یادگیری زبان دوم از طریق رویکرد ساختارگرایی زبانی (SLT)
به نظر من، یادگیری زبان دوم می تواند از طریق استفاده از Structural Linguistic Theory (SLT) به شکل چشمگیری تقویت شود. این رویکرد بر آموزش نظام مند ساختارهای دستوری، الگوها و صورت های جمله ای تمرکز دارد. برخلاف رویکردهای ارتباطی یا مبتنی بر وظیفه، SLT بر شکل گیری عادت از طریق تکرار، تمرین های ساختاری و الگوهای زبانی تاکید می کند. من معتقدم این محیط ساختارمند به ویژه در مراحل اولیه یادگیری زبان، پایه ای محکم برای فراگیران فراهم می سازد.
با ارائه زبان در قالب الگوهای روشن، فراگیران با ساختار زبان آشنا می شوند و با اطمینان بیشتری جملات درست تولید می کنند. از نظر من، تمرین های کنترل شده موجب کاهش خطاها و افزایش خودکارسازی زبان می شود که این امر برای روانی گفتار ضروری است. علاوه بر این، رویکرد SLT به ویژه برای زبان آموزانی که در خارج از کلاس در معرض زبان هدف نیستند، فرصت ارزشمندی فراهم می کند تا صورت های صحیح را از طریق تکرار فراوان درونی سازی کنند.
با این حال، به باور من استفاده صرف از SLT کافی نیست. در حالی که این رویکرد توانایی دستوری را تقویت می کند، زبان آموزان همچنین به فرصت هایی برای برقراری ارتباط معنادار نیاز دارند. بنابراین، ادغام SLT با فعالیت های تعاملی مانند گفت وگو، ایفای نقش و وظایف واقعی می تواند محیط یادگیری متعادلی ایجاد کند.
در نهایت، من بر این باورم که رویکرد SLT همچنان در آموزش ساختارهای بنیادین و ارتقای دقت زبانی بسیار موثر است. هنگامی که با تکنیک های ارتباطی ترکیب شود، می تواند به زبان آموزان کمک کند تا هم اعتماد به نفس و هم شایستگی لازم برای استفاده روان و صحیح از زبان را به دست آورند.
محسن جامعی تازه کند محمدیه
مدرس و محقق زبان انگلیسی