میدان اصلی نبرد امروز جامعه، رسانه است

13 مهر 1404 - خواندن 5 دقیقه - 205 بازدید

میدان اصلی نبرد امروز جامعه، رسانه است

در جهان امروز، دیگر قدرت تنها در اختیار ارتش ها، سرمایه داران یا صاحبان منابع طبیعی نیست. قدرت واقعی در دست کسانی است که می توانند ذهن و باور مردم را شکل دهند. این واقعیت، رسانه را به میدان اصلی نبرد جوامع معاصر تبدیل کرده است؛ میدانی که در آن گلوله ای شلیک نمی شود، اما افکار و ارزش ها هر روز هدف قرار می گیرند. جنگ امروز، جنگ روایت هاست؛ نبردی بر سر تفسیر واقعیت، نه تصرف زمین.

در گذشته، برتری سیاسی و اقتصادی با تسلط بر منابع طبیعی، راه های ارتباطی یا مناطق جغرافیایی معنا پیدا می کرد. اما با گسترش فناوری های ارتباطی و رسانه های دیجیتال، میدان نبرد به فضای مجازی و ذهن انسان ها انتقال یافته است. امروز هر دولتی که بتواند افکار عمومی را به سوی خود جلب کند، حتی بدون برخورد فیزیکی، در بسیاری از منازعات پیروز می شود. در دنیایی که هر ثانیه هزاران پیام از طریق شبکه های اجتماعی، خبرگزاری ها و پلتفرم های هوشمند منتشر می شود، کنترل و هدایت ذهن ها از کنترل سرزمین ها مهم تر شده است.

رسانه در ظاهر ابزار اطلاع رسانی است، اما در عمل به یکی از پیچیده ترین ابزارهای قدرت نرم تبدیل شده است. رسانه ها با ترکیب داده، تصویر، احساس و تحلیل، می توانند واقعیت را بازسازی کنند و برداشت مردم از واقعیت را تغییر دهند. این همان «قدرت روایت» است که مرز میان آگاهی و فریب را بسیار باریک می کند. رسانه می تواند حقیقت را روشن سازد یا آن را در میان لایه ای از اخبار جهت دار پنهان کند. در این میان، آنچه اهمیت دارد، میزان آگاهی و سواد رسانه ای جامعه است.

قدرت رسانه تنها در انتقال پیام نیست، بلکه در قالب دادن به ذهن مخاطب است. رسانه های بزرگ جهانی با بهره گیری از روان شناسی اجتماعی، الگوریتم های داده محور و تحلیل احساسات جمعی، می کوشند جهت فکر کردن مردم را تعیین کنند. به همین دلیل، می توان گفت نبرد رسانه ای، نبردی برای تسلط بر آگاهی انسان است. کشوری که از این عرصه غافل بماند، هرچند از نظر اقتصادی و نظامی قدرتمند باشد، در نهایت از درون دچار فرسایش فکری و فرهنگی می شود.

در این میان، رسانه های داخلی هر کشور نقشی سرنوشت ساز دارند. اگر این رسانه ها منفعل، تک صدایی یا صرفا بازتاب دهنده پیام های رسمی باشند، میدان را به رقبا واگذار خواهند کرد. جامعه ای که روایت خود را تولید نکند، ناگزیر روایت دیگران را باور خواهد کرد. بنابراین، یکی از ضرورت های حیاتی امروز، تقویت توان روایت سازی بومی است؛ یعنی توانایی بیان واقعیت های ملی، فرهنگی و اجتماعی از زاویه دید خود جامعه، نه از دریچه ای که دیگران طراحی کرده اند.

اما نباید فراموش کرد که رسانه، هرقدر هم قدرتمند باشد، بدون مسئولیت اجتماعی می تواند به عاملی برای تخریب وحدت و اعتماد عمومی بدل شود. رسانه های حرفه ای باید میان «آگاهی بخشی» و «تحریک احساسات» تمایز قائل شوند. اخلاق رسانه ای، صداقت در اطلاع رسانی و پرهیز از تحریف واقعیت، اصولی اند که می توانند جامعه را از افتادن در دام عملیات روانی و جنگ ادراکی نجات دهند. رسانه مسئول باید به جای دامن زدن به تنش ها، در مسیر تقویت اعتماد عمومی و ترویج گفت وگو گام بردارد.

از سوی دیگر، برای مقابله با جنگ روایت ها، تنها اتکای به رسانه های رسمی کافی نیست. شهروندان باید به سپر دفاعی به نام «سواد رسانه ای» مجهز شوند. در عصر اطلاعات، کسی که توان تحلیل و تشخیص ندارد، قربانی حجم عظیم پیام های فریبنده می شود. آموزش تفکر انتقادی، تحلیل محتوا، و مهارت تشخیص اخبار جعلی باید از مدرسه تا دانشگاه به عنوان بخشی از آموزش عمومی ترویج یابد. امنیت امروز جامعه، تنها در گرو مرزهای جغرافیایی نیست؛ امنیت ذهنی و فرهنگی نیز به اندازه امنیت فیزیکی اهمیت دارد.

بنابراین، اگر امروز بپذیریم که رسانه میدان اصلی نبرد است، باید بپذیریم که این میدان نیازمند استراتژی، دانش و اخلاق است. جامعه ای که بتواند رسانه را نه ابزار تبلیغ، بلکه ابزار آگاهی بداند، جامعه ای است که در برابر هجمه های فکری مقاوم خواهد بود. رسانه ها باید به جای رقابت در هیاهو، در رقابت برای حقیقت پیروز شوند.

در نهایت، می توان گفت در دنیای امروز توپ و تانک تعیین کننده نیست، بلکه تصویر و کلمه اند که سرنوشت ملت ها را رقم می زنند. اگر رسانه در خدمت آگاهی، حقیقت و منافع ملی قرار گیرد، بزرگ ترین سلاح قدرت نرم و انسجام اجتماعی است. اما اگر در مسیر تحریف، هیجان سازی و تفرقه حرکت کند، می تواند به تهدیدی علیه آرامش جمعی بدل شود. آینده جوامع نه در میدان جنگ، بلکه در میدان رسانه رقم می خورد. و پیروز این میدان، نه کسی است که فریاد بلندتری دارد، بلکه آن است که روایت درست تر، صادق تر و انسانی تری از واقعیت ارائه می دهد.