تاملی فلسفی بر فیلم علت مرگ نامعلوم ؛ نماینده سینمای ایران در آکادمی اسکار

13 مهر 1404 - خواندن 3 دقیقه - 182 بازدید




در جهان بینی آلبر کامو، مرگ نه پایان طبیعی زندگی بلکه مواجهه انسان با بی معنایی هستی است ؛ «علت مرگ نامعلوم» دقیقا در همین نقطه ایستاده: مرگی بی دلیل و بی پیش زمینه. این مرگ تراژدی نیست بلکه رخدادی است که هیچ کس نمی داند با آن چه کند.

  • کامو در «بیگانه» می نویسد: «هیچ چیز مهم نیست.» در این فیلم نیز، مرگ مسافر اول ، ابتدا هیچ تغییری در جهان اطراف ایجاد نمی کند. شخصیت ها به مسیرشان ادامه می دهند، گویی مرگ هم بخشی از روزمرگی است.
  • این بی تفاوتی، نه از جنس قساوت، بلکه از جنس آگاهی است ؛ آگاهی به اینکه جهان، بی پاسخ است.

فیلم با مرگی آغاز می شود که نه علت دارد، نه پیامد. این مرگ، همچون مرگ در آثار کامو ، نه تراژدی است و نه حادثه ؛ بلکه رخدادی ست که هستی وجدان را از خواب روزمرگی بیدار می کند. شخصیت ها، در مواجهه با این مرگ، نه سوگواری می کنند، نه تحلیل؛ بلکه به مسیر خود ادامه می دهند، گویی مرگ نیز بخشی از زیست بی معناست.

در اینجا، مرگ نه پایان است، نه آغاز؛ بلکه شکافی ست در ساختار معنا. شکافی که مخاطب را وامی دارد بپرسد: اگر مرگ بی علت است، آیا زندگی نیز چنین است؟

جاده در مدیوم سینما ، استعاره ای ست از سفر درونی، تحول، و کشف. اما در علت مرگ نامعلوم، جاده نه به درون می رسد، نه به مقصد. شخصیت ها در حرکت اند، اما بی جهت؛ در گفت وگو اند، اما بی مضمون. این جاده، نه راه هستی، بلکه مسیر گریز از مواجهه با هستی ست.

فیلم ، جاده را به فضایی تهی بدل می کند ؛ فضایی که در آن ، انسان نه به خود می رسد، نه به دیگری.

در جهان سارتر ، انسان محکوم به آزادی ست ؛ اما این آزادی، مسئولیت می طلبد. شخصیت های فیلم آزادند ؛ آزاد در انتخاب، در گفتن، در رفتن. آن ها نه مسئول مرگ اند، نه مسئول زندگی ؛ 

فیلم، با نمایش این آزادی ، نقدی ست بر زیست مدرن؛ زیستی که در آن، انتخاب هست، اما جهت نیست؛ حرکت هست، اما مقصد نیست.

در جهانی که هر چیز به دنبال توجیه ، علت و معناست ، علت مرگ نامعلوم جسورانه از پاسخ دادن سر باز می زند.

راهیابی فیلم علت مرگ نامعلوم به آکادمی اسکار، پرسشی ست فلسفی: آیا جهان، آماده شنیدن زبان بی پاسخ است؟ 

این انتخاب ، تاییدی ست بر جسارت فیلم ؛ علت مرگ نامعلوم ، با سکوتش ، با مرگ بی علتش و با جاده بی مقصدش، جهانی را به تاملی تازه دعوت می کند و نمایش آن گامی ست در جهت بازشناسی زبان فلسفی در سینمای ایران.