عدالت جنسیتی در قانون خانواده؛ از کراهت تا بیمه مهریه

15 مهر 1404 - خواندن 4 دقیقه - 22 بازدید

چکیده:
قانون خانواده در ایران هنوز بیش از آن که بازتاب برابری و عدالت باشد، تکرار نگاهی مردمحور است که زن را در روابط خانوادگی «وابسته» و نه «دارای حق مستقل» می بیند. موضوعاتی چون کراهت زن از شوهر، بذل مهریه برای طلاق، یا حذف «عندالمطالبه» از عقدنامه ها، نشان می دهد که مسیر قانون گذاری از درک عمیق تجربه ی زنانه در زندگی مشترک فاصله دارد.
این یادداشت می کوشد نشان دهد چگونه مفهوم عدالت جنسیتی می تواند در قانون خانواده معنا پیدا کند، و چرا ایده «صندوق یا بیمه مهریه» ضرورتی برای حمایت از کرامت انسانی زنان است.

مقدمه

وقتی زنی از شوهر خود کراهت دارد، یعنی از زندگی با او رنج می کشد. این احساس ممکن است ناشی از خشونت، بی توجهی، خیانت یا حتی صرفا بی علاقگی باشد. اما قانون به او می گوید: برای رهایی باید مهریه ات را ببخشی.
در نتیجه، زن برای داشتن حق اولیه ی «نه گفتن» باید از حق مالی خود بگذرد. این همان نقطه ای است که عدالت جنسیتی از قانون خانواده حذف می شود.

تحلیل حقوقی

در طلاق به درخواست زن (خلع و مبارات)، شرط اساسی «بذل مال» است. یعنی زن در برابر آزادی، مال می دهد.
در حالی که در فلسفه ی حقوق، آزادی و کرامت نباید خریدنی باشد.
با حذف عبارت «عندالمطالبه» از مهریه و تبدیل آن به «عندالاستطاعه»، مهریه نیز از ضمانت اجرایی واقعی تهی شده است. نتیجه؟
زن، حتی پیش از ازدواج، در قرارداد ازدواجش با مردی روبه روست که اگر نخواهد یا نتواند بپردازد، او تقریبا هیچ ابزار قانونی ندارد.

پیامدهای روانی و اجتماعی

از دیدگاه روان شناسی خانواده، این وضعیت سه اثر عمده دارد:

  1. ناامنی روانی در ازدواج: وقتی زن بداند اگر روزی نخواهد بماند، باید برای آزادی اش هزینه بدهد، ازدواج از ابتدا به رابطه ای ناامن تبدیل می شود.
  2. فشار فرهنگی و خودسرزنشی: بسیاری از زنان در مواجهه با کراهت و دلزدگی، احساس گناه می کنند و می پندارند مشکل از آن آنهاست.
  3. تغییر در نگاه نسل جوان به ازدواج: زنان تحصیل کرده امروز ترجیح می دهند به جای عقد دائم، روابط موقت یا بدون ثبت را انتخاب کنند؛ چون قانون، امنیت عاطفی و مالی برایشان تضمین نمی کند.

راهکار پیشنهادی: بیمه یا صندوق مهریه

اگر قانون گذار واقعا به دنبال عدالت باشد، باید مهریه را از رابطه فردی زن و شوهر جدا کند و در قالب یک نظام حمایتی عمومی بازتعریف نماید:

  • تشکیل «صندوق مهریه» با پشتوانه ی بیمه ای یا ملی، تا زن بدون نیاز به مطالبه از شوهر، از حق خود بهره مند شود.
  • در این صورت، زندانیان مهریه نیز کاهش می یابند، و زن برای دریافت حقش نیازی به جنگ حقوقی یا بذل مهریه ندارد.
  • این سازوکار، نگاه انسانی تر و عقلانی تری به مفهوم «مهریه» می دهد؛ نه به عنوان تنبیه مرد، بلکه تضمین امنیت زن.

نتیجه گیری

عدالت جنسیتی در قانون خانواده یعنی درک متقابل از نیازهای دو جنس، نه قربانی کردن یکی برای آسودگی دیگری.
قانونی که به زن می گوید «یا بمان یا ببخش» در واقع زن را در دوگانگی میان عشق و کرامت قرار می دهد.
جامعه ای که می خواهد ازدواج پایدار باشد، باید به زن امنیت بدهد، نه ترس از فقر و طرد.
پیشنهاد من به عنوان یک روان شناس خانواده، بازنگری در سیاست های مهریه و طلاق با محور «بیمه مهریه» و «عدالت عاطفی» است.