از شعار تا واقعیت: هماهنگی با رهبری و هزینه آن برای مردم سالاری دینی | تاملی بر اظهارات اخیر مسعود پزشکیان

25 مرداد 1404 - خواندن 7 دقیقه - 33 بازدید

از شعار تا واقعیت: هماهنگی با رهبری و هزینه آن برای مردم سالاری دینی

(تاملی بر اظهارات اخیر مسعود پزشکیان)

مسعود پزشکیان در تازه ترین اظهارات خود گفته است: ما بدون رضایت و هماهنگی مقام معظم رهبری هیچ کاری نخواهیم کرد؛ دیگه وقتی هماهنگ کردیم بقیه گیر ندهند. دولت هیچ اقدامی بدون هماهنگی با رهبری انجام نخواهد داد و آنچه مصلحت کشور و مردم است باید اجرا شود.

در نگاه نخست، این جملات می تواند نشانه پایبندی به اصول نظام و ولایت فقیه به نظر برسد، اما مرور عملکرد و مواضع دولت وفاق نشان می دهد این بیشتر یک شعار مصرفی برای افکار عمومی است تا یک خط مشی واقعی.



مذاکره با آمریکا؛ تجربه ای که نادیده گرفته می شود

رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش در ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ صراحتا اعلام کردند:
«مذاکره با آمریکا عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست؛ چرا؟ دلیل: تجربه!»
این جمله نه یک اظهار نظر مقطعی، بلکه حاصل بیش از چهار دهه تجربه جمهوری اسلامی در مواجهه با بدعهدی ها و دشمنی های آشکار ایالات متحده است. تجربه ای که نمونه هایش از کودتای ۲۸ مرداد تا کارشکنی های پس از برجام را شامل می شود.

با وجود این، مسعود پزشکیان بارها و در مقاطع مختلف از «ضرورت مذاکره با آمریکا» سخن گفته است، بدون آنکه به دلایل روشن این ممنوعیت بپردازد یا نسبت به هشدارهای صریح رهبری توضیحی ارائه دهد. این اصرار مکرر و سکوت در برابر تجربه های پرهزینه گذشته، شائبه ای جدی ایجاد می کند که رئیس دولت یا نسبت به خطوط قرمز نظام بی اعتناست، یا مذاکره را ابزاری تبلیغاتی برای جلب نظر افکار عمومی می بیند.

حتی در میانه مذاکرات هسته ای، آمریکا به تعهدات خود پایبند نماند، تحریم های جدید وضع کرد و اسرائیل با تایید آمریکا به ایران حمله کرد و آمریکا نیز به تاسیسات هسته ای ایران حمله نمود و فضای امنیتی و اقتصادی کشور را تحت فشار گذاشت؛ تا جایی که می توان گفت همان جا صحت هشدار رهبر انقلاب درباره «غیرعاقلانه و غیرهوشمندانه بودن» مذاکره آشکار شد

جایگاه مجلس؛ خط قرمزی که نباید تضعیف شود

رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با جمعی از مسئولان سه قوا، در ۲۶ فروردین ۱۴۰۴ تاکید کردند:
«ما کمبود طرح و قانون نداریم؛ آنچه کم داریم، پیگیری است.»

این بیانات نباید صرفا به عنوان یک توصیه اداری تلقی شود، بلکه نشان دهنده انتظاری جدی از مجلس—و دولت—برای پیگیری مصوبات و اجرای دقیق آنهاست.
در نقطه مقابل این انتظارات روشن، مسعود پزشکیان با توصیه ای مانند «گیر ندهید»، عملا جایگاه ریشه ای مجلس در نظام مردم سالار دینی را تضعیف کرده است. چنین رویکردی آشکارا در تقابل با نگاه رهبر انقلاب قرار دارد؛ نگاه حمایت گرانه ای که مجلس را علاوه بر مقام قانونگذاری، مجری و پاسخگو به مردم نیز معرفی می کند.

تعارض آشکار با نظر صریح رهبری درباره حجاب

رهبر انقلاب در ۲۶ مهر ۱۴۰۲ صراحتا تاکید کردند: «کشف حجاب، هم حرام شرعی است و هم حرام سیاسی؛ این کار دشمن است.»
با این حال، پزشکیان لایحه حجاب را نمی پذیرد و حتی توصیه می کند «گیر ندهید»؛ موضعی که نه تنها در تضاد با نظر صریح رهبری است، بلکه بی توجهی به یک حکم شرعی و سیاسی به حساب می آید. در جدیدترین اظهارات نیز یکی از استانداران نیز مواضعی بر خلاف حجاب داشت.

فرار از پاسخگویی با «گیر ندهید»

آقای پزشکیان باید بداند مجلس در نظام اسلامی «تزئین دموکراسی» نیست که فقط نظاره گر باشد؛ مجلس باید بپرسد و خودش هم پاسخگو باشد. این حرف صریح رهبر انقلاب است. حال سوال اینجاست: چرا رئیس جمهور به جای عمل به این مطالبه روشن، مسیر دیگری می رود؟
وقتی دولت، مطالبه گری نمایندگان مجلس یا افرادی که پیگیر مطالبات بر زمین مانده کشور را با «گیر ندهید» جواب می دهد، معنایش چیزی جز فرار از پاسخگویی نیست. این یعنی تعطیلی مجلس به دست همان کسانی که باید در برابر مردم شفاف باشند. چگونه می توان از «مردم سالاری» سخن گفت، اما اولین نهاد منتخب مردم را به حاشیه راند؟ حال آنکه این مردم سالاری یکی از ستون های اصلی جمهوری اسلامی است.

رای مردم؛ بی اثر یا تشریفاتی؟

رفتار امروز دولت و شخص آقای پزشکیان یک پیام خطرناک دارد: یا وظایف قانونی مجلس را درست نمی فهمند یا عامدانه در پی بی اثر کردن آن هستند. در هر دو حالت، زیان اصلی متوجه رای مردم است. مردمی که انتظار داشتند صدایشان از تریبون مجلس شنیده شود، نه اینکه نمایندگانشان در برابر دولت ساکت و منفعل شوند.

یکی از خطرناک ترین پیام هایی که از رفتار دولت به جامعه مخابره می شود، این است که رای مردم بی اثر است. وقتی القا شود که دولت نه برآمده از مطالبات عمومی، بلکه صرفا مجری خواست یک مسئول، حتی اگر آن مسئول رهبر باشد، انتخابات عملا به یک مراسم تشریفاتی بی جان فروکاسته می شود؛ بی روح و بی اثر، در حالی که باید تجلی اراده ملی باشد.

استفاده ابزاری از نام رهبری

از سوی دیگر، تکیه ی مداوم بر شعار «هماهنگی با رهبری» اگر از چارچوب اصولی خود خارج شود، به ابزاری سیاسی برای فرار از مسئولیت بدل خواهد شد. دولتی که ناکامی ها و وعده های بر زمین مانده اش را پشت این شعار پنهان می کند، هم جایگاه رهبری را آسیب پذیر می سازد و هم اعتماد عمومی را فرسوده می کند.

این شیوه نه نشانی از شفافیت دارد، نه نشانی از مسئولیت پذیری؛ بلکه تنها پرده ای است بر واقعیت های تلخ کارنامه ای که روز به روز سنگین تر می شود.

تهدیدی برای مردم سالاری دینی

پزشکیان با این اظهارات، نه یک نظر شخصی ساده، بلکه عملا یکی از ستون های اساسی جمهوری اسلامی، یعنی مردم سالاری دینی، را نشانه گرفته است. وقتی «هماهنگی با رهبری» صرفا یک شعار لفظی باشد و در عمل هیچ پایبندی واقعی به آن مشاهده نشود، نتیجه چیزی جز تضعیف اعتماد عمومی و فرسایش سرمایه اجتماعی نظام نخواهد بود. این رفتار، به جای تقویت انسجام و مشروعیت نظام، به بی اعتمادی گسترده میان مردم و نهادهای رسمی دامن می زند و احتمال کاهش مشارکت اجتماعی و سیاسی را افزایش می دهد.

بدتر از آن، ادامه این رویکرد، اصل ولایت فقیه را نیز تهدید می کند. وقتی مردم ببینند که «هماهنگی با رهبری» بهانه ای برای توجیه ناکارآمدی ها و پوشاندن ضعف های مدیریتی شده است، نه تنها انگیزه پایبندی به مردم سالاری دینی را از دست می دهند، بلکه باورشان به مشروعیت و اقتدار رهبری هم دچار تزلزل خواهد شد. در چنین شرایطی، سخن گفتن از هماهنگی، به جای آنکه نشانه انسجام و هم سویی باشد، به یک سپر دفاعی ناکارآمد برای پنهان کردن کاستی ها ، ناکامی ها و ضعف های اقتصادی و مدیریتی تبدیل می شود.