غلام شبیر نعیم
3 یادداشت منتشر شدهدولت ضیاء الحق مصداق بارزحکمرانی ایدئولوژی محور در پاکستان
در تاریخ معاصر، قرن بیستم کشکمش ایدئولوژی ها خوانده می شود در این قرن ایدئولوژی های مختلف مانند،مارکسیسم،لیبرالیسم،فاشیسم و انارشیسم ظهور یافتند و بر جوامع مختلف، تاثیرات زیادی گذاشتند.دولت های ایدئولوژی محور مانند شوروی،مغولستان،چکلسواکی و...پدید آمدند و سلطه جویی و جبر سیاسی را ادامه دادند عملکرد کشور های کمونسیتی ایدئولوژی محور، موجب شد که ایدئولوژی نماد ظلم و ستم دانسته شود بعد از سقوط شوروی اصطلاح ایدئولوژی تقریبا متروک شد. ادوارد شیلز سال 1955 را، و دینیل بیل سال 1960 را، پایان ایدئولوژی دانستند. در مقابل آنان، طبق نظر برخی، هیچ فرد، گروه یا جامعه ای که فارغ از ایدئولوژی و ارزش های ایدئولوژیک باشد وجود ندارد بر این اساس هر گروهی می تواند مواضع ارزشی و اخلاقی داشته باشد ولی این برخورداری از ارزش ها و احکام خاص زمانی تبدیل به خطر می شود که همه واقعیت ها،وحقائق عالم بر اساس جهت گیری های سیاسی،اجتماعی و ایدئولوژیک تفسیر شود.
ایدئولوژی از آن اصطلاحاتی است که تا حالا از آن، یک تعریف کافی و واحدی ارایه داده نشده است این اصطلاح با توجه به سیاق های مختلف تعریف شده است. تری ایگلتون در کتاب "در آمدی بر ایدئولوژی" برخی تعریف های رایج را آورده است طبق فهرست او: ایدئولوژی یعنی فرایند تولید معنی،علایم و ارزش ها در زندگی اجتماعی؛ مجموعه ای از اندیشه های مختص گروه یا طبقه ی اجتماعی خاص؛اندیشه هایی که به مشروعیت بخشیدن به قدرت سیاسی مسلط یاری می رساند؛ارتباطی که منظما تحریف می شوند؛اشکالی از تفکر که بر اثر منافع اجتماعی بر انگیخته می شود؛توهم اجتماعا لازم؛ترکیب گفتمان و قدرت؛وسیله بیانی که در آن بازیگران آگاه اجتماعی جهان خود را می فهمند.( (ایگلتون،تری،در آمدی بر ایدئولوژی،19،20) تامپسون ایدئولوژی را پدیده فرهنگی می داند که با شبکه نمادین جامعه ارتباط پیدا می کند.(؛تامپسون،جان،ایدئولوژی و فرهنگ مدرن169) ایدئولوژی مجموعه تجلیات ذهنی است که همراه با ایجاد پیوند میان افراد پدیدار می شود. ،هر صورتی از آگاهی و شعور می تواند به مجرد آنکه وارد عمل سیاسی شد،جنبه ایدئولوژی به خود بگیرد.ایدئولوژی مترادف است با گفتار در رابطه با عمل سیاسی.(ژان بشلر،ایدئولوژی چیست؟ص،21،24.)
در جهان اسلام در قرن بیستم،پدیده ایدئولوژی ی، که کاملا غربی بود، مورد استقبال جدی واقع شد و بین نهضت های اسلامی اقبال بیشتری پیدا کرد این نهضت ها، برای شکل دهی گفتمان سیاسی،در حوزه فکری به ایدئولوژی، توجه ویژه ای کردند و اسلام را بعنوان ایدئولوژی مطرح کردند.البته کسانی که به دنبال اجرای شریعت و تاسیس حکومت اسلامی مورد نظر خود بودند آنان را ایدئولوژی در حوزه نظری خیلی کمک می کرد.برای رسیدن به انقلاب و تاسیس حکومت اسلامی، آنان در ایدئولوژی اسلامی، عقاید و افکار زیادی را مطرح کردند. تبدیل دین به یک ایدئولوژی سیاسی و اجتماعی در برخی کشور های اسلامی تحت تاثیر ایدئولوژی های مدرن شکل گرفته است .
ایدئولوژی دینی جنبه مثبت و منفی دارد جنبه مثبت آن استخراج یک برنامه سیاسی و حکومتی از دین است و جنبه منفی ایدئولوژی دینی توجیه و مبنا قرار دادن برای مشروعیت حکومت خود است. بر این اساس، بین بحث حکومت اسلامی و استفاده ابزازی از ایدئولوژی دینی فرق است. منظور از انتقاد ایدئولوژیک ضیا الحق به دین به هیچ وجه مخالفت با بحث حکومت اسلامی نیست بلکه انتقاد بر فهم و تلقی ضیاء الحق از دین است، که به دنبال مشروعیت و اسلامی نشان دادن دولت خود بود. هم چنین انتقاد برتلقی او به دین است او به دنبال این بود که حقیقت متعالی دینی را در چارچوب مواضع زود گذر سیاسی خود در آورد.
ضیاء الحق در 1924 در خانواده مذهبی به دنیا آمد پدرش مولوی اکبر علی در ارتش هند-بریطانیه کارمند غیر نظامی بود. او آموزش مقدماتی ارتش را در اکادمی نظامی در جالندهر و دهلی یاد گرفت. 1945 در ارتش هند پذیرفته شد بعد از استقلال هند به پاکستان هجرت کرد. در جنگ جهانی دوم در برما،ملایو و اندونزی خدماتی انجام داد. در 1964 م سرهنگ دوم شد و در استاف کالج کویته مربی منصوب شد.در 1969 به درجه سرهنگ رسید و سپس سر تیپ لشکر زرهی منصوب شد. در 1970 در ارتش شاه اردن هم برای سرکوبی فلسطینی ها خدماتی انجام داد و علمیات علیه فلسطینی ها را با موفقیت به پایان رساند. در سال 1973 به درجه سر لشکر رسید و در1975به درجه سپهبندی ارتقا یافته به فرماندهی سپاه مولتان منصوب شد.در 1976 ذوالفقار علی بوتو او را به درجه ژنرالی ارتقا داد و رئیس ستاد ارتش منصوب کرد.زمانی که در سال 1977بوتو متهم به تقلب در انتخابات شد،ضیاء الحق در کشور حکومت نظامی را اعلام کرد که تا مرگ او ادامه داشته است.
ضیاء الحق تمایلات مذهبی داشته است، خودش را سرباز اسلام معرفی می کرد به گفته طرفدارانش نماز شب خوان بوده است همین طور آثار مولانا مودودی را مطالعه می کرده است. او ظاهرا خیلی نجیب و شریف به نظر می رسید به کارمند های معمولی هم خیلی احترام می گذاشت مهمان های خود را بدرقه می کرد هر کس پیش او، پیشنهادی، نظری مطرح می کرد می گفت بله خیلی عالیه، ولی در عمل هر چی که خودش می خواست انجام می داد. برخی نیرنگ و فریبکاری را ویژگی شخصی او دانسته اند تا آنجا که کفش ذوالفقار علی بوتو را با دستمال خودش تمیز می کرد.ذوالفقار علی بوتو هم او را "میمون من" خطاب می کرده است.بوتو می گفت میمون من بیا پیش من، در جوابش می گفت از توجه و لطف شما خیلی ممنونم به هیچ وجه عصبانیت و خشم را برملا نمی کرد.
قبل از جریان انتصاب رییس ستاد ارتش،پیش ذوالفقار علی بوتو قرآن هدیه آورد و بهش گفت می خواهم بگویم که به شما همیشه وفادار خواهم ماند. بوتو هم گول خورد و بر ژنرال های ارشد او را ترجیح داده، رییس ارتش منصوب کرد. به وعده های خود وفا نمی کرد حتی وعده ها و قول های خود را فراموش می کرد. خیلی با هوش نبوده است حتی برخی گفته اند که مطلب سه بار تکرار می شد تا ایشون متوجه شود ولی می دانست برای اهداف سیاسی از اختلافات گروهی چگونه استفاده کند او مخالفان ذوالفقار علی بوتو را دور خود جمع کرد و به اهداف سیاسی خود رسید هم چنین می دانست چگونه از اسلام گرا ها برای رسیدن به قدرت استفاده کند برای جذب حمایت اسلام گرایان برنامه برپایی شریعت اسلامی را تعریف کرد ولی هدف اصلی او حفظ اقتدار خود بود دکتر اسرار احمد می گوید من ازش پرسیدم برای شما منافع اسلام با ارزش تر است یا منافع ارتش جواب داد.ارتش.
به گفته برخی ضیاء الحق تجمل گرا بوده است هم چنین حال نمی داشت پرونده ها و نامه های اداری را بخواند.همه پروندا ها را در دفترش جمع می کرد و امضا نمی کرد به گفته برخی در فنون جنگی زیرک بوده است.
دولت نظامی ضیاء الحق در پاکستان نمونه کامل دولت ایدئولوژی محور بوده است که در آن،سیاست،مذهب،اجتماع،فرهنگ،اقتصاد و دیگر امور تابع ایدئولوژی قرار داده شدند در نتیجه این حوزه ها به شدت آسیب دیدند .
در پاکستان فضای ایدئولوژیک از دهه 1950 وجود داشته است و سابقه آن به نهضت استقلال پاکستان بر می گردد. مثلا خیلی ها اعتقاد دارند که نهضت استقلال پاکستان از "نظریه دو ملت" نشآت گرفته است و موسس پاکستان محمد علی جناح به دنبال تاسیس حکومت دینی بوده است در مقابل آنان عده ای می گویند که محمد علی جناح به دنبال حکومت دینی نبوده است بلکه به دنبال تاسیس حکومت مدرن بوده است طبق دیدگاه آنان، جناح در تمام دوران زندگی خود برای پاکستان از کلمه ایدئولوژی استفاده نکرده است. مولانا مودودی، رییس جماعت اسلامی در ابتدا مخالف استقلال پاکستان بوده اند بعد از استقلال از هند به پاکستان هجرت کردند و خواستار برپایی نظام اسلامی در این کشور شدند.
در 1953 اولین بار اصطلاح"ایدئولوژی پاکستان" در این کشور شنیده شد،برخی گفتند دولت برای اداره کشور باید ایدئولوژی پاکستان را محور قرار دهد ولی ایدئولوژی پاکستان را تعریف نکردند فقط می گفتند مراد از آن اسلام است. بعد از این، حزب های مذهبی به ویژه جماعت اسلامی، ایدئولوژی پاکستان را برنامه اصلی خود قرار دادند.ژنرال ایوب خان (دوران حکومت 1958 تا 1969)رویکرد سیکولار داشته است او وقتی برخی حقوق خانواده را در کشور اجرا کرد مورد مخالفت اسلام گرایان واقع شد. برای این که حمایت اسلام گرایان را به دست بیاورد موسسه تحقیقات اسلامی و شورای ایدئولوژی اسلامی را تاسیس کرد.
در دوران حکومت، ژنرال یحیی خان(1969-1971)وزیر اطلاعاتش ژنرال شیر علی خان، ایدئولوژی پاکستان را با استفاده از دستگاه های دولتی، تبلیغ کرد. او در کتاب خود هم نوشت که پاکستان یک مملکت ایدئولوژی محور است هم چنین پاکستان دارای حکومت اسلامی است و حفاظت از مرز های ایدئولوژی مهم تر از حفاظت مرز های جغرافیای است. ماهیت ایدئولوژی پاکستان از 1953 تا حالا مبهم بوده است. پیروان این ایدئولوژی از دهه 50 تا حالا ایدئولوژی پاکستان را اسلام تفسیر می کنند.
ذوالفقار علی بوتو(1971-1977) هم بعد از فشار های جماعت اسلامی که ، نهضت اجرای نظام مصطفی ص، را علیه او آغاز کرده بود، مجبور شد که برای دست آوردن حمایت آن، دست به اقدامات ایدئولوژیک ، مانند تعطیل نایت کلاب ها،قمار خانه ها و ممنوعیت خرید و فروش شراب،تعطیل رسمی روز جمعه، رسمیت دادن به شورای ایدئولوژی اسلامی بعنوان نهاد قانونی ، بزند. ولی با این وجود ، جماعت اسلامی از تظاهرات دست بر نداشت سر انجام 5 جولایی 1977 ضیاء الحق،کودتا کرده، قدرت را به دست گرفت. البته در 1974 یک اقدام ایدئولوژیک،دولت بوتو، از طرف اسلام گرایان خیلی مورد تحسین قرار گرفت و آن هم اعلام غیر مسلمان بودن فرقه احمدی، بود بوتو قائل به تلفیق اسلام و سوسیالیسم بود شعار حزب او "اسلام دین ما،دموکراسی سیاست ما،و سوسیالیسم اقتصاد ما"بود.
ضیاء الحق(1977-1988) از فضای ایدئولوژیک در پاکستان نه تنها برای حفظ قدرت خود از همه بیشتر بهره برد بلکه در حکمرانی خود، ایدئولوژی را سر مشق قرار داد. ضیا الحق در 1981 یک متن درسی را بعنوان"،مطالعه پاکستان"در مراکز آموزشی الزامی کرد و در آن دیدگاه های مورد نظر دولت، تبلیغ می شد و به ایدئولوژی پاکستان خیلی توجه می شد و کسانی که ایدئولوژی پاکستان را قبول نداشتند نه تنها خاین خوانده می شدند بلکه شکنجه هم شدند در این دوران خیلی ها مجبور شدند از پاکستان به کشور های دیگر مهاجرت کنند.
ضیا الحق اولین کسی بود که ایدئولوژی پاکستان را جزو قانون اساسی قرار داد. برخی ماده های قانونی در قانون اساسی کشور، اضافه کرد مانند ماده های قانونی 62 و 63طبق آن، هر کس ایدئولوژی پاکستان را قبول نداشته باشد صادق و امین نیست و به آموزه های اسلامی آگاهی ندارد و مرتکب گناه کبیره است، هم چنین کسی که ایدئولوژی پاکستان را قبول ندارد نمی تواند در انتخاب مجلس شرکت کند. از ایدئولوژی پاکستان، در قانون اساسی تعریفی ارایه نشده است که بالاخر مراد از آن چیست.؟ البته از طرف راست گرا ها و به ویژه اسلام گرا ها درباره ایدئولوژی پاکستان زیاد سخن رفته است. کتاب هاو مقالاتی هم نوشتنه شده است و در آن مطالب شعار گونه را آورده اند مثلا می گویند پاکستان در جهان تنها کشوری است که بر اساس ایدئولوژی به وجود آمده است .
ضیا الحق با حمایت ویژه از تفسیر های ایدئولوژیک مولانا مودودی، جماعت اسلامی را در گرد خود جمع کرد و آنان را در دستگاه های دولتی راه داد جماعت اسلامی هم در نهضت اجرای نظام مصطفی او را کمک کرده بود تا کودتا کرده ذوالفقار علی بوتو را از قدرت برکنار کند.ضیاء الحق تفسیر های ایدئولوژیک های دینی، را مورد حمایت ویژه قرار داد تا او را در حفظ قدرت یاری کنند او بعد از کودتا خود را امیر المومنین خوانده هدف خود را اسلامی سازی کشور عنوان کرد ،فعالیت های احزاب سیاسی را ممنوع اعلام کرد،به جای افراد متخصص ،ایدئولوژیک های افراطی دینی را در مناصب سیاسی گماشت در نتیجه به نهاد های مختلف کشور، آسیب های جدی وارد شد.برای ابقا در قدرت همه پرسی را برگزار کرد در آن شرکت مردم نزدیک به 10 در صد بود برای این که نتایج را بالا نشان دهند به تقلب متوسل شدند.جمهوری خواهان مثلا رهبران جنبش ایم آر دی زندانی شدند و شکنجه می شدند دولت ایدئولوژی محور ضیا الحق مخالفین خود را دشمن ایدئولوژی پاکستان معرفی می کرد.
او با کمک عربستان ،در پاکستان مدارس دینی زیادی، تاسیس کرد البته این مدارس از فرقه خاص بودند و ایدئولوژی خاص را در جامعه تبلیغ می کردند.حمایت ویژه ضیاالحق از یک فرقه خاص موجب شد که فرقه های دیگر احساس ناامنی عدم کنند او برای فرقه های دیگر مانند شیعه محدودیت ها را ایجاد کرد مثلا استخدام های شیعه در نهاد های دولتی نسبت به دولت های پیش، خیلی کاهش پیدا کرد او با توجه به ایدئولوژی خاص خود گروه های مسلح را تشکیل داد که در کشور تروریسم را گسترش دادند و به وحدت اسلامی به شدت ضربه زدند.
با ورود شوروی در افغانستان ضیا الحق اعلام جهاد کرد و کشور را جبهه اصلی علیه شوروی قرار داد. در کشور مراکز آموزش نظامی باز شدند متون درسی برای مدارس دینی را دانشگاه های آمریکا طراحی می کردند.او هویت کشور را صبغه دینی داد برای هویت دینی لباس خاص برای خانم ها اجباری کرد ،در رادیو و تلویزیون برنامه های خاص اجرا می شد. نظام صلواه ،نظام زکوه،نظام آموزش و.. تعریف شدند در نظام صلوه همه موظف به نماز خواندن شدند در اداره های دولتی نماز اجباری شد کارمندان بدون وضو نماز می خواندند.روحانی های مساجد را دولت اداره می کرد در نظام زکوه به بانک ها مجوز داده شد که از دارایی های مردم زکواه را به اجبار بگیرند همین طور دادگاه های شرعی تاسیس شد .با اقدامات مذبور ایدئولوژی محور، ضیا الحق کشور را در جهان یک مرکز ایدئولوژیک افراطی به نام اسلام تبدیل کرد.
ضیاء الحق در طول دوره دولت خود به دنبال این بوده است که از سیاست گرفته تا فرهنگ،اقتصاد و نظام های مختلف اجتماعی،فرهنگی را اسلامی کند.ولی اقدامات ایدئولوژیک او نتیجه برعکس می داد اقدامات او کشور را با مشکلات جدی مواجهه کرد که متاسفانه این مشکلات تا امروز هم ادامه دارد علت این همه مشکلات این بوده است که او به جای مسائل اصلی فقط به مسایل جزیی و ایدئولوژیک و شعاری توجه می کرد.
ایدئولوژی محوری دولت او عوامل مختلفی دارد همان طور که قبلا ذکر شد او فضای ایدئولوژیک را از پیشروهای خود به ارث برد، حتی می توان گفت فضای ایدئولوژیک همیشه در پاکستان وجود داشته است. ژنرال های قبل از او، سعی می کردند که تسلط ارتش را بر کشور تثبیت کنند مهم ترین عامل ایدئولوژی محوری، دولت ضیا الحق همین بود او می خواست ارتش را نجات دهنده کشور معرفی کند برای نیل به این هدف لازم بود حمایت مردم لازم را کسب کند برای این هدف به دنبال اسلام گرایان رفت و ایدئولوژی مولانا مودودی را مورد حمایت دولت خود قرار داد اسلام گرایان هم او را مجاهد اسلام و امیر المومنین معرفی می کردند. عامل دیگر ایدئولوژی محوری جمهوریت ستیزی بوده است عمده ژنرال های ارتش به دنبال حذف جمهوری خواهان بودند تا این حد که ژنرال ایوب خان رسما می گفت مردم پاکستان از لحاظ شعور و آگاهی در حدی نیستند که به آنان حق رای داده شود ضیا الحق از ایدئولوژی پاکستان را برای شکنجه جمهوری خواهان ابزار قرار می داد می خواست آنان را از صحنه سیاست خارج کند. حتی او با توجه به واکنش های شدید بین المللی بعد از اعلام مجازات اعدام ذوالفقار علی بوتو،او را به دار آویخت.
حفظ قدرت و کسب مشروعیت هم عاملی بوده است که ضیا الحق را وادار به حکمرانی ایدئولوژی محوری می کرد.مردم پاکستان همیشه طرفدار نظام اسلامی بوده اند ضیا الحق هم در طول دوره ، با اقدامات ایدئولوژیک نشان می داد که به دنبال اجرای نظام اسلامی است یکی از عوامل مهم ایدئولوژی محوری دولت ضیا الحق اوضاع بین المللی بود در سطح بین الملل آمریکا به ضربه زدن حکومت ها و نهضت های چپ گرا بوده است در پاکستان وقتی دولت ذوالفقار علی بوتو سر کار آمد آمریکا از این دولت نا راحت بود چون او به دنبال وحدت جهان اسلام بود و رویکرد سوسیالیستی داشت، در این وضعیت در جریان جنبش نظام مصطفی آمریکاو ارتش پاکستان پشت قضیه بوده اند و از جماعت اسلامی علیه بوتو کمک کردند. همین طور وقتی شوروی در افغانستان حمله کرد آمریکا پروژه جهاد اسلامی را در دست گرفت و رژیم ضیا الحق هم از آمریکا خدمت شایانی کرده در کشورایدئولوژی جهادی را گسترش داد.
ایدئولوژی محوری دولت ضیا الحق پیامد های نا خوش آیند برای پاکستان داشته است در پاکستان افراط گرایی گسترش یافت،لشکر ها وگروه های نظامی که برای جهاد تشکیل شده بودند بعد از خروج روسیه از افغانستان در پاکستان تروریسم را گسترش دادند و امنیت ملی را ضربه شدید زدند با توجه به شعار ها برای اجرای نظام اسلامی وقتی برخی گروه های مسلح دیدند که در پاکستان نظام مورد نظر آنان پیاده نمی شود برای برپایی نظام اسلامی علیه کشور مبارزه مسلحانه را شروع کردند که متاسفانه این روند تا حالا ادامه دارد. ایدئولوژی محوری دولت ضیا الحق موجب شد که در کشور فرقه گرایی زیاد شود همین طور فرقه ها به جای این که بر هویت اسلامی توجه کنند هدف اصلی را تقویت هویت فرقه ای قرار دادند دخالت های کشور های بیگانه مانند آمریکا و عربستان در امور داخلی پاکستان یکی از پیامد های اقدامات ایدئولوژی محور ضیا الحق بوده است.
عمده اسلام گرایان مانند جماعت اسلامی و جمعیت علمای اسلام او را حمایت می کردند ولی نتوانست آموزه های اسلامی را در حوزه های مختلف مانند سیاست،فرهنگ،اقتصاد پیاده کند.ساختار ایدئولوژی دولت او، دارای منطق نبوده است بلکه متشکل از چند تا شعار بوده است برای همین نتوانست در حوزه عملی رهنمایی کند و مسایل و مشکلات کشور را حل کند این مشکل تا حالا ادامه دارد و به جایی اقدامات اساسی و درست دولت ها فقط به دنبال اقدامات ایدئولوژیک هستند
متاسفانه امروزه هم پاکستان به همان مسائل دچار است که در دوران دولت ضیا الحق بوده است به جای این که به چگونگی حکومت کردن توجه شود به ایدئولوژی محض توجه می شود و در نتیجه کشور تا حالا به آن اهداف نرسیده است که تاسیس کنندگان در پیش گرفته بودند افزون بر این ایدئولوژی محوری ضیا الحق تاثیرات عمیقی بر کشور و عامه مردم داشته است مثلا هنوز هم برخی جریان ها ضیا الحق را مجاهد اسلام و قهرمان اسلامی معرفی می کنند.امروزه عمده سیاستمداران و نظامیان به جای کار های اساسی و کارهای نتیجه بخش که موجب پیش رفت کشور شود از ایدئولوژی دم می زنند.