نظریه ای برای توسعه در ایران، مقایسه نظریه جدید بحران به علاوه یک با نظریات توسعه در ایران و برتری های آن (بخش اول)

4 مهر 1404 - خواندن 4 دقیقه - 29 بازدید

نگارنده (#حمیدرضا صفری، پیشنهاد دهنده نظریه توسعه جدید, تحت عنوان #بحران به علاوه یک که مدعی هستم کاملا بدیع و نوآورانه و به گونه ای برآیند تمام نظریات موجود از حیث پیدا کردن #حلقه مفقوده و رفع نقص این نظریه هاست) این سطور، با پی گیری یک سوال بسیار مهم حین و پس از تحصیلات اقتصاد آن هم، اگر نگوییم بهترین دانشگاه ایران، حداقل از نظر #اقتصاد، بلکه یکی دو و یا سه دانشگاه برتر ، یعنی دانشگاه تهران، پس از حدود بیست سال #تجربه زیسته و بازکاوی و #مهندسی معکوس مفاهیم وام گرفته از غرب بدون درک آنها(#تضاد مدرنیته و مدرنیزاسیون پس از ورود #مظاهر تمدن غرب پس از #مشروطه)، اکنون به جایگاهی از این نظر رسیده ام که می توانم با جرات و دفاع قاطع از نظریه توسعه بحران به علاوه یک، آنرا کاملترین نظریه بر مبنای اصول یک #نظریه استاندارد در معنای عام آن و بر اساس معیار فلسفی #لاکاتوش به معنای خاص آن، بنامم. در این یادداشت چند بخشی در نظر دارم با تشریح این نظریه به صورت مقایسه با نظریات موجود، ضمن معرفی این نظریه آنرا نیز به بوته نقد شما مخاطبان محترم قرار دهم. لازم به ذکر نیست که قیاس این نظریه با نظریات اساتید محترم این حوزه با حفظ شان و منزلت و جایگاه رفیع این عزیزان بوده و پیشاپیش با بیان این موضوع بر این جایگاه مهر تایید می گذارم.

سوال اصلی که همیشه مرا آزار می داد و با وجود کسب نمرات بالا در دانشگاه، این نمرات معیاری برای فهم خود از علوم اقتصادی نمی دانستم، این بود که، چرا دانش آموختگان این حوزه و به صورت کلی حوزه های علوم اجتماعی و انسانی، با وجود درک واقعیات پیرامونی ، این درک را نمی توانند به اندوخته های دانشگاه نسبت دهند؟ 

سوال بعدی این بود که چرا عمده سعی و کوشش و زمان دانشجویان و دانش آموختگان مصروف انطباق مفاهیم این حوزه با واقعیات جامعه صرف شده و با تاسف غالبا و شاید ۱۰۰ درصد وارد حوزه پس از آن یعنی کاربردی کردن آنرا نمی شوند. برای اثبات این موضوع عدم وجود حتی یک پژوهش کاربردی که به صورت واقعی و نه صوری از طرف بخش صنعت کشور تقاضا شده و در دانشگاه به آن پاسخ داده شده باشد، گواه تاسف بار این موضوع است،

در این #سلسله یادداشت ها، با بیان اهداف مورد نظر نگارنده در یادداشت های مرتبط با این بحث، مهم ترین دلیل عدم وجود نظریات کاربردی در این حوزه را ناشی از #توهم نظریه پردازی، که بر تمام ابعاد جامعه ( پس از مشروطه ) از جمله حوزه دانشگاه سایه افکنده دانسته و دلایل قاطعی را نیز بر آن ارایه می کنم.

در بخش دوم با بیان نظرات جناب آقای دکتر ﷼ محمودسریع القلم که حسب اتفاق مورد علاقه و احترام ویژه اینجانب هم هستند و البته با اذعان به شایستگی های ایشان، آرا و نظریات نوسعه نامبرده را با نگاه و حد دانایی خود تحلیل و آنرا با نظریه بحران به علاوه یک (حمیدرضا صفری) مقایسه کرده و بدون هیچ قضاوتی، قضاوت نهایی را به عهده مخاطبان و اساتید و اندیشمندان این حوزه وا می گذارم. دغدغه اصلی نگارنده این خواهد بود که به دلیل اهمیت موضوع مخاطبان عزیز فرصت کافی برای مطالعه بخش های این یادداشت داشته و نیز با بیان هدف بخش بعدی در یک بازه چند روزه، برای بخش بعد نیز آمادگی لازم را داشته باشند .

(پایان بخش اول)

برای آشنایی با مبانی اصلی نظریه بحران به علاوه یک پیش چاپ مقالات ایل را ملاحظه فرمایید

https://civilica.com/doc/2320340

https://civilica.com/doc/2307422

https://civilica.com/doc/2329773