اثر روانی حذف چهار صفر از پول ملی در مقابل اثر روانی مکانیسم ماشه The psychological effect of removing four zeros from Iran's national currency versus the psychological effect of the trigger mechanism

16 مهر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 1861 بازدید

کاهش صفرهای پول ملی به تنهایی دوای درد تورم مزمن ایران نیست؛ کارشناسان معتقدند که یکی از بزرگترین اثرات کاهش صفرها، اثر روانی مثبت در جامعه است(در این مورد کارشناسان محترم اثر روانی را بسیار مهم می دانند)؛ همین کارشناسان معتقدند مکانیسم ماشه فقط اثر روانی منفی دارد وگرنه هیچگونه تاثیر واقعی در جامعه ندارد؛《 البته بگذریم که در روی زمین و در واقعیت، اثرات واقعی مکانیسم ماشه نه تنها با هر چشم غیر مسلح بلکه با هر چشم نابینایی هم قابل دیدن است.》و در این مورد کارشناسان محترم اثر روانی منفی را قابل اغماض می دانند؛ چنین تناقضاتی با کدامین فلسفه قابل توجیه است؟! برای کشورهایی چون ترکیه این روش، کاربردی و سودمند بوده زیرا تورم را در کنار کاهش صفر، تا حد زیادی مهار کردند و به اصلاح ساختار اقتصادی خود پرداختند! در کشور ما که تحت تحریم های شدید و مکانیسم ماشه است چگونه قرار است تورم کاهش یاید؟! با کدام پرتو درمانی یا چاقوی جراحی قرار است این تورمی که دچار متاستاز شده است را ریشه کن کرد؛ در کشوری با منابع عظیم چون ایران، وقتی قرار نیست، اداره کنندگانش به اصلاح ساختار اقتصادی و بانکداری بپردازند؛ قرار نیست با کشورهای ابر قدرت اقتصادی جهان، معاملات اقتصادی انجام دهند، قرار نیست به جذب سرمایه واقعی خارجی دست بزنند( ذکر این نکته ضروریست که دور زدن تحریم ها با فروش نفت به چین آن هم در ازای تخفیفی هنگفت و مبادله نفت با کالاهای بونجل و...نه جذب سرمایه است و نه صادرات، تنها سیاه چاله ایست که هر روز عمیقتر می گردد و اقتصاد ایران را به ورطه نابودی می کشاند)؛ و از ان مهمتر وقتی در حوالی سال 1357، توهم خودخواهانه، خودکفا شدن در همه چیز را در سر پروراندیم" چگونه می توان این غده تورم را از جامعه برداشت؟! واردات هوشمندانه چه بسا به نفع کشور است چرا که گاهی خودکفایی در بعضی زمینه ها هزاران برابر هزینه دارد و عین بی خردیست، مانند شخصی که تصمیم می گیرد همه کارهایش را خود انجام دهد؛ خودش خانه بسازد، خودش ماشین بسازد، خودش خودش را درمان کند، خودش گوشت و برنج و همه چیز و همه چیز را تولید کند! کدامین انسان خردمندی اینچنین تصمیم می گیرد و اصولا کدامین انسان زمینی توانایی این را دارد که در تمام مسائل خودکفا باشد؟( ذکر این نکته را ضروری می دانم که اگر حکومتی، روش های خردمندانه ای بکار گیرد، حتما در زمینه هایی که توانایی بالقوه خودکفا شدن را داشته باشد آن را به مرحله عمل و فعل خواهد رساند همانگونه که با بی خردی بسیاری از توانایی های بالقوه سرکوب خواهد شد)؟! با دعای رفع تورم و یا حرز تورم گشا؟؟!!! اکنون مسئولان اگر خوب بنگرند و بیندیشند به پاسخ سوال بالا رسیده ایم پاسخ این پرسش که دستاورد خودخواهی در خودکفایی تاکنون چه بوده؟!: یکی از دستاوردهای تصمیم به خودکفا شدن در همه موارد این است که اکنون کالاهایی را وارد کشور می کتیم که گفتنش تف سربالاست؛ برای تولید محصولاتی که نیاز به آب فراوان دارند اکنون در معرض بی آبی هستیم و.....؛ تومار سرطانی تورم با کاهش صفرهای پول ملی به تنهایی ریشه کن نمی شود؛ هر غده سرطانی با بکار گیری چندین روش موازی با هم از بین می رود؛ اگر قرار باشد که تنها صفرها را کاهش دهیم و بهبود تعاملات اقتصادی با ابرقدرتهای اقتصادی جهان، بهبوذ روابط بین المللی و اصلاح سیاست های خارجی و جذب سرمایه خارجی و... را بکار نبریم ،این تورم بزودی عود خواهد کرد و خیلی زود مجبور خواهیم بود که دوباره صفرها را به تیغ جراحی بسپاریم؛ تومار تورم مانند کیست بی خطری نیست که هر چند یکبار یک تیغ به آن زده در حالی که دوباره از ریشه اش جوانه می زند اما کاری هم به کارمان ندارد؛ دستکاری نادرست غده تورمی که دچار متاستاز شده باعث نابودی خواهد شد؛ کاش دیر نشده باشد!!!! اثر روانی چنین دستکاری های آماتور نه در مقابل اثر روانی مکانیسم ماشه بلکه در یک جبهه و همگی منفی خواهند بود و خدا بداد جامعه ای برسد که هم تومار تورم دارد و هم روانش فرسوده است!!!