معرفی نظریه های توسعه در ایران و نظریه جدید بحران به علاوه یک(بخش پنجم). درس هایی از افتادن خیاط در کوزه واتوبوس هیلبرت

23 مهر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 27 بازدید

#اتوبوس هیلبرت به ما می آموزد که در دنیای بی نهایت، “صرفا اضافه کردن” یا #“جابه جایی سطحی” تغییر ماهیتی ایجاد نمی کند. #“ به علاوه یک” در نظریه بحران به علاوه یک، واقعیت جامعه ایران است که، به جای حل بحران ها، آن ها را بازتولید کرده و بر پیچیدگی وضعیت می افزاید. نظریه مذکور پیشنهاد می کند، برای شکستن این چرخه، نیاز به “به علاوه یک های” کیفی، عمیق و تحول آفرین داریم که برآمده از “فهم زیسته” و معطوف به “مقصد واقعی” باشند. " به علاوه یک"، در نظریه های توسعه حال حاضر، نگاه بدون کاربرد عملی نظریه در توسعه است. 

نگاهی که با واگذاری مشکلات به این و آن، خود را بری از مشکل می داند. 

کلی گویی نمی تواند نظریه توسعه تلقی شود. 

مشکل فرهنگی هست، 

دولت ناکارآمد است. 

نخبگان باید تقویت شوند.

نظام سیاسی ناکارآمد است.

نظام سیاسی باید تقویت شود.

...

با دقت در این نظرات، به تکراری بودن و نیز غیر کاربردی بودن آنها به دلیل عدم تعریف پارادایم های داخلی به عنوان یک اساس در نظریات اجتماعی و توسعه، می توان پی برد. به عقیده نگارنده و با تمام احترام برای اساتید محترم این حوزه، خود این امر، می تواند دلیلی بر اهمیت " به علاوه یک" در نظریه بحران به علاوه باشد. در اینجا ضعف (بحران) در نظریه پردازی را نمی توان با اضافه کردن یک کلمه " نظریه توسعه" به آن مرتفع نمود. این خود مصداقی از افتادن #" خیاط در کوزه" است. چرایی آن نیز بسیار ساده است. دولت چیست و در ایران چه معنایی دارد؟ منظور از نخبگان، چه نخبگانی ست؟مشکل فرهنگی یعنی چه؟...

مصداق این موضوع، این است که، شما وقتی می توانید ادعای داشتن فرزند کنی که قبل از آن همسری اختیار کرده باشی!... اینکه توسعه یک #فرمول جهانی دارد، کاملا درست است، اما شرط کافی نیست. شما نمی توانید در جایی از جهانی بودن سخن بگویی ودر جایی دیگر به فراخور شرایط موضوع به تجربه کشورهای دیگر واگذار کنید. اصولا تمام نظریات موجود به دلیل، عدم توجه به #پارادایم های بومی و گذر بی نظر به آن، دچار تناقض شده اند.