مدلهای رفتار سازمانی، مزایا، معایب و کاربردها

28 شهریور 1404 - خواندن 11 دقیقه - 22 بازدید

فهرست مطالب

- مرور کلی

- مدل رفتار سازمانی(OBM) چیست؟

- پنج مدل رفتار سازمانی

- مدل خودکامه

- مدل نگهداری

- مدل حمایتی

- مدل همکارانه

- مدل سیستمی

بهترین مدل رفتار سازمانی کدام است؟

مدل های رفتار سازمانی(OBM) به مدیریت و تعاملات کارکنان کمک می کنند. پنج مدل اصلی وجود دارد: مدل خودکامه (مبتنی بر قدرت)، مدل نگهداری (متمرکز بر امنیت)، مدل حمایتی (پشتیبانی از رهبری)، مدل همکارانه (مبتنی بر کار تیمی) و مدل سیستمی (جامع و اخلاقی).

هر یک از این مدل ها برای شرایط خاصی مناسب است؛ به عنوان مثال، مدل خودکامه در مواقع بحران و مدل همکارانه برای همکاری های تیمی کارآمد است. مدل سیستمی که بر اعتماد و رشد کارکنان تاکید دارد، برای محیط های کاری مدرن و پایدار بسیار مناسب است، اما بهترین انتخاب به اهداف و فرهنگ سازمان بستگی دارد.


مدل رفتار سازمانی (OBM) چیست؟

مدل رفتار سازمانی چارچوبی است که توسط آن میتوان تعامل بین کارکنان و مدیریت در یک سازمان را توضیح داد. این مدل ها به مدیران کمک می کنند تا رفتار کارکنان را درک، پیش بینی و تحت تاثیر قرار دهند و در نهایت کارایی و اثربخشی سازمان را بهبود بخشند. با مطالعه مدل های رفتار سازمانی، کسب وکارها می توانند نیروی کار خود را بهتر مدیریت کرده، بهره وری را افزایش دهند و محیط کاری مثبتی ایجاد کنند.

سازمان ها این مدل ها را در نظر می گیرند تا استراتژی های مدیریتی خود را با نیازهای خاص کارکنان، فرهنگ سازمانی و اهداف خود هماهنگ کنند. به عنوان مثال، برخی شرکت ها ممکن است بر کنترل اقتدارگرایانه تاکید کنند، در حالی که دیگران بر مشارکت کارکنان یا تامین امنیت اقتصادی تمرکز دارند. درک این مدل ها به رهبران این امکان را می دهد که مناسب ترین رویکرد را بر اساس اهداف سازمانی، ماهیت نیروی کار و محیط کسب وکار انتخاب یا تطبیق دهند. این توجه استراتژیک در ایجاد یک تیم با انگیزه، متعهد و با عملکرد بالا بسیار حیاتی است. 


در ادامه به توضیح هر یک از این مدل ها، مزایا و معایب آن ها و همچنین کاربردهایشان خواهیم پرداخت.


1- مدل خودکامه

مدل خودکامه بر اساس مفهوم قدرت بنا شده است، جایی که مدیریت کنترل قابل توجهی بر تصمیم گیری دارد و انتظار دارد کارکنان به طور دقیق از دستورات پیروی کنند. این مدل با یک ساختار سلسله مراتبی مشخص می شود، به طوری که رهبر یا مدیر در بالای هرم قرار دارد و تصمیماتی می گیرد که کارکنان باید بدون چون و چرا آنها را اجرا کنند. این مدل به طور تاریخی در صنایعی که نیاز به کارایی و انضباط بالا دارند، مانند تولید و عملیات نظامی، رایج بوده است.

مزایا:

- تصمیم گیری سریع: در شرایطی که نیاز به تصمیم گیری فوری وجود دارد، مدل خودکامه موثر است زیرا نیازی به مشاوره یا تایید طولانی نیست. کلام مدیر نهایی است و این امر اقدام سریع را تضمین می کند.

- راهنمایی واضح: کارکنان درک دقیقی از نقش های خود و انتظارات دارند که ابهامات و سردرگمی ها را کاهش می دهد.

معایب:

- روحیه پایین کارکنان: عدم مشارکت کارکنان می تواند منجر به احساس بیگانگی و نارضایتی شود. کارکنان ممکن است احساس کنند که ارزش کمتری دارند که می تواند به روحیه پایین و نرخ بالای ترک شغل منجر شود.

- سرکوب نوآوری: رویکرد از بالا به پایین خلاقیت و نوآوری را محدود می کند؛ زیرا کارکنان از به اشتراک گذاری ایده ها یا پیشنهاد راه حل های جدید دچار بی علاقگی می شوند.

چه موقع از این مدل استفاده کنیم؟

مدل خودکامه در محیط هایی که رعایت رویه های سخت ضروری است یا در زمان های بحران که نیاز به تصمیم گیری سریع وجود دارد، مناسب ترین گزینه است. این مدل در بخش هایی مانند تولید یا نظامی که دقت و انضباط ضروری است، به خوبی عمل می کند.

2- مدل نگهداری

مدل نگهداری بر تامین امنیت اقتصادی و ارائه مجموعه ای از مزایا به کارکنان تمرکز دارد و هدف آن ایجاد وفاداری و کاهش نارضایتی است. این رویکرد بر این اساس استوار است که وقتی نیازهای اساسی و امنیتی کارکنان به خوبی تامین شود، آن ها احساس تعلق و تعهد بیشتری به سازمان پیدا می کنند.

مزایا:

- افزایش وفاداری: با ارائه مزایای جامع، سازمان ها می توانند حس امنیت را در میان کارکنان تقویت کنند که منجر به افزایش وفاداری و کاهش نرخ ترک شغل می شود.

- نیروی کار پایدار: با تامین امنیت مالی و شغلی، کارکنان کمتر تمایل به ترک سازمان دارند که نتیجه آن نیروی کار پایدارتر و با تجربه تر است.

معایب:

- رضایت مندی: با گذشت زمان، کارکنان ممکن است دچار رضایت مندی شوند و به جای اینکه به بهبود عملکرد یا نوآوری بپردازند، بیشتر به مزایا توجه نشان دهند. 

- هزینه های بالا: ارائه مزایای گسترده می تواند هزینه بر باشد و ممکن است برای سازمان های کوچک یا آن هایی که منابع محدودی دارند، پایدار نباشد.

چه موقع از این مدل استفاده کنیم؟

مدل نگهداری برای سازمان هایی که هدفشان کاهش نرخ ترک شغل و افزایش رضایت کارکنان است، مناسب ترین گزینه است، به ویژه در صنایعی که حفظ کارکنان ماهر اهمیت دارد.

این مدل معمولا در بخش هایی مانند بهداشت و درمان، فناوری یا موسسات دولتی استفاده می شود، جایی که استخدام بلندمدت و وفاداری حیاتی است.


3- مدل حمایتی

مدل رفتار سازمانی حمایتی بر رهبری متمرکز است که کارکنان را تشویق و حمایت می کند و محیطی انگیزشی را ایجاد می نماید.

برخلاف مدل های خودکامه و نگهداری، این رویکرد بر پرورش استعدادها و آرزوهای کارکنان تاکید دارد که منجر به افزایش رضایت شغلی و عملکرد بهتر می شود. هدف این مدل برآورده کردن نیازهای بالاتر کارکنان، مانند احترام و خودتحقق یابی است.

مزایا:

- افزایش انگیزه: زمانی که کارکنان احساس حمایت و شناسایی می کنند، انگیزه درونی و رضایت شغلی آن ها افزایش می یابد که به بهبود عملکرد منجر می شود.

- محیط کار مثبت: یک جو حمایتی ارتباطات باز و اعتماد را تقویت می کند که می تواند به یک محیط کاری همکارانه و هماهنگ تر منجر شود.

معایب:

- نیاز به زمان: پیاده سازی مدل حمایتی نیاز به سرمایه گذاری زمان قابل توجهی از سوی مدیریت در زمینه آموزش، مشاوره و ارائه بازخورد دارد.

- پیاده سازی ناهماهنگ: موفقیت این مدل به مهارت های رهبری مدیران بستگی دارد و پیاده سازی ناهماهنگ در سراسر سازمان می تواند منجر به نتایج نامنظم شود.

چه موقع از این مدل استفاده کنیم؟

مدل حمایتی برای سازمان هایی که به نوآوری و توسعه کارکنان اهمیت می دهند، ایده آل است. این مدل به ویژه در صنایعی که خلاقیت، حل مسئله و بهبود مستمر حیاتی است، مانند شرکت های فناوری، موسسات آموزشی یا شرکت های مشاوره ای، بسیار موثر است.


4- مدل همکارانه

مدل همکارانه رفتار سازمانی بر اصل کار تیمی بنا شده است، جایی که مدیریت و کارکنان به عنوان شرکای همکار با یکدیگر کار می کنند. این مدل رویکردی برابری طلبانه را ترویج می دهد و حس مسئولیت مشترک و احترام متقابل را تقویت می کند. در این مدل، سازمان به عنوان یک تیم دیده می شود که هر عضو در موفقیت کلی آن سهم دارد.

مزایا:

- کار تیمی و همکاری: این مدل حس قوی تری از جامعه و شراکت را تشویق می کند که منجر به کار تیمی موثر و مسئولیت مشترک می شود.

- توانمندسازی: کارکنان احساس توانمندی می کنند و بیشتر تمایل دارند که ابتکار عمل را به دست بگیرند و مالکیت کار خود را بر عهده بگیرند که به افزایش رضایت شغلی منجر می شود.

معایب:

- ابهام در نقش ها: بدون ساختارهای سلسله مراتبی واضح، کارکنان ممکن است در مورد نقش ها و مسئولیت های خود دچار سردرگمی شوند که می تواند به بروز تعارضات منجر شود.

- نیاز به رهبری قوی: موفقیت پیاده سازی این مدل به رهبری ماهر بستگی دارد تا مشارکت را متعادل کرده و تمرکز بر اهداف سازمانی را حفظ کند.

چه موقع از این مدل استفاده کنیم؟

مدل همکارانه برای سازمان هایی که بر همکاری و نوآوری تاکید دارند، مناسب ترین گزینه است.

این مدل معمولا در محیط های تحقیق و توسعه، شرکت های پروژه محور یا صنایعی که به خلاقیت جمعی و حل مسئله وابسته اند، مانند شرکت های تبلیغاتی یا طراحی، استفاده می شود.


5- مدل سیستمی

مدل سیستمی مدرن ترین رویکرد در رفتار سازمانی است که بر وابستگی متقابل تمام اجزای سازمان تاکید دارد. این مدل سازمان را به عنوان سیستمی از اجزای مرتبط که به سوی اهداف مشترک کار می کنند، می بیند. مدل سیستمی بر اعتماد، همدلی و شیوه های اخلاقی تاکید دارد و هدف آن برآورده کردن طیف وسیعی از نیازهای کارکنان، از نیازهای اساسی تا خودتحقق یابی است.

مزایا:

- توسعه جامع: با توجه به نیازهای گسترده کارکنان، این مدل رفاه کلی و رشد حرفه ای را ترویج می کند.

- فرهنگ کاری اخلاقی: تاکید بر اعتماد و شیوه های اخلاقی، فرهنگ سازمانی مثبت و پایداری را ایجاد می کند.

معایب:

- پیاده سازی پیچیده: ایجاد و حفظ یک مدل سیستمی نیاز به تغییر فرهنگی عمیق و تعهد در تمام سطوح سازمان دارد.

- نیاز به منابع زیاد: این مدل به سرمایه گذاری قابل توجهی در زمینه آموزش، توسعه و ابتکارات فرهنگی نیاز دارد که ممکن است برای همه سازمان ها قابل اجرا نباشد.

چه موقع از این مدل استفاده کنیم؟

مدل سیستمی برای سازمان هایی که به ایجاد نیروی کار پایدار، اخلاقی و بسیار متعهد متعهد هستند، ایده آل است.

این مدل در صنایعی که در آن ها مشارکت بلندمدت کارکنان و فرهنگ کاری مثبت حیاتی است، مانند سازمان های غیرانتفاعی، موسسات آموزشی یا شرکت هایی با مسئولیت اجتماعی شرکتی قوی، به خوبی عمل می کند.


کدام مدل رفتار سازمانی بهترین است؟

پاسخ مشخصی برای اینکه کدام مدل رفتار سازمانی بهترین است وجود ندارد، زیرا اثربخشی یک مدل به عوامل مختلفی مانند اهداف سازمان، صنعت، نیروی کار و فرهنگ بستگی دارد. با این حال، در محیط های کاری مدرن و پویا، مدل سیستمی اغلب به عنوان جامع ترین و موثرترین مدل شناخته می شود. مدل سیستمی بهترین است زیرا به طیف وسیعی از نیازهای کارکنان، از امنیت اساسی تا خودتحقق یابی، پاسخ می دهد و فرهنگی از اعتماد، همدلی و شیوه های اخلاقی را ترویج می کند. این مدل توسعه جامع را تشویق می کند که نه تنها رفاه کارکنان را افزایش می دهد، بلکه مشارکت، نوآوری و وفاداری را نیز تقویت می کند. سازمان هایی که این مدل را اتخاذ می کنند، معمولا رشد پایدار و محیط کاری مثبتی را تجربه می کنند. با این حال، در شرایط خاص، ممکن است مدل های دیگری مناسب تر باشند. به عنوان مثال، مدل خودکامه در مواقع بحران که نیاز به تصمیم گیری سریع است، عملکرد خوبی دارد، در حالی که مدل حمایتی در صنایع خلاقانه بهتر عمل می کند.در نهایت، بهترین مدل باید با شرایط منحصر به فرد سازمان و اهداف استراتژیک بلندمدت آن هم راستا باشد.


گردآورنده و مترجم محمد فروهر. پژوهشگر، مترجم، مولف و مدرس رفتار سازمانی


ارتباط با من: 09120243627 و farvahar482@yhoo.coom