اینستاگرام؛ ابزار حکمرانی شیطان مدرن و نفوذ اطلاعاتی بر انسان

7 مهر 1404 - خواندن 4 دقیقه - 129 بازدید

اینستاگرام؛ ابزار حکمرانی شیطان مدرن و نفوذ اطلاعاتی بر انسان

امروزه کمتر کسی را می توان یافت که نام اینستاگرام را نشنیده باشد. شبکه ای که در ابتدا تنها برای اشتراک عکس و ارتباطات ساده طراحی شد، امروز به یکی از پیچیده ترین ابزارهای مهندسی ذهن، تغییر سبک زندگی و نفوذ اطلاعاتی تبدیل شده است. پژوهش های بین المللی نشان می دهد که الگوریتم های این شبکه اجتماعی نه تنها سلایق کاربران را شکل می دهند، بلکه به طور خزنده، اراده و رفتار آنان را در مسیر مطلوب سرمایه داری جهانی و فرهنگ مصرف گرا هدایت می کنند.

طبق گزارش موسسه «Statista» در سال ۲۰۲۴، بیش از ۲ میلیارد نفر در جهان کاربر فعال اینستاگرام هستند. این حجم گسترده از کاربران بدین معناست که کوچک ترین تغییر در سیاست های محتوایی یا الگوریتمی این پلتفرم می تواند تاثیری مستقیم بر افکار عمومی جهانی داشته باشد. روان شناسان بارها هشدار داده اند که اعتیاد به این شبکه، به ویژه در میان جوانان، موجب افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی و نارضایتی از زندگی می شود. این همان حکمرانی نرم و نامرئی است که آرام آرام آزادی درونی انسان را سلب می کند.

از زاویه ای دیگر، اینستاگرام به شدت به مصرف گرایی، خودنمایی و رقابت بیمارگونه دامن زده است. میل به نمایش مداوم زندگی شخصی، رقابت بی پایان برای جلب لایک و فالوئر، و تاثیر این فضا بر ارزش گذاری اجتماعی افراد، انسان ها را از اصالت و معنویت دور ساخته و به اسارت ظواهر کشانده است. در چنین بستری، فرد بیش از آنکه «خود واقعی» را ببیند، تصویری مصنوعی از خویش را بازتولید می کند. بسیاری از متفکران این روند را «حکمرانی شیطان مدرن» توصیف کرده اند؛ شیطانی که نه با زور و اجبار، بلکه با جذابیت بصری و فریب، ذهن ها را مسحور و اراده ها را مقهور می سازد.

اما مسئله به همین جا ختم نمی شود. اینستاگرام تنها عرصه ای برای تغییر سبک زندگی نیست، بلکه به بستری قدرتمند برای جاسوسی سایبری و نفوذ اطلاعاتی بدل شده است. گزارش های متعدد نشان می دهد شرکت مادر اینستاگرام (متا)، دسترسی کامل به اطلاعات رفتاری کاربران دارد: موقعیت مکانی، عادت های خرید، علایق، شبکه ارتباطی و حتی حالات روحی افراد. این داده ها نه تنها برای اهداف اقتصادی، بلکه در سطحی کلان تر، در اختیار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی غربی قرار می گیرند. به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان امنیت ملی، اینستاگرام را «دروازه ای برای جاسوسی و مهندسی اجتماعی» می دانند.

در ایران و بسیاری از کشورهای دیگر نیز مشاهده شده که صفحات سازمان یافته در اینستاگرام، در بزنگاه های سیاسی و اجتماعی فعال می شوند تا افکار عمومی را جهت دهی کنند. این عملیات رسانه ای-روانی بخشی از جنگ ترکیبی است که با بهره گیری از قدرت الگوریتمی و جذابیت های بصری، ذهن و احساسات کاربران را نشانه می گیرد. خطر اصلی در اینجاست که کاربر عادی گمان می کند تنها سرگرم است، اما در حقیقت، همه داده های رفتاری او به طور منظم ذخیره، تحلیل و برای طراحی سناریوهای نفوذ و مدیریت افکار عمومی استفاده می شود.

پیامدهای فرهنگی و اجتماعی این شبکه نیز نگران کننده است: از تضعیف روابط خانوادگی تا ترویج سبک زندگی غیر بومی و الگوسازی های ناسالم. در بلندمدت، این روند منجر به استحاله هویتی، فروپاشی سرمایه اجتماعی و کاهش توان مقاومت فرهنگی جوامع خواهد شد. به بیان دیگر، اینستاگرام همان «چشم نامرئی» قدرت های فراملی است که در جیب هر کاربر جا گرفته و لحظه ای او را رها نمی کند.

برای مقابله با این تهدید، راهکارهای سطحی مانند ممنوعیت یا فیلترینگ کافی نیست. آنچه ضرورت دارد، دو اقدام مکمل است: نخست، ارتقای سواد رسانه ای و امنیتی جامعه تا کاربران بتوانند مخاطرات پنهان این فضا را درک کنند. دوم، تقویت و حمایت جدی از شبکه های اجتماعی بومی و امن که به جای وابستگی به غول های فناوری خارجی، داده های کاربران را در داخل کشور مدیریت کند.

اگر این اقدامات به موقع صورت نگیرد، اینستاگرام از یک ابزار ارتباطی ساده، به زنجیری برای «بردگی دیجیتال» بدل خواهد شد؛ بردگی ای که رهایی از آن بسیار دشوارتر از استعمارهای کلاسیک گذشته است. اکنون زمان بازاندیشی و چاره اندیشی فرا رسیده؛ چرا که فردا ممکن است دیر باشد.