مجتبی حسین نژاد
8 یادداشت منتشر شدهتعریف شخصیت از دیدگاه روان شناسان غرب
تعریف شخصیت از دیدگاه روانشناسی غربی
در واقع امروزه تعریف واحدی از واژه شخصیت وجود ندارد و تعاریف و تعابیر گوناگونی توسط دانشمندان مختلف و نظریه پردازان گوناگون در قلمرو روان شناسی بوجود آمده است که هر کدام از آنها با توجه به جنبه های گوناگون از آدمی و تواناییها و رفتارهای وی تعریفی را ارائه می دهند. بعنوان نمونه بعضی از نظریه پردازان شخصیت با تاکید بر ارث و منشا ژنتیکی رفتارها و خصوصیات افراد و تفاوتهای فردی، در واقع به دنبال تبیینی فیزیولوژیک برای ویژگیهای شخصیتی هستند. گروهی دیگر بر رفتارهای ظاهری و قابل مشاهده افراد تاکید دارند و یا عده ای فرایندهای ناهشیار و غیرقابل مشاهده را مورد مطالعه و بررسی خویش قرار می دهد و همچنین گروهی هم بر روابط میان افراد در اجتماع توجه می کنند.
شلدون شخصیت را اینگونه تعریف می کند: تعریفی کل و جامع و مانع به نظر می رسد ، این است شخصیت سازمان پویای جنبه های ادراکی و انفعالی و ارادی و بدنی ( شکل بدن و اعمال حیاتی بدن ) فرد آدمی است»
آلپورت شخصیت را اینگونه تعریف می کند: شخصیت یعنی سازمان پویایی از سیستم های روان _ تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین می کند.
گیلفورد شخصیت را اینگونه تعریف می کند: شخصیت عبارت است از الگوی منحصر به فرد صفات شخصیتی است .
کتل شخصیت را اینگونه تعریف می کند: رگه های متمایز و جنبه های شخصیت ، جلوه های واقعی فرد است و باید آنها را واجد معنای روان شناختی دانست .
هیلگارد شخصیت را اینگونه تعریف می کند: الگوی معینی از رفتار و شیوه های تفکر که نحوه سازگاری شخص با محیط را تعیین می کند.
کمپبل شخصیت را اینگونه تعریف می کند: شخصیت، یعنی منش، خصوصیات و تا حدی الگوهای واکنش رفتاری قابل پیش بینی که هر فردی چه به صورت خودآگاه و چه به صورت ناخودآگاه، به عنوان سبک و شیوه زندگی از خود نشان می دهد. به عبارت دیگر، به مجموعه صفات هیجانی، رفتاری، منش و خصوصیاتی که در شرایط معمولی معرف شخص بوده و برای هر فردی نسبتا ثابت و قابل پیش بینی است، شخصیت اطلاق می شود.
کارل راجرز شخصیت را اینگونه تعریف می کند: شخصیت را یک خویشتن(self) سازمان یافته دایمی می داند که محور تمام تجربه های فرد است.
تعریف جامع از شخصیت :
مجموعه ای سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتا ثابت و پایدار که یک فرد را از افراد دیگر متمایز می سازد