عزلت مبارزه ای خصوصی از درون فرد

[محی الدین ابن عربی]
(صاحب عزلت و اسماء الهی به هر دو بخش معقول و منقول آن) صاحب عزلت کسی است که بدان چه از پروردگارش می رسد و می گیرد، عزلت اختیار می کند، بدون تخلق بدان چه حق تعالی در پندار عقل از اسماء الهی مشروع که اگر (حکم) شرع نبود، عقل، خداوند را بدان ها نمی نامید، منفرد و یگانه است، پس آن ها خاص حق تعالی است و خداوند انسان را بر آن ها سرشته است و وی را محل و مجلای آن ها قرار داده است، بنابراین او بدان ها نامیده می شود، و صاحب عزلت را امکان اعتزال از چنین اسماء الهی نمی باشد؛ باقی ماند قسم دیگر از اسماء الهی که (صاحب عزلت) از آن ها عزلت می گیرد، چون وی را از آن ها زیان می رسد، چنانکه خداوند می فرماید: « ذق انک انت العزیز الکریم = بچش! که تو همان نیرومند ارجمندی – دخان/49» و: «کذلک یطبع الله علی کل قلب متکبر جبار = خداوند بر قلب هر متکبر جباری چنین مهر می نهد – غافر/35» لذا صاحب عزلت از چنین اسماء الهی که در آن ها نکوهش – برای کسی که بدان ها نامیده شده و به حکم آن ها در عالم ظاهر شده است – می باشد عزلت و دوری می گزیند بنابراین حقیقت انسان «عائل = فقیر» است و عائل متکبر نمی باشد، زیرا (اگر تکبر ورزد) بدان چه که صفتش نیست ظاهر گشته است، از این روی خداوند بدو نمی نگرد، و او یکی از سه نفری است که خداوند در روز رستاخیز بدان ها نمی نگرد: پیرمرد زناکار، و پادشاه دروغ گو و فقیر مستکبر – این حدیث را مسلم در صحیحش نقل کرده است. (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
عزلت مبارزه ای خصوصی و بر آمده از درون و منفرد است، به سکوت مطلق و تنهایی نیاز دارد. تطهیر هم می بایست برآمده از درون باشد. عزلت، ایجاد فضا از درون برای شناخت جدید است.
_____________
1 - فتوحات مکیه جلد هفتم ، شیخ محی الدین ابن عربی ، ترجمه ، تعلیق ، محمد خواجوی- تهران : انتشارات مولی، 1383 صفحه 64
- [(صاحب العزله و الاسماء الالهیه بشطریها: المعقول و المنقول) فصاحب العزله هو الذی یعتزل بما هو له من ربه- من غیر تخلق- بما ینفرد به (الحق) فی زعم العقل من الاسماء الالهیه المشروعه، التی لو لا الشرع ما سمی العقل الله بها: فهی للحق! و قد جبل (الله) الانسان علیها و خلقه مجلی لها. فهو (- تعالی-) المسمی بها، و لا یتمکن له (- لصاحب العزله) الاعتزال عن مثل هذه الاسماء الالهیه. و بقی القسم الآخر من الاسماء الالهیه یعتزل عنها (صاحب العزله) لما یطرا علیه منها من الضرر، کما قال (تعالی):ذق انک انت العزیز الکریم! و قوله:کذلک یطبع الله علی کل قلب متکبر جبار!فیتعزل (صاحب العزله) عن مثل هذه الاسماء الالهیه لما فیها من الذم لمن تسمی بها و ظهر بحکمها فی العالم.- فالانسان حقیقته ان یکون" عائلا" و العائل لا یکون متکبرا، فانه ظهر بما لیس هو له بنعت، و لذلک لا ینظر الله الیه، و هو واحد من الثلاثه (الذین لا ینظر الله الیهم یوم القیامه):" الشیخ الزانی، و الملک الکذاب، و العائل المستکبر"- ذکره مسلم فی" صحیحه". (محیی الدین بن عربی، الفتوحات المکیه ،عثمان یحیی، 14جلد، دار احیاء التراث العربی - بیروت، چاپ: دوم، 1994 م. ج13، ص: 373،374)]
- الثلاثه لا ینظر الله الیهم یوم القیامه: الشیخ الزانی، والملک الکذاب، و العائل المستکبر