
شاید طنز تلخی باشد اما حتی با آهنگ نقاب سیاوش قمیشی زمزمه می کنی که ای بازیگر گریه نکن ما همه مون مثل همیم ، صبحا که از خواب پا میشیم نقاب بصورت می زنیم!!!! با این آهنگ حتی اقرار می کنی خودت نیز نقاب بر صورت داری اما اگر یک نویسنده در مورد فراوانی نقابها بنویسد وای اسفا که...!!!!
آیا این خود دورویی نیست که مولانا را بواسطه شعر بودن جملاتش و... بدون تفکر بپذیریم و دیگری را ...
بهتر نیست وقتی حدیث، شعر، یا هر جمله ای را از هر فردی می خوانیم در موردش تفکر کنیم بدون آنکه به خالقش نگاهی بیندازیم. اگر بیاموزیم که در مورد جملات، نظرات و .... تفکر کنیم بدون آنکه خالق آنها را بشناسیم شاید کمی به معرفت واقعی نزدیک شویم وگرنه از نگاه کردن به دهان افراد، معرفتی برای ما حاصل نمی شود!!!