بررسی نقاب ویران کننده مذهب بر چهره سیاست

28 شهریور 1404 - خواندن 3 دقیقه - 2364 بازدید

انسان از تمام جهات موجود پیچیده ایست، در این نوشتار، به بررسی نقاب هایی که هر کدام از افراد جامعه به چهره می زنند می پردازم، نقاب هایی که گاهی آنقدر ضخیم می شوند که هیچگونه نمی توان به لایه های زیرین آن رخنه کرد؛ انسان تنها زمانی می تواند بدون نقاب باشد که از همه جهات ذهنی، روحی و... آنچنان قوی باشد که حضور او بدون نقاب در جامعه منجر به آسیب دیدگیش نشود؛ انسانی که نقاب اخلاق بر چهره دارد در زیر نقاب خود بی اخلاقی را پنهان کرده، انسانی که نقاب مهربانی به جهره دارد در زیر نقاب خود بی رحمی را پنهان کرده و... گاهی مذهب نقابیست برای پوشاندن بی اخلاقی ها؛ در جامعه ای که بعضی عملکردها مثل اختلاس، لواط و... جرم محسوب می شود؛ افرادی در پس نقاب مذهب به انجامش می پردازند و از آنجایی که تعداد چنین نقاب هایی، بسیار است و هر کدام از نقاب داران مجبورند برای حفظ نقاب های خود به حفظ نقاب دیگرانی امثال خود، کمک نماید،هیچ آبی از آبی تکان نمی خورد؛ در چنین جامعه ای دورویی و گاه چند رویی، رکن اصلی، موجودیت است؛ انسانهای ضعیف ترجیح می دهند در پس نقاب خود به کارها و افکار دلخواهشان جامع عمل بپوشانند و به قول معروف در ظاهر امر،حفظ حرمت نمایند اما انسانهای قوی؛ نیازی به نقاب ندارند و کار و فکر دلخواهشان را بدون ترس انجام داده و بیان می کنند؛ مسئله مهم این است: در صورتی که کاری اشتباه و غیراخلاقی بدون نقاب انجام شود؛ افراد جامعه می توانند با آن به مخالفت بپردازند و با منطق طرف مقابل را قانع کرده که کارش غیر اخلاقیست و یا او را با مجازات، متنبه کنند؛ اما وقتی کارهای غیر اخلاقی در پس نقاب مذهب انجام می شود؛ صاحبان نقاب تنها در پی مخفی کردن آن هستند و هیچ اصلاحی ممکن نیست. بهمین خاطر است که بهتر است دین از سیاست جدا باشد چراکه نقاب مذهب خطرناکترین نقاب موجود برای انسانهای ضعیف و فاسد است و سیاست با نقاب مذهب ویران کننده جامعه است. تفسیر آنچه که در مذاهب به آن اشاره شده دست انسانهای فاسد را بازتر از آنی می گذارد که قانون گردنشان را به دست طناب بسپارد؛ هرچند نگارنده این متن هیچگاه معتقد به آویزان شدن به این طناب نیست!!!