دانشگاه انسانی در عصر دیجیتال و جامعه اطلاعاتی

21 مهر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 37 بازدید

جهان امروز با گسترش ابزارهای دیجیتال، آموزش عالی را به سمت دسترسی بیشتر، تنوع روش ها و انعطاف زمانی برده است اما در کنار این مزایا، یک هزینه پنهان هم پرداخت کرده ایم، کم رنگ شدن ارتباط انسانی بین استاد و دانشجو.

تجربه کلاس های آنلاین و ترکیبی نشان می دهد حتی بهترین سامانه های آموزشی هم اگر با ارتباط انسانی گرم و حرفه ای همراه نباشند، به یادگیری سطحی، مشارکت پایین و نارضایتی منجر می شوند. پیام اصلی این یادداشت ساده است: کیفیت آموزش قبل از هر چیز به مهارت های ارتباطی مدرس وابسته است؛ مهارتی که فناوری باید آن را تقویت کند، نه جایگزینش شود.

برای روشن تر شدن موضوع، می توان به چند پایه نظری و تجربه جهانی اشاره کرد. مانوئل کاستلز با طرح «جامعه شبکه ای» توضیح می دهد که در عصر اطلاعات، قدرت در شبکه ها توزیع شده و دانشگاه ها باید از انتقال یک سویه دانش فاصله بگیرند و به یادگیری تعاملی و شبکه ای روی بیاورند. در آموزش از راه دور نیز گفته می شود فناوری تنها زمانی اثرگذار است که فاصله روانی بین مدرس و دانشجو کاهش پیدا کند. چارچوب «اجتماع پژوهش» نیز سه نوع «حضور» را برای یادگیری عمیق ضروری می داند:

۱. حضور اجتماعی (اعتماد و گرمای حضور)

۲. حضور شناختی (تفکر جمعی و معنا سازی)

۳. حضور آموزشی (طراحی و هدایت یادگیری)

پژوهش های آموزشی هم نشان داده اند که بازخورد موثر یکی از قوی ترین محرک های یادگیری است. یافته های جدید در آموزش حضوری و آنلاین تاکید می کنند که مهارت های ارتباطی حلقه گمشده بسیاری از کلاس های ترکیبی اند. ترجمه ساده این نکته برای دانشگاه های ما این است که فناوری باید در خدمت تعامل انسانی قرار بگیرد، و محور این تعامل، شش مهارت کلیدی مدرس است.

این «مدل شش وجهی» بر اساس مرور نظام مند منابع و تجربه های واقعی کلاس های حضوری و مجازی شکل گرفته و شامل این اجزاست:

۱. کلام روشن و روایت گر: گفتار شفاف، مثال های ساده و قاب گذاری موضوع به جای مباحث خشک.

۲. زبان بدن و نشانه های غیرکلامی: تماس چشمی، تن صدا، مکث به جا و مدیریت نگاه.

۳. شنیدن فعال: بازتاب دادن حرف دانشجو، پرسش باز و جمع بندی شنیده ها.

۴. همدلی حرفه ای: درک شرایط روانی و اجتماعی دانشجو و تصمیم های منصفانه کوچک.

۵. بازخورد موثر و به موقع: نشان دادن مسیر بعدی یادگیری به جای اعلام نمره خام.

۶. رهبری آموزشی: طراحی مسیر یادگیری، هدف گذاری روشن، سازمان دهی فعالیت گروهی و حفظ انگیزه کلاس.

این مهارت ها به هم پیوسته اند. کلام روشن بدون شنیدن فعال، یک طرفه می شود؛ همدلی بدون بازخورد، مبهم می ماند و رهبری آموزشی بدون حضور اجتماعی به مدیریت خشک تبدیل می شود. وقتی این شش بعد با هم عمل کنند، همان سه «حضور» در چارچوب اجتماع پژوهش شکل می گیرند: اجتماعی، شناختی و آموزشی.

ترجمه عملی این مدل، تصمیم های کوچک اما اثرگذار مدرس است:

در کلاس حضوری، یک آغاز جذاب و روایت گر برای هر جلسه، تقسیم بحث به بخش های کوتاه، نگاه عادلانه به همه دانشجویان و یک جمع بندی یک دقیقه ای در پایان.

در کلاس آنلاین، فعال کردن دوربین در بخش های مهم، استفاده از ابزارهای ساده دیجیتال (نظرسنجی، اتاق گفت وگو، تخته آنلاین)، طراحی تکالیف بازتاب یادگیری و ارسال بازخوردهای دقیق و کوتاه در فاصله زمانی نزدیک.

در این بین ذکر این نکته ضروری است که مهم تر از ابزار، شیوه استفاده از آن هاست، تکلیف کوتاه اما دقیق، بازخورد مختصر اما راهبردی و حضور گرم اما حرفه ای.

در سطح برنامه ریزی آموزشی هم چند اقدام ساده می تواند موثر باشد:

تعیین سه مهارت ارتباطی کلیدی برای هر درس و تمرین آن ها با فعالیت مشخص.

اختصاص بخشی از نمره به بازتاب یادگیری و بازخورد همتایان.

برگزاری کارگاه های کوتاه درباره بازخورد موثر و شنیدن فعال.

ایجاد بانک تجربه های موفق در دانشکده ها برای یادگیری از یکدیگر.

طراحی نیم رخ شایستگی مدرس بر اساس همین شش مهارت ارتباطی به عنوان مبنای توسعه حرفه ای.

در نهایت باید گفت کیفیت آموزش از سه بخش ساخته می شود: فناوری درست، طراحی درست و ارتباط درست. فناوری مسیر را کوتاه می کند، طراحی مسیر را روشن و ارتباط انسانی انگیزه ی حرکت در مسیر را می سازد. اگر بخواهیم کلاس هایمان (چه حضوری و چه آنلاین) به یادگیری عمیق برسند، باید محور کار را روی مهارت های ارتباطی مدرس بگذاریم. این مهارت ها آموختنی اند و تمرین های کوچک اما پیوسته می توانند به سرعت کلاس را متحول کنند، تحولاتی نظیر صدای واضح تر، چهره های درگیرتر، گفت وگوهای دقیق تر و در نهایت یادگیری های ماندگارتر. این همان جایی است که فناوری در خدمت انسان است و دانشگاه، دوباره «انسانی» می شود.