پرورش استعدادها ؟

13 آذر 1402 - خواندن 6 دقیقه - 534 بازدید




یکی از استعدادهایی که به طور طبیعی در نهاد انسانها وجود دارد و در پرتو تربیت آشکار میگردد استعداد اجتماعی شدن است ؟




فرزندان بشر وقتی از مادر متولد می شوند قابل پذیرش زندگی اجتماعی هستند ولی تنها وجود آن قابلیت برای اجتماعی شدن آنان کافی نیست بلکه باید طفل را با خلق و خوی اجتماعی پرورش داد و روشهای معاشرت با مردم و طرز سازگاری با محیط را به وی آموخت و بدین وسیله آن استعداد طبیعی را از قوه به فعلیت آورد .

بعضی از حشرات مثل موریانه و زنبور عسل به طور طبیعی زندگی جمعی دارند و مانند انسان با هم تشریک مساعی میکنند و در تمام دوران حیات به همکاری یکدیگر نیازمندند . با این تفاوت که حشرات در شناختن وظائف همکاری و تشخیص برنامه های همزیستی احتیاج به فرا گرفتن صفات اکتسابی ندارند بلکه وظیفه شناسی به طور غریزی در وجودشان شکفته می شود و هر حشره ای خود به خود از برنامه ای که در زندگی جمعی باید انجام دهد آگاه می گردد و به هدایت تکوینی پروردگار ، خود را با محیط زندگی خویش منطبق می سازد .

ولی در انسان تنها استعداد اجتماعی شدن ، طبیعی است و برای اینکه آن استعداد شکل عملی به خود بگیرد و مورد بهره برداری واقع شود باید قدم به قدم تمام وظائف زندگی اجتماعی را به فرزندان یاد داد و از راه تربیت ، آنان را برای سازش با محیط مجهز ساخت .

《 هر نوزادی هنگامی که چشم به جهان می گشاید فقط قوا و استعدادهایی محدود دارد که در پرتو آن می تواند تبدیل به انسان گردد . به تدریج بر اثر تجربیات مختلفی ، به قول جامعه شناسان ( اجتماعی ) می گردد . مراد از اجتماعی شدن کیفیتی است که در نتیجه آن آدمی یک عضو مثبت در جامعه ای می گردد که در آن به دنیا آمده است و به موجب آداب و رسوم و سنن آن جامعه رفتار میکند .》طفل از زمان ولادت تا پایان ایام بلوغ ، دوران کودکی خود را طی می کنند و در خلال این مدت طولانی ضمن اینکه بدن ناتوانش توانا میشود و قوای جسم و جانش به نسبت نیرومند میگردند استعداد اجتماعیش نیز به تدریج فعلیت پیدا میکند .به خلقیات اجتماعی و صفات سازگاری محیط متخلق می گردد و برای همکاری با مردم و زندگی در جامعه آماده می شود .

گرچه شرایط محیط طبیعی به مقدار قابل ملاحظه ای در ساختن خلق و خوی آدمی موثر است و هر انسانی با صفات و خلقیات متناسب با محیط طبیعی خود بار می آید . ولی عامل بسیار موثر که استعداد اجتماعی طفل را به فعلیت میآورد شخصیت کودک را پایه گذاری می کند و او را به صفات خوب یا بد اجتماعی متصف میسازد محیط تربیتی او است . 

فرزندان بشر صفات اجتماعی خود را از کسانی فرا میگیرند که از دوران کودکی تا ایام جوانی در محیط های مختلف خانواده و آموزشگاه و کوی و برزن به طور متناوب با آنان در تماس بوده و از رفتار و گفتارشان سرمشق گرفته اند . 

خلقیات خوب یا بد اجتماعی و صفات سازگاری با محیط ، به دو صورت در ضمیر فرزندان بشر مستقر می شود و استعداد اجتماعی شدن آنان را به فعلیت می آورد : یکی دانسته و به طور آگاه و دیگری ندانسته و به صورت نا آگاه .

بعضی از صفات اجتماعی است که مربیان و اطرافیان کودک به او می آموزند و مکرر به وی خاطر نشان می کنند و طفل نیز با توجه و آگاهی ، آنها را فرا میگیرد و عملا به کار می بندد . رفته رفته بر اثر تکرار به آن صفات عادت می کنند و در آینده برنامه ی زندگی اجتماعیش می گردد .

مثل آنکه مادر به طفل میگوید همیشه پاکیزه باش ، دست و صورتت را بشوی ، در حضور دگران درست بنشین و زیاد صحبت نکن . یا آموزگار به نو آموز میگوید دست در کیف همکلاسی ات نکن ، همبازیت را آزار مده ، به معلم احترام کن ، در کلاس مودب باش و کارهایی نظائر اینها .

بعضی از صفات است که طفل بدون آنکه به وی بیاموزند یا خودش خواسته باشد به طور ناخودآگاه از محیط خانه و مدرسه و کوچه و بازار یاد میگیرد و ندانسته با آن خلقیات متخلق میشود . مثلا در خانه ای که پدر و مادر ترسو هستند ، در خانه ای که والدین و اطرافیان کودک خرافی و معتقد به موهومات باشند ، در آموزشگاهی که معلم فحاش و بدزبان است و در کوچه ای که همسایگان و همبازیهای کودک زورگو و متجاوزند ، بچه بدون آنکه بداند یا بخواهد تحت تاثیر واقع میشود و به طور نا آگاه ترسو و خرافی و بد زبان و زورگو بار می آید و طبع اجتماعیش با همان صفات مذموم و خلقیات ناپسند ساخته می شود .

خلاصه آنکه محیط خانواده و آموزشگاه و سایر اطرافیان کودک سازنده خلق و خوی اجتماعی وی هستند .

آنانند که باروهای پسندیده و یا ناپسند خود به طور آگاه یا ناآگاه شخصیت طفل را پایه گذاری میکنند و استعداد اجتماعی شدن کودک را به فعلیت میآورند ، آنانند که در طول دوران کودکی ، طفل را برای زندگی اجتماعی آماده می کنند و او را برای همکاری با مردم و سازش با محیط مجهز می سازند .

 

اندیشه های بزرگان: سعید کیوان پور ....

جامعه شناسی ساموئل کینگ ، صفحه 101

زمینه جامعه شناسی ، صفحه 176