رامین منصف کسمائی
کارآموز کانون وکلا دادگستری،پژوهشگر روانشناسی حوزه جرم، حقوق پزشکی ، تجارت بینالملل و در آخر دانش آموز
26 یادداشت منتشر شدهاثر Dunning-Kruger در حقوق: چرا برخی فکر میکنند بدون وکیل هم میتوانند پیروز شوند؟
اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger effect) یک سوگیری شناختی است که در آن افراد با دانش یا مهارت محدود در یک حوزه، توانایی ها و دانش خود را بیش از حد واقعی ارزیابی می کنند. به عبارت دیگر، آنها توانایی های خود را دست بالا می گیرند و نمی توانند ضعف های خود را تشخیص دهند، در حالی که افراد با دانش و مهارت بالا ممکن است توانایی های خود را دست کم بگیرند
در نظام حقوقی معاصر، یکی از جالب ترین پارادوکس های رفتاری، تمایل برخی اصحاب دعوا به خودنمایی حقوقی بدون برخورداری از دانش تخصصی است. این پدیده که در روانشناسی شناختی تحت عنوان "اثر دانینگ-کروگر" شناخته می شود، نمایانگر نوعی سوگیری شناختی است که در آن افراد فاقد صلاحیت تخصصی، به طرز متناقض نمایی، از بیشترین اعتمادبه نفس در ارزیابی توانایی های حقوقی خود برخوردار می گردند.
مکانیسم این پدیده در بستر حقوقی را می توان در سه سطح تحلیل نمود:
نخست در سطح فراشناختی، فقدان "معیارهای ارزیابی درونی" موجب می شود فرد نتواند محدودیت های دانش حقوقی خود را به درستی تشخیص دهد. این همان چیزی است که متخصصان علوم شناختی آن را "نقص فراشناختی" می نامند. وقتی فردی با مطالعه چند ماده قانونی، خود را مسلط به حقوق می پندارد، در واقع قربانی همین نقص شده است.
در سطح دوم، یعنی سطح شناختی-اجتماعی، عوامل محیطی متعددی این توهم را تقویت می کنند. دسترسی گسترده به متون قانونی از طریق فضای مجازی، نمایش رسانه ای ساده انگارانه از فرآیندهای قضایی و برداشت های نادرست از اصل "تساوی سلاح ها" در دادرسی، همگی به ایجاد این توهم کمک می کنند.
سطح سوم تحلیل به پیامدهای عملی این پدیده در نظام حقوقی مربوط می شود. تحقیقات نشان می دهد پرونده هایی که در آن ها اصحاب دعوا بدون مشورت با وکیل اقدام می کنند، نه تنها با احتمال بیشتری به نتیجه نامطلوب منجر می شوند، بلکه بار مضاعفی بر سیستم قضایی تحمیل می نمایند. این امر ناشی از ناتوانی طرفین در تشخیص نقاط قوت و ضعف ادعاهای خود، عدم آگاهی از شیوه های صحیح استناد به قوانین، و اشتباهات شکلی متعدد در تقدیم دادخواست ها و لوایح است.
حقوق دانشی تخصصی است که سال ها تحصیل و تجربه عملی می طلبد، با این حال برخی با خواندن چند ماده قانونی یا مشاهده چند جلسه دادگاه، گمان می کنند بر تمام پیچیدگی های نظام قضایی مسلط شده اند. این توهم خطرناک می تواند به تصمیمات غلط و نتایج فاجعه باری در پرونده های حقوقی منجر شود.
ریشه این مشکل در ناتوانی فرد در ارزیابی دقیق سطح دانش خود نهفته است. وقتی کسی اطلاعات کمی درباره حقوق دارد، اغلب نمی تواند تشخیص دهد که چقدر از این دانش را نمی داند. این همان چیزی است که روانشناسان آن را "نادانی دو لایه" می نامند: هم نمی داند و هم نمی داند که نمی داند.
در عمل حقوقی، این اثر می تواند به شکل های مختلفی ظاهر شود. مثلا فردی که با استناد به یک ماده ساده قانونی ادعایی را مطرح می کند، ممکن است از وجود استثنائات، تفسیرهای قضایی و آرای وحدت رویه ای که آن ماده را تحت تاثیر قرار می دهد، کاملا بی خبر باشد. یا کسی که بدون آگاهی از آیین دادرسی وارد دعوا می شود، ممکن است به سادگی از تشریفات پیچیده دادگاه غافل بماند.
نظام حقوقی امروز به حدی تخصصی شده که حتی وکلای باتجربه نیز معمولا در یک یا دو حوزه خاص تمرکز می کنند. با این حال، برخی افراد تصور می کنند می توانند بدون این تخصص، از عهده پیچیده ترین مسائل حقوقی برآیند. این نگرش نه تنها به ضرر خودشان است، بلکه بار اضافی بر دوش سیستم قضایی وارد می کند.
نظر نگارنده :
راه حل این معضل در افزایش آگاهی عمومی و ترویج فرهنگ مشاوره حقوقی نهفته است. مردم باید بدانند که همانطور که برای درمان بیماری به پزشک مراجعه می کنند، برای حل مسائل حقوقی نیز باید به متخصص رجوع کنند. نظام قضایی نیز می تواند با ایجاد سازوکارهای حمایتی، از ورود افراد ناآگاه به فرایندهای پیچیده حقوقی بدون راهنمایی مناسب جلوگیری کند.
در نهایت، اثر دانینگ-کروگر در حقوق به ما یادآوری می کند که تواضع علمی و پذیرش محدودیت های دانش خود، اولین گام به سوی دستیابی به عدالت واقعی است. همانطور که بزرگان گفته اند، دانستن این که چه چیزهایی را نمی دانیم، خود نوعی دانایی است.