مباحث فقهی کاشت ناخن و لاک زدن

17 شهریور 1404 - خواندن 17 دقیقه - 51 بازدید

مباحث فقهی کاشت ناخن و لاک زدن

نویسنده : مهدی سلمانی


بحث از کاشت و لاک ناخن به خودی خود اهمیت ندارد و موضوعی نیست که فقه بخواهد در آن ورود پیدا کند زیرا که اساسا فقه موضوع ساز نیست بلکه موضوع در عالم خارج متولد می شود و فقیه نسبت بین این موضوع خارجی با نصوص را می سنجد و می گوید این حلال است یا حرام است یا مباه است و امثال ذالک . پس فقه نمی آید سیگار تولید کند بلکه در عالم خارج متولد می شود و بعد فقها بحث میکنند که سیگار کشیدن حرام است یا حلال است یا مکروه است یا مثال امروزی تر ، دولت مدرن هم همین است که در عالم خارج متولد می شود و هیچ تعارضی با دین هم ندارند بلکه مانند آن است که از فقه بپرسیم نظرت را در مورد اومانیسم و سوسیالیسم و کمونیسم و ایندیویجوآلیسم و ... بگو ؟ قطعا او هم میگوید به من چه ربطی دارد ! فقه در مورد چیزی نظر می دهد که بنای شرعی داشته باشد . ما چیزی به اسم آزادی مطلق نداریم ، چه در اسلام و چه در غرب . اگر دقت کرده باشید آبشخور اندیشه حقوق بشر را هم ببینید که بخشی از آن سنت مسیحت است . پس آزادی مطلق در هیچ کجای دنیا نداریم و اگر کسی ادعای آزادی دارد باید دو سوال اساسی که مبنای شروع بحث است را بپرسید ، یک) آزادی از چه چیزی ؟ دو) آزادی برای چه چیزی ؟ و از طرفی هم قانون باید متناسب با رفتار های اجتماعی باشد به عنوان مثال وقتی مردم حجاب اجباری را قبول ندارند و شما آن را به قانون تبدیل کنید ، آیا فکر نمی کنند که هرج و مرج و آنارشیسم اتفاق میافتد ؟ اما زمانی که این موضوع با بحث وضو و غسل همراه شود میتوان به لحاظ فقهی پیرامون آن گفتگو کرد . از این جهت موضوع اهمیت پیدا میکند چه اینکه زنان نمازخوان زیادی هستند که در بحث وضو و غسل خود با کاشت و لاک ناخن درگیر هستند . بنده قرار است که مختصرا یک تحلیل فقهی ارائه دهم و سپس فتاوای فقیهان را پیرامون این موضوع نشان دهم تا به یک نتیجه گیری کلی برسیم .

نکته اول در روایاتی بیان شده که « افض علی راسک و جسدک » {۱} یا « ثم یفیض الماء علی جسده » {۲} . حال جسد یک معنای عرفی و یک معنای دینی و فقهی دارد . جسد در عرف همان است که ما به ظاهر میبینیم مثلا جسد یک فردی که فوت شده یا به قتل رسیده که در ادامه آن مباحث حقوق کیفری را به دنبال دارد همانند پرونده های کیفری یا فیلم هایی که در این زمینه ساخته شده است همچون پوست شیر و گناه فرشته و... اما جسد در دین و فقه به معنای اعضایی است که حیات دارند یعنی درد را احساس میکنند اما اعضایی که حیات ندارند و به عبارتی ( لا تحله الحیاه ) هستند ، بنا بر روایاتی جسد محسوب نمی شوند {۳} . در موضوع ناخن ، هیچ روایت معتبری وجود ندارد که بگوید ناخن جزء جسد هست یا نیست و فقیهان در این مورد احتمالا یا به عرف رجوع کرده اند یا به ظواهر برخی روایاتی که گفتند آب در غسل یا وضو باید به پوست برسد . حال اگر مطابق دلالت عرف ، ناخن جزئی از جسد باشد ، یعنی مانع بودن یا نبودن کاشت یا لاک را هم عرف تعیین می کند ؟ یا اگر نظر عرف در طی چند سال یا چند نسل تغییر کرد ، حکم شرعی هم تغییر میکند ؟ قطعا برخی فقیهان چنین لوازمی را نمی پذیرند ؛ هرچند به لحاظ عرفی ، ناخن همانند موی زنان جزء جسد محسوب نمیشود زیراکه در فقه سنتی آنچه زن باید بپوشاند ، عورت است و عورت تمام جسد او است و به تصریح فقیهان موی جزء جسد محسوب نمی شود . به عنوان مثال ، فاضل هندی یکی از فقهای مشهور شیعه ، باور دارد که پوشاندن موی سر و گوش ها برای زنان واجب نیست و چهار دلیل می آورد : اول اصالت برائت ؛ از این جهت که دلایل صریحی برای واجب بودن پوشاندن موی سر ، وجود ندارد . دوم شرط نبودن پوشاندن موی سر و گوش ها در مستندات روایی . سوم گوش یا جزو صورت ، یا عضوی مستقل است . چهارم موی بلند جزو سر نیست تا پوشاندنش واجب باشد . یا مثلا دو روایت وجود دارد . در روایت اول عبدالله بن بکیر از امام جعفر صادق نقل کرده که : « لا باس ان تصلی المراه المسلمه و لیس علی راسها قناع » ( اگر زن مسلمان بر سرش روسری نباشد و نماز بخواند، اشکالی ندارد ) {۴} . در روایت دوم همان راوی از امام جعفرصادق نقل کرده است : « لا باس بالمراه المسلمه الحره ان تصلی و هی مکشوفه الراس » ( اگر زن مسلمان آزاد، سرش برهنه و بدون پوشش باشد و نماز بخواند، اشکالی ندارد ) {۵} . بر اساس همین روایات ، ابن جنید اسکافی یکی از فقهای قرن چهارم قمری ، فتوا داده که اگر زنان بدون روسری نماز بخوانند ، نمازشان صحیح است . {۶} . ابن براج هم به چنین پوشاندنی باور نداشته است {۷} . فقیهان دیگر هم چنین بوده اند ، محقق عاملی اشاره می کند در بیان اکثر فقهای شیعه ، سخنی از پوشاندن موی سر نیست ، به این دلیل که موی را جزء جسد حساب نمی کرده اند {۸} .

همین ادعا را محقق سبزواری هم بیان کرده و خود فتوای به وجوب پوشاندن موی سر نداده است {۹} . فقهای معاصر هم مانند حسینی روحانی و طباطبایی قمی این ادعا را تکرار کردند {۱۰} . آیت الله موسوی خویی و منتظری واجب بودن پوشاندن موی سر در فقه را ، دارای نظرات مختلفی دانسته اند {۱۱} . محقق نراقی نیز باور دارد اگر موی زنان بلندتر از محدوده کاسه سر باشد ، آن موی آویزان پوشاندنش واجب نیست {۱۲} . اما اکثر فقیهان معاصر از اکثر فقیهان متقدم و پیش از خود تبعیت نکردند و پوشاندن موی سر در نماز را واجب دانسته اند {۱۳} ، هرچند در مقابل فقیهان متعددی از معاصران ، پوشاندن موی را به کل واجب ندانستند . احمد عابدینی بیان کرده که پوشاندن موی سر ، اگر خلاف مصالح عرفی نباشد ، واجب نیست {۱۴} ، نیز کمال حیدری ، در رای غیر رسمی خود ، بیان کرده که هرچند حجاب بر اساس آیات و روایات است اما مطابق با بافت فرهنگی و اطلاعات آن زمان تشریع شده و بر اساس فرهنگ شکل گرفته است . لذا احکامی که مطابق فرهنگ شکل گرفته اند قابلیت نقض شدن در جوامع دیگر را دارند {۱۵} . اما به لحاظ علمی ، ناخن ، نه پوست است و نه استخوان بلکه یک دستگاه پوششی برای انگشتان است که فاقد عصب یا خون رسانی است . لذا در مباحث فقهی ذیل این سوال قرار میگیرد که اگر ناخن جزء اعضای حیات دار نباشند چه باید کرد ؟ پاسخ این است که در بحث فقهی ، فقها ناخن را جزء جسد محسوب نکرده اند {۱۶} . لذا فقهایی گفته اند ناخن جزء مواردی است که در فرد مرده پاک است و نیاز به غسل دادن آن نیست {۱۷} .
نکته دوم بر اساس بحث روایی و فقهی ناخن حیات نداشته و لوازم آن را هم دارد ، مثلا نجاست پذیر نیست ؛ از همین رو جزء جسد محسوب نمیشود در نتیجه در اینجا میتوانیم به اصل برائت و اصل اباحه رجوع کنیم . اصل برائت میگوید هر گاه مکلف در حکمی تردید کرد باید آن را کنار بگذارد که مانند همین را در اصل ۳۶ قانون اساسی داریم و اصل اباحه چنین است که همه چیز حلال است مگر آنکه خلاف آن ثابت شود .
نکته سوم را فرض کنید ناخن حیات ندارد اما عرفا جزء جسد محسوب می شود ، روایات هم گفته اند آب باید بر روی جسد ریخته شود . حال شما یک جسد عرفی دارید که مصادیقی از اجزاء وضو و غسل را معین میکند و یک جسد عرفی دارید که عرف آن را برای زیبایی خود نیاز دارد . به عبارتی میان این دو تعارض وجود دارد چراکه عرف میگوید ناخن جزء جسد است اما من عرف برای زیبا بودنم ، به این جسد یا این جزء از جسد مثل ناخن ، نیاز دارم زیرا در قرآن کریم فرموده شده است که « یا بنی آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد » ( ای فرزندان آدم در موقع هر عبادتی زینت های خود را برخود برگیرید ) {۱۸} . یا روایاتی بیان کرده اند : « ان الله جمیل و یحب الجمال » ( زیبایی و زینت بخشی از آن در همین جسد نمایان میشود ) {۱۹} . حال زنی که به دنبال این زیبایی جسد خود رفته آیا باید برای هر وعده نماز و غسل ، لاک و کاشت ناخن یا حتی مژه مصنوعی خود را پاک و حذف کند ؟ قطعا زیرا این کار موجب مشقت و عسر و و بنا به قرآن کریم ، هیچ حرجی در دین وجود ندارد و اگر حرجی ایجاد شد ، حک دینی لغو میشود « وما جعل علیکم فی الدین من حرج » حرج است . {۲۰}
نکته چهارم وقتی در روایاتی که دیدید بیان شده باید در غسل یا وضو جسد شسته شود ، آیا جسد به جزئیت آن است یا ظاهر ؟ به عبارتی از نظر شرع یا عرف ، جسد با تمام جزئیات آن جسد است یا ظاهر آن ؟ یعنی جسدی که به چشم میبینیم نه زیر تلسکوپ و تخیلات مان ؟ عرف قطعا جسد را با این جزئیات قبول ندارد بلکه ظاهر آن را ملاک میداند علاوه بر این مطابق روایتی از « زراره بن اعین » همین که مکلف به روی ظاهر اعضایی که موی دارد آب بریزد کافی است ، به عبارتی جسد همین ظاهر است . حال با توجه به این نکته وقتی جسد ظاهر آن باشد متعلقات جسد هم جزء همین ظاهر محسوب می شود . یعنی آن مواردی که تعلق به جسد پیدا میکنند و چه بسا مدت طولانی ای مثلا یکی دو ماه این تعلق طول می کشد جزء همین ظاهر خواهد بود .

دسته اول فقها از حرمت مطلق است که این فقها مانند فتوای محمدصادق حسینی روحانی و محمدعلی علوی باور دارند که کاشت و لاک ناخن مطلقا حرام است یا مطلقا وضو و غسل را باطل میکند و هیچ قید و بندی را در این خصوص نپذیرفته اند .
دسته دوم از فقها در جمع بین حرمت و اجبار است که این دسته از فقها مانند کمال حیدری و صادق شیرازی و حسین مظاهری و... باور دارند کاشت ناخن به خودی خود حرام بوده و وضوء و غسل با آن هم باطل است مگر اینکه فرد مجبور به چنین کاری باشد مثلا در تصادف یا حادثه ای ناخناش آسیب ببیند و برای شرکت در جامعه و مجامع یا مجالس یا حتی تهدید شوهر به طلاق و.... نیازمند کاشت ناخن باشد .
دسته سوم فقها در جمع بین حرمت و جبیره است که فقهای این دسته مانند جعفر سبحانی تبریزی و محمدتقی بهجت و... باور دارند کاشت ناخن حرام است زیرا از باب مقدمه مانع برای وضو و غسل ایجاد می کند . حال اگر کسی چنین حرامی را انجام داد وظیفه اش این است برای وضو یا غسل آن را رفع کند اما اگر برای رفع این مانع دچار مشکل و مشقت بود میتواند وضو و غسل جبیره بگیرد .
دسته چهارم از فقها در جواز مقید است که این فقها مانند محمدتقی دیباجی اصفهانی و... باور دارند کاشت و لاک ناخن صرفا مانع برای شستن دست و بدن در غسل و وضو هستند اما اگر مکلف صرفا در وضو دو انگشت کوچک پا را برای مسح کاشت و لاک نکند مشکلی نیست اما مابقی انگشتان دست و پا باطل کننده است .
دسته پنجم از فقها در جواز ضمنی همراه جبیره است که این فقها مانند یوسف صانعی و محمد یثربی کاشانی و محمود هاشمی شاهرودی و جواد فاضل لنکرانی و موسی شبیری زنجانی و رهبری ( آیت الله خامنه ای ) و... باور دارند کاشت و لاک ناخن به خودی خود حرام نیست یعنی اگر هم ضرورتی نباشد و کسی آن را انجام داد چنانکه ممکن باشد رفع مانع کند اما اگر مشقت ایجاد میشود وضو و غسل را جبیره انجام دهد . باید برای غسل و وضو آن را برطرف کند مگر آنکه مستلزم مشقت زیاد باشد .

دسته ششم از فقها در جواز ضمنی و وضوی عادی است که فقهای این دسته مانند مکارم شیرازی و... همان باور دسته پنجم را دارند یعنی میگویند کاشت و لاک ناخن به خودی خود حرام نیست اگر مکلف توانست رفع مانع کند و اگر نتوانست و دچار مشقت بود نیازی به جبیره هم نیست تنها وضوی عادی بگیرد .
دسته هفتم از فقها در جواز و صلاح دید مکلف است که فقهای این دسته مانند احمد عابدینی نجف آبادی و... باور دارند کاشت و لاک ناخن حرام نیست و اگر مکلف خواست و صلاح دید رفع مانع کند و در این صلاح دید نیازمند ایجاد مشقت هم نیست و اگر نخواست به صورت جبیره وضو و غسل بگیرد .
دسته هشتم از فقها در جواز مطلق است که فقهای این دسته مانند مهدی هادوی تهرانی و... باور دارند کاشت و لاک ناخن جایز است و اگر کسی انجام داد نیازی نیست آن را در موقع وضو و غسل رفع نماید همچنین نیاز به جبیره هم وجود ندارد .

حال دو حالت وجود دارد : یک) هر فرد رجوع کند به فتوای مرجع تقلید و یا فقیه مورد نظر خود دو) فردی مرجع تقلیدش از دسته ای است که می گوید کاشت ناخن و لاک هم حرام است و هم باطل کننده نماز ، ولی مکلف این نظر مرجع را قبول ندارد ، چه کند ؟ فقه در این مورد هم راه کار دارد و می گوید در موارد خاصی که اختلاف نظر هست شما میتوانید در آن موضوع ، از فتوای فقیه دیگری استفاده کنید به شرطی که دچار اشتباه نشوید یعنی در اینجا مکلف می تواند رجوع کند به فتوای فقهایی که مطلق حرام و باطل نمی دانند ، پس از نظر فقهی هیچ فردی مطلقا حق ندارد به فردی که ناخن کاشته یا لاک زده یا چادر برای نماز ندارد گیر بدهد که حتما باید از فلان فتوا بهره مند شوید .

نکته پایانی این است که در این موارد هم فقها تصریح کرده اند که آب باید به پوست برسد در حالی که ناخن ، پوست محسوب نمیشود و این یک خطای شناختی است .

منابع )

{۱} _ وسائل الشیعه ، ج۲ ، ص۳۲۰
{۲} _ تهذیب الاحکام ، ج۱ ، ص۱۳۲
{۳} _ تهذیب الاحکام ، ج۲ ، ص۳۶۸
{۴} _ الاستبصار ، ج۱ ، ص۳۸۹
{۵} _ تهذیب الاحکام ، ج۲ ، ص۲۱۸
{۶} _ مجموعه فتاوی ابن جنید ، ص۵۲
{۷} _ مستمسک العروهالوثقی ، ج۵ ، ص۲۵۵
{۸} _ مدارک الاحکام ، ج۳ ، ص۱۸۸
{۹} _ کفایه الاحکام، ج۱، ص۸۱
{۱۰} _ مبانی منهاج الصالحین ، ج۴ ، ص۱۹۸ / فقه الصادق ، ج۴ ، ص۲۲۵
{۱۱} _ المستند فی شرح العروهالوثقی ، ج۱۲ ، ص۹۶ / رساله استفتائات ، ج۲ ، ص۳۵۴
{۱۲} _ مستند الشیعه ، ج۴ ، ص۲۴۶
{۱۳} _ توضیح المسائل جامع ، ج۱ ، م۱۰۴۹
{۱۴} _ توضیح المسائل ، م۱۲۲۲
{۱۵} _ درس خارج فقه فقه المراه ، جلسه ۱۰
{۱۶} _ الدروس الشرعیه ، ج۳ ، ص۱۵ / العروه الوثقی ، ج۱ ، ص۵۲
{۱۷} _ موقع السیستانی ، الاستفتاءات ، المیته
{۱۸} _ آیه ۳۱ سوره اعراف
{۱۹} _ تفسیرالعیاشی ، ج۲ ، ص۱۴
{۲۰} _ آیه ۷۸ سوره حج