عدم ممکن

1 آبان 1404 - خواندن 2 دقیقه - 98 بازدید



[محی الدین ابن عربی]

العدم للممکن، المتقدم بالحکم علی وجوده، لیس بمراد. لکن العدم الذی یقارنه حکما، حال وجوده- ان لو لم یکن الوجود لکان ذلک العدم منسحبا علیه- هو مراد حال وجود الممکن، لجواز استصحاب العدم له. و عدم الممکن، الذی لیس بمراد، هو الذی فی مقابله وجود الواجب لذاته. لان مرتبه الوجود المطلق، تقابل العدم الذی للممکن، اذ لیس له جواز وجود فی هذه المرتبه. و هذا فی وجود الالوهه لا غیر. (1)

___

عدم ممکن – آن عدمی که به واسطه ی حکم بر وجودش پیشی دارد – مراد نمی باشد، بلکه مراد آن عدمی است که از حیث حکم – در داخل وجودش – مقارن او می باشد (یعنی عدم، حال وجودش است)، چون اگر آن وجود نبود، آن عدم بر وی جاری بود، و این مراد از حال وجود ممکن می باشد – به جهت جایز بودن استصحاب و جاری گردیدن حکم عدم بر او – و آن عدم ممکنی که مراد نیست عبارت از عدمی است که در مقابل وجود واجب به ذات خود می باشد، زیرا مرتبه ی وجود مطلق، مقابل عدمی است که خاص ممکن است، چون وی را در این مرتبه جواز وجود نیست، و این تنها در وجود الوهیت است و بس، (2)

***

[یزدانپناه عسکری]

عدم ممکن، عدم حال وجودی است که از حیث حکم جواز داخل وجود و مستفاد ممکن در مجاورت آگاهی او با قرینه خارج است.

_____________

1 - محیی الدین بن عربی، الفتوحات المکیه (عثمان یحیی)، 14جلد، دار احیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1994 م. ج1 ؛ ص 201 (281/1)

2 - فتوحات مکیه، شیخ محی الدین ابن عربی ، ترجمه ، تعلیق ، محمد خواجوی- تهران : انتشارات مولی، 1383، جلد اول، صفحه 116 (281/1)