آیا مقایسه ی فرزندان با دیگران، انگیزه ی پیشرفت را افزایش می دهد یا اعتمادبه نفس را کاهش می دهد؟

16 مهر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 27 بازدید

یکی از پرسش های کلیدی در حوزه ی تربیت و آموزش این است که آیا مقایسه ی فرزندان با دیگران باعث رشد و انگیزه می شود یا برعکس، اعتمادبه نفس و علاقه ی کودک به یادگیری را تضعیف می کند.

در بسیاری از خانواده ها، والدین فرزند خود را با همسالان، خواهر و برادران یا دانش آموزان دیگر مقایسه می کنند با این تصور که این کار باعث افزایش انگیزه و پیشرفت تحصیلی می شود. اما مطالعات روانشناسی تربیتی نشان می دهد که مقایسه ی مداوم و مستقیم، معمولا اثرات منفی بر اعتمادبه نفس و انگیزه ی درونی کودک دارد.

برای مثال:

  • وقتی والدین به فرزندشان می گویند: «چرا نمره ات از دوستت کمتر است؟»، کودک به جای تمرکز بر یادگیری و ارتقای مهارت ها، احساس ناکافی بودن پیدا می کند.
  • فرزندی که همیشه در مقایسه با خواهر یا برادر خود قرار می گیرد، ممکن است دچار اضطراب و فشار روانی شود و حتی تلاش هایش کاهش یابد، هرچند توانایی و استعداد کافی داشته باشد.
  • گاهی هم والدین از کودکان می خواهند سطح عملکردشان به استاندارد دیگران برسد و این توقع بالا، تمرکز بر پیشرفت فردی را کاهش می دهد و به جای ایجاد انگیزه، حس رقابت ناسالم و استرس تحصیلی را تقویت می کند.

در واقع، مقایسه با دیگران باعث می شود کودک بیشتر به «رقابت بیرونی» توجه کند تا «رشد فردی». نتیجه ی این رفتار غالبا کاهش اعتمادبه نفس، علاقه به مطالعه و انگیزه ی درونی یادگیری است. دانش آموزان چنین محیط هایی اغلب یا تلاش خود را کم می کنند یا تنها برای اجتناب از تنبیه یا سرزنش والدین می کوشند، نه به خاطر علاقه و انگیزه ی واقعی.

راهکارهای علمی و عملی برای کاهش اثرات منفی مقایسه عبارت اند از:

  1. مقایسه با گذشته ی خود کودک، نه با دیگران:
    تمرکز بر پیشرفت فردی، به کودک می آموزد که هر موفقیت کوچک، ارزشمند است و مسیر یادگیری اهمیت دارد.
  2. تحسین تلاش و پشتکار، نه صرفا نتیجه:
    تعریف از تلاش کودک حتی در صورت عدم موفقیت کامل، اعتمادبه نفس و انگیزه را تقویت می کند و او را به استمرار تلاش ترغیب می کند.
  3. ایجاد محیط یادگیری امن و حمایتگر:
    کودک باید بداند که اشتباه کردن بخشی طبیعی از فرآیند یادگیری است و تنبیه یا سرزنش مانع رشد او نمی شود.
  4. توجه به علاقه ها و استعدادهای فردی:
    والدین می توانند فرزندشان را بر اساس توانایی ها و علاقه هایش هدایت کنند و از مسیرهای یادگیری شخصی حمایت کنند، نه اینکه همه را با معیار دیگران بسنجند.
  5. استفاده از مثال های ملموس و تجربه های واقعی:
    برای نمونه، اگر کودکی در حل مسئله ای ضعف دارد، به جای مقایسه با همسالان، می توان مسیر یادگیری او را با تلاش های قبلی خودش مقایسه کرد تا رشد و پیشرفت ملموس شود.

در نهایت، موفقیت واقعی تحصیلی و رشد انگیزه ی درونی کودک به جای فشار و مقایسه با دیگران، در تمرکز بر پیشرفت فردی، تشویق تلاش و ایجاد محیط حمایتگر شکل می گیرد. کودکانی که چنین فضایی را تجربه می کنند، نه تنها اعتمادبه نفس بالاتری دارند، بلکه استقلال فکری و علاقه واقعی به یادگیری را نیز توسعه می دهند.