اجل

1 دی 1402 - خواندن 2 دقیقه - 240 بازدید



[یزدانپناه عسکری]

اجل، درنگ در مواجهه نهایی انسان با بی کرانگی و چگونگی انشاء ممات یا تداوم حیات است، حیات حفظ مسمی و اسم تعیینی دسته شده موجودیت انسان است.

***

[شیخ اجل سعدی] (1)

شنیدم که می گفت و خون می گریست - ندانی که روز اجل کس نزیست؟

من آنم که در شیوه طعن و ضرب - به رستم در آموزم آداب حرب

چو بازوی بختم قوی حال بود - ستبری پیلم نمد می نمود

کنونم که در پنجه اقبیل نیست - نمد پیش تیرم کم از پیل نیست

به روز اجل نیزه جوشن درد - ز پیراهن بی اجل نگذرد

کرا تیغ قهر اجل در قفاست - برهنه ست اگر جوشنش چند لاست

ورش بخت یاور بود، دهر پشت - برهنه نشاید به ساطور کشت

نه دانا به سعی از اجل جان ببرد - نه نادان به ناساز خوردن بمرد

***

تصور مرگ به روح انسان اعتدال می بخشد. مرگ چراغ خاموش شتابان از قفا به سوی انسان می آید و نزدیک تر و نزدیک تر می شود. وهرگز توقف نمی کند.

کارآمدترین طریق زیستن، زندگی کردن در مقام جنگاوری است که آداب سلوک در حرب زندگی آموخته است .

__

1- بوستان سعدی - باب پنجم در رضا . اجل: بزرگوارتر

مسمی : اسم تعیینی دسته شده موجودیت انسان است.

88 + 7:99