دیالکتیک هویت معماری معاصر ایران

10 مهر 1404 - خواندن 2 دقیقه - 66 بازدید

پست مدرنیسم، وجه غالب باور زمانه ای است که تمامی کنش ها را دوباره قالب ریزی می کند؛ تا آن جا که قدرت متمرکز، جای خود را به کثرت گسسته داده، جلوه ای از معاصریت را آشکار می کند؛ که حاصل دیالکتیک هویت خود و دیگری است. از این رو، با بازنمایی سطوح مختلف هویت در معماری و کارکردهای بالقوه آن، به نوعی تجلی رئالیستی از یک معماری رادیکال دست می یابد؛ که به واسطه ابهام، گشودگی و تعین ناپذیری واقع گرایانه از تداوم در عین تغییر و نظم پس از بی نظمی، به گذرگاهی موقتی میان وضعیت های جایگزین منتج می شود؛ که به واسطه خاصیت تعاملی اش، در عملکردی برنامه محور و کاربردی و به دور از هویت شکنی، بر پیچیدگی موسمی آن وضعیتی تاکید می ورزد؛ که ناگزیر از رویداد است! لذا با زیرسوال بردن مکرر پیش فرض­ های مسئله، به طرح سوالات تازه ای می­ پردازد؛ که بر چگونگی امکان­ پذیری کاربست رئالیسم انتقادی در هویت بخشی به معماری معاصر ایران و کاربرد کالبدی دیالکتیک هویت در آن، دلالت دارد. بدین ترتیب پیامد جمع­ بندی متغیرهای علی در شرایط میانجی وضعیت موجود، رویدادی را رقم می زند؛ که در نگرشی بنیادی میان حقیقت (خودشیفتگی تا خودباختگی) و ماهیت (خودباوری) ایرانی، و در گفتمانی تاریخی میان بازخوانی آن­ چه هست و بازنمایی از آن چه که باید باشد، به صورت سلبی (و نه ایجابی)، در خوانشی از یک رئالیسم انتقادی، در حال «شدن» است و در ارزیابی خودانعکاسی از تفسیری بازخوردی، نحوه «بودن» را تعیین می نماید؛ حال آن که خود نامعین است.