دیاگرام آوانگارد "از جفری کیپنس تا پیتر کوک"

12 شهریور 1404 - خواندن 3 دقیقه - 43 بازدید

هر چقدر معماری به تجربه گرایی و تلاش برای شکستن مرز های معمول آغشته می شود به یک تفکر رادیکال و معماری آوانگارد نزدیک تر می شود. معماری می تواند مولد مباحث جدید و زمینه ساز تحول در درک ما از ساختن فضا باشد و این چیزیست که بنظر می رسد از دیاگرام های معماری جفری کیپنس1 و بهرام شیردل شکل می گیرد. کیپنس فرم را به محتوا نزدیک می کند، به طوری که معماری بیانگر ایده های بیرون از معماری باشد. برای مثال در یک مصاحبه از او خواندم که وقتی معماری پست مدرن نتوانست مشکلات دیاگرام مدرن را حل کند به همین دلیل آن ها سراغ ایده های فرمی و تازه ای می روند که با دیاگرام زاها حدید2 و دیاگرام شیء برشی خط و ربط دارد.3برای همین هم با خانه فارنزوث4 مثالی می آورد؛ اگر فرض کنیم هدف دیاگرام مدرن در پروژه ی میس ایجاد میدانی با پتانسیل های برابر بوده باشد پس تمام فضاها، فضاهای اصلی هستند و اینگونه هیچ تمایزی وجود ندارد. این جالب ترین دستاورد مدرنیسم بنظر می رسید اما همچنان سطحی بود. در واقع پس از این پست مدرنیسم سعی کرد تا با دیوار های کاذب مسئله ی بالا را حل کند اما دیاگرام آوانگارد بود که توانست در نهایت با ایده ی زاها یکی از سطوح مکعب را به سمت دیگری کج کند یا با ایده ی شیء برشی سطوح بهم پیوسته ای به وجود بیاورد که در عین وفاداری به معماری مدرن، مسئله ی تمایز فضایی را به سادگی حل کند.5 سیر رشد این شیوه ی طراحی با دغدغه ی درجه بندی فضایی شروع شد، وارد دیکانستراکتیویسم6 و بعد از آن وارد سطوح پیوسته شد. اگر کمی به عقب بریم؛ شاهد هستیم که لوکوربوزیه7 با دیاگرام مدرن بخاطر شیوه ی ساخت جدید با اسکلت و سازه های قابی به طور خود به خود اتاق ایجاد می کرد پس قابل درک است که از نگاه کیپنس، پست مدرنیسم فقط دیوار های جداکننده الحاق کرد که هیچ نقش سازه ای هم نداشت. با اینحال دغدغه ی معماران آوانگارد توجه به ویژگی های فضایی درون ساختمان با درک دیاگرام فضای باز و پلان آزاد مدرن، یا به به طور جزئی، گرید8 در خانه ی دوم اینو9 بود.

روی دیگری از دیاگرام های آوانگارد روی کاغذ در ساحت ساخته نشدن با آرکی گرام10 در اواخر قرن بیستم با کلاژهای انتقادی آغاز شد و تا ترسیمات لبوس وودز 11 ادامه یافت. ریشه ی روش آن ها را نیم قرن قبل، پیش از جنگ های جهانی می توانیم در فوتوریسم12 و بعد از جنگ در دادا های پوچ گرا13 جست و جو کرد. چرا که در عین تخیلی بودن راه حل های طعنه آمیزی برای انسان مدرن تصویر کرد. در انتها من این بحث را در حد یک یادداشت باز کردم و امیدوارم فرصت فراهم شود تا در متون بعدی به شاخه های بیشتری از دیاگرام آوانگارد بپردازم چون این روند در آثار طراحان اشیاء، معمار ان علاقه مند به فلسفه و دیگران هم اتفاق افتاده که به ناچار از آن عبور کردم.